موسم انتخابات که جوانان اصلاحطلب و بزرگانشان با یکدیگر سر ناسازگاری بر میدارند، امری که در چند انتخابات اخیر به وضوح مشهود بود.
به گزارش خبرآنلاین، نامش را میتوان گذاشت «شورش جوانان» یا «عبور از بزرگان» یا حتی «تلاش برای سهم بیشتر»؛ امری که حکایت از مواضعی دارد که جوانان اصلاحطلب درباره نسل قبلی اصلاحطلبان دارند.
شوریدن جوانان اصلاحطلب مسبوق به سابقه است. مهمترین عامل در شوریدن جوانان بر پیشکسوتانشان به فضای سیاسی کشور مربوط میشود؛ به عبارت دیگر هر موقع موسم انتخابات میشود بنا بر فضای سیاسی موجود، جوانان اصلاحطلب و بزرگانشان با یکدیگر سر ناسازگاری بر میدارند.
اگر شرایط سیاسی به گونهای باشد که این طیف سیاسی برای شرکت در انتخابات مانعی مقابل خود نبیند، مشکلی هم میان این دو نسل از اصلاحطلبان به وجود نمیآید. اما اگر مانند این روزها فضای سیاسی برای اصلاحطلبان غبار آلود باشد، هر نسل، یک راه متفاوت را برای کنش سیاسی در نظر میگیرد و همین باعث میشود که جوانان به بزرگانشان حمله کنند. مثل همین روزهای اخیر.
بزرگان معتقدند که در چنین فضایی که جامعه با حاکمیت یکدست روبروست، حضور در رقابتهای انتخاباتی تاثیری بر ترکیب مجلس آتی نخواهد داشت؛ اما در مقابل جوانان این اردوگاه خواهان گفتوگو و تعامل با حاکمیت هستند تا راهی برای ورود به بخشی از قدرت باز شود.
بارزترین نمونهی اختلاف میان دو نسل اصلاحطلبان را میتوان در سخنان چند روز پیش «سعید نورمحمدی» سخنگوی حزب ندای ایرانیان دانست. او در گفتوگو با خبرگزاری اصولگرای «مهر» انتقادات تندی درباره بزرگان اصلاحطلبان مطرح کرده است؛ همان نسلی که اصولگرایان برای کنار زدن آنها تلاش زیادی کردهاند.او گفته «بر خلاف دوستان اصلاح طلب، ما در تلاش هستیم حرفها و دغدغههایمان را هم به تصمیم گیرندگان نظام سیاسی منتقل کنیم و هم با مردم ناراضی که به حق معترض هستند صحبت کنیم و بگوییم صحنه انتخابات را خالی نکنند و برای تغییر باید کنار هم بمانیم و در پیشبرد خواستههایمان استمرار داشته باشیم. اگرچه شانس موفقیت ما امروز خیلی کم است و تا به حال حرفهایمان از طرف هیچکدام از دو طرف شنیده نشده است، اما ناامید نیستیم». نورمحمدی افزوده « این نسل اصلاح طلب خسته است. وارد پیری شده است و حوصله و توان و خلاقیت ندارد. فقط کنار گود نشسته و منتظر است تا اگر شرایط تغییر کرد سریع وارد گود شود و سهماش را طلب کند».
بعد از انتخاب «آذر منصوری» به جای «بهزاد نبوی» بعنوان رئیس جبهه اصلاحات که اوایل تیر ماه صورت گرفت، انتقادات از اصلاحطلبان شدت گرفت؛ هم از سوی برخی طیفهای اصلاحطلب هم از سوی اصولگرایان. بخشهایی از اصلاحطلبان معتقد بودند که انتخاب آذر منصوری به جای بهزاد نبوی، به معنای تندروی در این جریان است و سیگنال مناسبی برای حاکمیت ارسال نمیکند. از قضا، «صبح صادق» نشریه رسمی معاونت سیاسی سپاه پاسداران نیز با این طیف هم عقیده است. «صبح صادق» در سرمقاله دومین شماره از این نشریه در تیر ماه گذشته، نوشت: «به نظر میرسد انتخاب دبیرکل حزب اتحاد ملتـ که رادیکالترین حزب اردوگاه اصلاحطلبان شناخته میشودـ انتخاب پرحاشیهای است که کار را برای فعالیت این جریان دشوار خواهد کرد؛ چرا که حساسیتها را نسبت به این اردوگاه بیشتر کرده و عبور از موانع را سختتر خواهد کرد.»
به هر شکل این تنشها احتمالا تا موعد انتخابات مجلس دوازدهم در اسفند ماه ۱۴۰۲ ادامه خواهد داشت؛ هم بر سر معرفی نامزد و هم بر سر دعوت به رای دادن. مانند آنچه که در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ رخ داد و نهایتا یک روز مانده به رایگیری با فشار برخی احزاب اصلاحطلب خاتمی سخنانی دو پهلو درباره حمایت از عبدالناصر همتی بیان کرد.
اما این اولین بار نیست که جوانان بر بزرگانشان شوریدهاند؛ سال ۱۳۹۷، مجموعهای جوانان اصلاحطلب تحت عنوان مجموعهای به نام «پویش» در نامهای با حدود ۱۰۰ امضا نسبت به شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات که توسط محمدرضا عارف اداره میشود انتقاد کردند.
در این نامه خطاب به «شورای سیاستگذاری اصلاحات» آمده بود که «ظاهرا رأی مردم و نقش فعالین اصلاحطلب که دغدغه منافع ملی دارند را چیزی جز نردبان ترقی خود نمیدانید و چون بالا رفتید، دیگر نگران پایین آمدن از آن نیستید. اما کیست که نداند به حکم قاعده سیاست، سیاسیون کهنسال بدون آن نردبان، سرنوشتی جز سقوط ندارند.»
در ادامه نگارندگان ضمن انتقاد تند از عملکرد اصلاحطلبان، با «عالیجنابان اصلاح طلب» خواندن مخاطانشان، آورده بودند: «مجموعه پویش و سایر جوانانی که پلکان مجلس نشینی و دولتمردی شما شدند و همچنان باری بر دوششان هستید، شدیدا معترض انحراف از رای مردم و تمامیتخواهی این جریان است. یقین داریم آن که قدرشناس نیست، خداشناسیاش هم از روی ریا و تزویر است.»
این نامه با واکنش محمدرضا عارف روبرو شد. او تاکید داشت که «جریان اصلاحات باید مراقبت کند از درون ضربه نخورد». عارف افزوده بود که « متاسفانه در مواقعی از درون جریان اصلاحات صداهایی شنیده میشود که جز ایجاد چالش و هزینه در درون خانواده اصلاحات دستاورد دیگری ندارد و شخصا امیدوارم که اینگونه مواضع از سرناآگاهی باشد و همه دوستان به رمز پیروزی و موفقیت این جریان که وحدت و انسجام است توجه جدی کنند.»
این واکنش را با توجه به شخصیت عارف، میتوان واکنشی تند درنظر گرفت. این انتقادات پس از آن بود که در پی اعتراضات معیشتی دی ماه ۱۳۹۶، اصلاحطلبان و بخصوص محمد خاتمی، مواضعی نسبت به معترضان در خیابان اظهار کردند که به مذاق بخشهایی از بدنه اجتماعی این طیف خوش نیامد.
در جریان انتخابات مجلس یازدهم و حذف گسترده اصلاحطلبان، طیف مقابل، به راحتی بدون رقیب، مجلس را از آن خود کرد. خرداد ۱۳۹۹ که کار مجلس دهم اصلاحطلبان در آن جمعیت نسبتا خوبی داشتند، انتقادات از شورای سیاستگذاری دوباره بالا گرفت. نهایتا محمدرضا عارف از ریاست این شورا استعفا داد و چندی بعد هم با اعضا تصمیم به انحلال شورا گرفتند تا ساز و کار جدیدی برای سیاستگذاری اصلاحطلبان اتخاذ شود.
پس از روی کار آمدن مجلس یازدهم و دولت سیزدهم، هرگاه آنها اقدامات شاذی انجام میدهند و انتقاداتی در فضای مجازی برانگیخته میشود، برخی از جوانان اصلاحطلب به کنایه این اقدامات را به رای ندادن اصلاحطلبان ربط میدهند.
با وجود این ادعاها، بخشهای زیادی از انتقادات جوانان اصلاحطلب نیز به بزرگان این جبهه وارد است؛ سازماندهی نیروهای اصلاحطلب و حسابکشی از نمایندگانی که با حمایت اصلاحطلبان وارد مجلس شدند و راه خود را رفتند، باید به عنوان اقداماتی از سوی بزرگان اصلاحطلب صورت میگرفت که هیچگاه انجام نشد و همین بیاعتنایی به چنین رفتارهایی، به نوعی مجوز تکروی و منفعتطلبی قلمداد میشد؛ آن هم در شرایطی که جوانان اصلاحطلب معتقدند بزرگان آنها را در رقابتهای سیاسی، برای گوشت جلوی توپ میخواهند.
برخی از طیفهای منتقد هستند که معتقدند اصلاحطلبان در هر شرایطی باید در انتخابات چه مجلس و چه ریاستجمهوری، شرکت کنند. اما در بین ناظران، هستند افرادی که همین دسته از جوانان اصلاحطلب را به سوء استفاده از برگ بازی حضور در انتخابات متهم میکنند؛ به عبارت دیگر این ناظران مدعی هستند که این دسته از جوانان اصلاحطلب با دمیدن بر تنور انتخابات و حضور فعالانهشان برای انتخابات، از جریانهای قدرت سهم و پاداش میگیرند.
هرچند که این رفتارها در اکثر دستههای سیاسی دیده میشود؛ خواه اصلاحطلب؛ خواه اعتدالی و خواه اصولگرا. اما نکته اینجاست که اقدام سیاسی باید با توجه به شرایط آن برهه زمانی باشد؛ به عبارت دیگر تحرکات اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دهم با زمان مشابه برای مجلس یازدهم، تابعی از شرایط و برخوردی است که نسبت به این طیف ایجاد و اعمال میشود.
همانطور که چندی پیش محمد خاتمی در سخنانی تاکید کرد: «وقتی ۷۰ درصد مردم نامزد مطلوب خود را نداشته باشند طبیعی است که علاقه ای به رأی دادن نداشته باشند. با ضرب و زور هم کار درست نمی شود. امیدوارم حضرات در راس امور، مصلحت را بشناسند و در نظر بگیرند و فضا را باز کنند. انتخابات برای مردم است؛ باید واقعا انتخابات صورت گیرد. نمیشود دست و پای کسی را ببندید و بگوئید شنا کن! وقتی همه درها بسته می شود و بخشهای زیادی از مردم اصلا نامزد مورد نظر خود را ندارند که بتوانند رای دهند، به چه چیز رأی بدهند».