آمار پیش ثبت نامها رکورد زد، شاید برای همین فرصت کم همه آمدند گفتند فعلاً مرحله ثبت نام را بگذرانند بعد شرایط را میسنجند.
کسانی آمدند که ۵۰ درصد آن ۴۸ هزار نفر در مرحله اول ریخت. تعدادی افراد بیکار که دنبال شغل بودند گفتند برویم نماینده مجلس شویم.
از دوستان اصلاح طلب پرسیدم گفتند شما از طرف آقای خاتمی برای این انتخابات مأموریت داشتید، درست است؟ که شما برخی از افراد اصلاح طلب را ترغیب کنید.
خیر، آقای خاتمی چنین تشویقی نکردند.
شخصیتهای تراز اول که با آنها صحبت کردید نام نویسی کردند؟
خیر، در مرحله رایزنی و بستن یک لیستی دو برابر ظرفیت حوزههای انتخابیه ۵۸۰ نفر بودیم که این قانون ابلاغ و اجرا شد و گفتند این هفته فقط مهلت ثبتنام است. رایزنی و مطالعات ما تمام نشده بود. همان لحظه هم مصاحبه کردم و گفتم این قانون مخل انتخابات مشارکتی و رقابتی است. چرا این کار را کردند؟ اگر حرف شما را سند بگیریم و بپذیریم که این استراتژی نظام نبوده و برداشت ما اشتباه است، پس چرا مجلس انقلابی و دولت کاملاً مورد اعتماد، به رهبری خیانت کردند؟
هدف این قانون این بود که بساط ثبت نام تفننی را جمع کنند.ّ
تفننی تر از اینکه ۴۸ هزار نفر ثبت نام کردند؟ ۲۴ هزار نفر در همان فاز اول ریختند؟
مجلس ششم و اصلاحطلبان در اوایل دهه ۷۰ آیا به سمت خالصسازی نرفتند؟ از این حیث این سوال را از شما میپرسم که شما را فارغ از شخصیت اصلاح طلبتان تحلیلگر مسائل سیاسی میدانیم، آیا بسیاری از اتفاقاتی که امروز رخ میدهد مانند لیست یکدست و خالص سازی بنایش اشتباهات دهه ۷۰ نبود؟ چه برخوردهایی با آقای هاشمی صورت گرفت؟
خالصسازی زمانی گفته میشود که همه قوای کشور در اختیار یک جناح و نحله فکری قرار گیرد. هیچ وقت در زمان مجلس پنجم و ششم خالص سازی نمیتوانست چنین اتفاقی بیفتد.
باید یک مسألهای را هم اصول گرایان، هم نظام، هم اصلاح طلبان بپذیریم و این است که قرار نیست در انتخابات همیشه یک جناح پیروز شود. شکست هم بخشی از انتخابات است. اصلاح طلبان نباید توقع داشته باشند در انتخاباتی که پیروز میشوند حضور داشته باشند و در انتخاباتی که ممکن است شکست بخورند حضور نیابند، این سیاست درستی نیست.
انتخابات برد و باخت دارد. آن چیزی که مهم است باید ببینیم انتخابات مشکلی از مشکلات کشور را حل میکند یا خیر.
تا الان تجربه این بود که ما در دو مساله همیشه از انتخابات بهرههای فراوان بردهایم؛ یکی در عرصه بین المللی و منطقهای که انتخابات پرشور و با مشارکت بالای مردم، خیلی از خطرات را از ایران دور کرده و نقش بازدارنده داشته است.
این را آقای ظریف در کنگره حزب کارگزاران در صحبتهایشان گفتند. وقتی بعد از ماجرای افغانستان آمریکاییها آماده میشدند صدام را بزنند، نخست وزیر اسرائیل رفت آمریکا و این جمله مشهور را گفت که «بغداد آدرس اشتباه است و تهران آدرس درست است.» خیلیها جمع شدند و این را به آمریکاییها گفتند که شما به جای اینکه به بغداد بروید باید به تهران بروید. اما آمریکاییها گفتند ما به یک پیروزی قطعی نیاز داریم. در ایرانی که مردم ۷۲ درصد در انتخابات شرکت کردند با ما همراه نمیشوند. باید به سراغ عراقی که مردمش از صدام عصبانی و متنفر هستند، برویم.
انتخابات نقش بازدارندگی بازی میکند. در سالهای پایانی دولت آقای هاشمی، کشورهای اروپایی دسته جمعی سفرایشان را از ایران فراخواندند، این موضوع ضبط و ثبت است. اما خرداد ۷۶ اتفاق افتاد و آقای خاتمی انتخاب شد ظرف ۶ ماه سفرای کشورهای اروپایی به ایران بازگشتند و روابط ایران و اروپا بازسازی شد. این نقش حضور مردم در انتخابات بود نه نقش اینکه آقای خاتمی برنده شده بود.
مهم این بود انتخاباتی که با درجه آزادی مناسب، پرشور و با مشارکت ۷۰ درصدی مردم اتفاق افتاده بود که میتوانست یکسری مشکلات بینالمللی ما را حل کند، امروز هم همین طور است.
نقش دوم انتخابات در داخل است. مگر مشکل اصلی مملکت اقتصاد نیست؟ بعد از چند برنامه مجدداً رشد ۸ درصدی را تکرار کردند و دوباره گفتند رشد اقتصادی ۸ درصدی. کشوری که متوسط رشد بیست ساله اش ۱.۵ درصد است، گفتهاند باید به رشد ۸ درصد برسد. در اقتصاد، شما اگر میخواهید به رشد برسید حتماً ۳.۵، ۴ درصد آن از راه افزایش بهره وری است و ۴ درصد آن از راه سرمایه گذاری است. بهره وری زمانی اتفاق میافتد که جامعه احساس امید داشته باشد، چرا که قرار است عوامل تولید بهره وری شأن را بالا ببرند، اتفاق دیگری قرار نیست رخ دهد. هر کسی یک خدمات انجام میدهد یا کالایی تولید دارد، قرار است بهتر و ارزانتر، بیشتر تولید کند. بهره وری زمانی که یاس و ناامید بر جامعه حاکم باشد، اتفاق نمیافتد.
در دولت آقای خاتمی اگر ثبات اقتصادی و رشد اقتصادی متوسط ۵ درصد بوده آیا برای ابتکارات آقای خاتمی و وزرایش بوده است؟ خیر مردم در صحنه بودهاند، نشاط عمومی بالا بود، بنابراین بهرهوری افزایش پیدا کرد و رشد اتفاق افتاده است.
البته این را هم اضافه کنم هیچ نتیجه انتخاباتی نمیتواند تهدیدی برای نظام به وجود بیاورد. اگر برندگان یک انتخابات در موضع همکاری با کلیت نظام نباشند و در جهت تحکیم مبانی نظام حرکت نکنند، بله دعوا میشود اما این دعوا هم الزاماً به نفع سیاسیون اتفاق نمیافتد، این را توجه دارم. اما نکتهای که شما به آن اشاره کردید، من هم قبول دارم، اگر ایرادی وجود داشته، این است که در همه دورهها برندگان انتخابات متوجه یکسری از ضرورتها نبودند که این موضوع هم در انتخابات ریاست جمهوری و هم انتخابات مجلس، اتفاق افتاد. مقداری برندگان انتخابات این غرور ناشی از پیروزی گیجشان کرد و متوجه نشدند چه کار باید کنند.
با توجه به اینکه اشاره کردید برنده و بازنده وجود ندارد، مهم نتیجه انتخابات است و به صحبتهای آقای حداد اشاره کردید، هم آقای حداد و باهنر و چند شخصیت اصولگرای دیگر بارها تاکید کردهاند که هدفشان در انتخابات پیروزی نیست، بلکه افزایش مشارکت است.
چنین حرفی را از آقای حداد نشنیدهام. خدا خیرشان بدهد. اگر این جمله را آقای حداد گفته باشند، میگویم اسم آقای حداد را جزو لیست جبهه اصلاحات بگذارند.
در نهایت این شده که آقای پزشکیان بعد از ۴ سال وزیر بهداشت و درمان این مملکت بوده و اصلاح طلب کاملاً بنیادگرا هم است و ارزشی هم تلقی میشود، دو دوره هم نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی بوده، رد صلاحیت شده است. علی مطهری اصول گرا فرزند شهید مطهری که در مسائل فرهنگی و حجاب مثل شما جدی و مصمم است و با اصلاح طلبان زاویه دارد، او هم رد صلاحیت شده است. در مقام حرف خیلی میتوان صحبت کرد.کج سلیقگی ممکن است به وجود بیاید. اما معمولاً بررسیهای هیأت اجرایی براساس مواضع سیاسی نیست. بلکه صلاحیتها از نظر شکلی و استعلامهای مراجع چهارگانه انجام میشود و سخنگوی شورای نگهبان نیز تاکید کرده است که مجدداً صلاحیت این افراد در هیأت نظارت بررسی خواهد شد. از سوی دیگر این ردصلاحیت ها فقط معطوف به طیف اصلاحات نبوده و حتی از نمایندگان فعلی مجلس نیز رد صلاحیت شدند.
کج سلیقگی نیست، سیاست خیلی راسخی است که دولت و مجلس در حال اعمال آن هستند. با قلعوقمع کسی موافق نیستیم.
اینکه فرمودید برای انتخابات برنامه داشتید آیا در نهایت توصیهای برای ثبت نام به افراد مختلف و مد نظر داشتند که وارد انتخابات شوند؟
خیر، اشکال ما این است که بیش از پیش متوجه میشویم و فهمیدیم نباید بیاییم.
شما ابتدای مصاحبه فرمودید اهل مشارکت هستید.
ما باز هم در انتخابات مشارکت میکنیم. اما فهمیدیم نباید پایمان را از گلیم خودمان درازتر کنیم.
ممکن است شما از چهرههایی که تأیید صلاحیت شوند انتخاب کنید و لیست بدهید. چراکه کارگزارانیها که بیشتر تکنوکرات هستند و تخصص برایشان مهم است، نه اینکه چهره سیاسی باشند، خصوصاً در شهرستانها این فرصت وجود دارد از کسانی که شایسته هستند حمایت کنید.
۵۰ روز دیگر شورای نگهبان صلاحیتها را مشخص میکند. فعلاً صحنه را رصد میکنیم و ناظر بر صحنهایم. بعد از ۵۰ روز که تعیین تکلیف شدند خدمتتان توضیح میدهم.
نظرتان درباره جنگ غزه چیست؟
پیش بینی من این است که نتانیاهو ضربه بزرگی خورده است و سقوط میکند. اما آیت الله خامنهای این موضوع را خیلی خوب مدیریت کردند و ما از ایشان تشکر میکنیم، ایران را نجات دادند.