در هر دورهای اگر اینها میدان را به دست گیرند، سعی میکنند مانند خود را تکثیر کنند و جامعه را به جمود، ظاهرگرایی و تحجر خواهند کشاند. به جای تأکید بر ارزشهای دینی بر ظواهر تکیه میکنند. معیار دینداری را نه رواج صداقت، وفای به عهد، امانتداری و رشد اعتماد اجتماعی؛ بلکه انجام امور ظاهری و امثال آن میدانند.
مگر نه این است که پیغمبر فرمود «دو دسته پشت مرا شکستند؛ عالمان غیرمتعهد و جاهلان مقدسمآب»؛ زیرا این جاهلان گمان میکنند که حق را کاملا دریافتهاند و همه را از مسیر دین بیرون میدانند. دغدغه اسلام را دارند؛ اما بیشترین ضربه را به دین میزنند. به تعبیر شهید مطهری، گروهی تنگنظر که اسلام و مسلمانی را در چهاردیواری اندیشههای محدود خود محصور کرده، ادعا میکنند که همه بد میفهمند و راه خطا میروند. به دلیل تنگنظری، زود تکفیر و تفسیق میکنند. وای به حال جامعهای که اینان بالا آیند و موقعیتی پیدا کنند و تصمیمساز شوند. چه خسارتهایی که برای دین و جامعه به بار نمیآورند. آنان با رفتارشان موجب دینگریزی میشوند. چنانکه حضرت علی خطاب به خوارج فرمود: «شما تیرهایی هستید در دست شیطان که از شما برای زدن نشانه خود استفاده میکند و به وسیله شما، مردم را در تردید و گمراهی قرار میدهد».
سطحینگری دینی و ناتوانایی در تحلیل اجتماعی موجب میشود تا گاه از دیوار سفارتخانهای بالا روند و به آن افتخار کنند. گاه بر دیوار سفارتخانهای شعارنویسی کنند و از بیتالمال، هزینههای آن پرداخت شود. با وجود اینکه گسترش فقر در جامعه موجب رشد آسیبهای اجتماعی میشود، چنانکه به گفته یک نماینده مجلس، جمعیت زیر خط فقر به بیش از ۳۰ میلیون نفر یعنی بیش از ۳۵ درصد مردم رسیده است، دغدغه اینان، مسائل جزئی و حاشیهای است. پیامبر فرمود اگر فقر از دری وارد شود، ایمان از دری دیگر خارج میشود؛ یعنی فقر مادر بیایمانی، کجایمانی و رشد گناهان در جامعه میشود. امروز فقر منکَر بزرگ کشور ماست.