درحال حاضر با سپری شدن کار هیاتهای اجرایی باید تاکید کنیم که توپ در زمین شورای نگهبان است. شورای نگهبان، قوه قضائیه و دستگاههای نظارتی در معرض این آزمون مهم هستند که آیا نظرات محدودکنندهای که در انتخاباتهای قبلی اعمال کردند را میخواهند تغییر رویه بدهند؟آیا آنها قصد دارند مجدداً در همان مسیری که در گذشته اکثریت مردم را از انتخابات مأیوس کردند همچنان حرکت کنند، یا این بار با سرلوحه قرار دادن فرمایشات رهبری، مسیر انتخابات را به مسیر اصلی آن بازگردانند؟ آیا به معنای واقعی از رهبری تبعیت خواهند کرد و با وسعت نظر در بررسی صلاحیتها اقدام خواهند کرد، یا خیر همچنان راهی که شورای نگهبان در سالیان اخیر میرفت را میرود؟ متاسفانه از نظر ما تعداد افراد ثبتنام شده و کاندیداها به حدی نیستند که تحولی در انتخابات صورت بگیرد زیرا دولت گویی از پیش میدانست که امسال با تاکیدات رهبری شورای نگهبان و دستگاههای نظارتی، سختگیریهای گذشته را نخواهند داشت پس تلاش کرد با تهیه یک لایحه سطحی و فوری و ارسال آن به مجلس، موانع جدیدی را برای افزایش مشارکت در انتخابات فراهم کند. کارهایی مانند پیشثبتنام و پس از آن سختگیریهای غیرمعمول هیاتهای اجرایی وزارت کشور باعث شد که فضای انتخابات پیش از رقابتی شدن بستهتر شود و دوباره راه همان شود که بود. اگر لایحه دولت نبود، اگر تصویب عجولانه آن در مجلس انجام نمیشد و اگر شورای نگهبان آن را تایید نمیکرد، فضای انتخاباتی شادی داشتیم و افراد شایستهای میتوانستند ثبتنام کنند، تایید صلاحیت شوند و در صحنه انتخابات حضور داشته باشند.
این امر بدون تردید باعث افزایش مشارکت و نهایتاً نیز به تقویت مجلس منجر میشد. اما با کارهای وزارت کشور و دولت بسیاری ثبتنام نکردند و آن عده قلیلی هم که ثبتنام کردند توسط هیاتهای اجرایی رد شدند. اگر شورای نگهبان و این نهادهای نظارتی معتقدند که باید منویات رهبری اجرایی شود و تذکرات علنی و صریح ایشان را اجرایی کنند باید در همین فرصت کم به سوی یک تحول مهم گام بردارند. برای جمهوری اسلامی و آینده ایران، لازم و ضروری است که مجلس آینده، مجلسی به مراتب نیرومندتر از مجلس یازدهم باشد و در آن تکثر آرا به چشم آید. نه آنکه کل مجلس در اختیار یک دیدگاه، حزب و جریان باشد پس آزمون اول متوجه شورای نگهبان و نهادهای نظارتی است.
اما از آنسو، سیاسیون تحولخواه ایران هم در معرض آزمون جدیدی هستند. سیاسیون تحولخواه ایران (اصلاحطلبان) نیز باید به این نکته توجه کنند که آیا میخواهند همچنان دلگیریهای گذشته را ادامه دهند؟ ما فراموش نمیکنیم که شورای نگهبان با تنگنظری افراد و شخصیتهایی چون آقایان جهانگیری، پزشکیان، محسن هاشمی، محمد شریعتمداری و علی لاریجانی را ردصلاحیت کرد. رفتاری به غایت اشتباه. اشتباهاتی که متاسفانه به رویه تبدیل شده است. تنگنظریهای شورای نگهبان و دستگاههای نظارتی منجر به دلخوری و قهر سیاستمداران و بخش زیادی از مردم شد. اما اکنون سوال این است که آیا پس از سخنان جدید رهبری، آن دلخوریها باید ادامه پیدا کند؟ آیا این دوستان و چهرهها میخواهند همچنان بر این رنجشها تکیه کنند؟ یا ما باید از این یک فضای حداقلی به وجود آمده، استفاده کنیم و نقطه عطفی در انتخابات پیشروی کشور را به وجود بیاوریم و مسیر بهبودی فضای سیاسی را فراهم کنیم؟
الان در این وضعیت هستیم که بهرغم سخنان صریح رهبری برای افزایش مشارکت در انتخابات به دلیل رویه جدید دولت و وزارت کشور، شخصیتهای موثر فراوانی برای شرکت در انتخابات مجلس ثبتنام نکردند و امکان تشکیل مشارکت مطلوب برای تحولخواهان و اصلاحطلبان ایران چندان فراهم نیست اما نباید ناامید بود. ما میتوانیم به جای نقد بهخصوص نقدهایی که ممکن است شرایط را برای فعالیتهای سیاسی محدودتر کند از فرصتی که رهبری ایجاد کردند، استفاده کرده و انتخابات پیشرو را برای تشکیل یک اقلیت نیرومند در مجلس به فرصت تبدیل کنیم. این نقطه عطفی خواهد شد تا به اتکای این نقطه عطف، شرایط جدیدی در انتخابات ۱۴۰۴ ایجاد کنیم تا از فضای یک سویه فعلی به سوی فضای رقابتی برد- برد برای کشور و برای جمهوری اسلامی حرکت کنیم. ما لاجرم باید به سمتی برویم که در آینده، یک دولت نیرومند تشکیل دهیم، چه این دولت از آن اردوگاه اصلاحطلبی باشد و چه از آن اردوگاه اصولگرایی. ما باید بتوانیم با تشکیل یک دولت نیرومند، کشور را از ضعفهای مفرط نجات داده و باری را از روی دوش مردمی که زیر بار سنگین فشارهای اقتصادی دارند خرد میشوند، برداریم.