به گزارش مردم سالاری آنلاین به نقل از خبرآنلاین ،حسین دارابی با «هناس»، دومین فیلم بلند سینمایی خود را در ژانر بیوگرافی و بر اساس زندگی شهید داریوش رضایینژاد از شهدای هستهای ایران کلید زد و برای آن که دومین فیلم او نیز گرفتار توقیف نشود، تلاش کرد با فاصله گرفتن از فضای سیاسی این سوژه، بیشتر روی زندگی شخصی او متمرکز شود و یک فیلم ملودرام بسازد. دارابی ابراز امیدواری کرده است که مخاطبان این فیلم در اکران آنلاین فیلیمو نیز انتظار دیدن یک فیلم سیاسی را نداشته باشند و از تماشای یک ملودرام عاشقانه لذت ببرند. به بهانه شروع اکران آنلاین فیلم «هناس» با این کارگردان گفتوگو کردهایم.
درباره انتخاب سوژه فیلم «هناس» که درباره زندگی یک شهید هستهای است، بگویید که چطور انتخاب شد و آیا این یک فیلم سفارشی بود؟
«هناس»، سفارشی نبود بلکه سوژه این فیلم سفارش ما به حوزه هنری بود. با توجه به این که شیوه شهادت داریوش رضایینژاد خیلی ویژه و خاص بود و با ۷ گلوله جلوی کودک ۷ سالهاش او را به شهادت رساندند، من به همراه تهیهکننده و نویسنده این اثر مدتها بود که تصمیم داشتیم فیلمی براساس زندگی این شهید بسازیم اما شرایط آن فراهم نمیشد. این دغدغه همچنان همراه ما بود تا بالاخره آن را به حوزه هنری پیشنهاد کردیم و در نهایت به سرانجام رسید. این گونه سوژهها معمولا حساسیتهای زیادی روی آن وجود دارد و به راحتی نمیتوان به آن ورود کرد اما خوشبختانه وقتی از همسر شهید رضایینژاد در این زمینه دعوت شد، استقبال کردند و نکات بسیار جذاب و جالبی را درباره این شهید و زندگی با او برای ما تعریف کردند و پس از آن بود که احساس کردیم میتوانیم به راحتی به این موضوع بپردازیم.
روند نوشتن فیلمنامه چطور پیش رفت و خانم پیرانی چقدر روی فیلمنامه حساسیت داشتند؟
پرداختن به برخی موضوعات از جمله موضوعاتی که مربوط به خانواده شهداست، معمولا کار دشواری است اما خوشبختانه خانم پیرانی درک بالایی نسبت به فیلمسازی و سینما داشتند و به همین دلیل ما را کاملا آزاد گذاشتند که برداشت شخصی خودمان را از زندگی آنها داشته باشیم و به همین دلیل اعلام کردند که من فقط کلیاتی درباره شخصیت داریوش رضایینژاد و زندگی خودمان برای شما بازگو میکنم و شما آزادید که برداشت شخصی خودتان را بسازید و به این ترتیب این سوژه در قالب یک فیلم سینمایی به مرحله تولید رسید.
چه بخشی از فیلمنامه بر اساس خاطرات و زندگی واقعی این شهید است؟
ما ساعتهای بسیار خاطرات خانم پیرانی را شنیدیم و مدت زمان طولانی به این فکر کردیم که حالا چطور این خاطرات را دراماتیک و برای مخاطب جذاب کنیم. برخی قسمتهای این خاطرات را پررنگتر کردیم، برخی قسمتها را به دلیل حساسیتهایی که وجود داشت نمیتوانستیم وارد آن شویم و در نهایت یک برداشت آزاد از زندگی این شهید داشتیم و سعی کردیم وارد کار تخصصی این شهید نشویم. در نهایت این فیلم از نگاه همسر این شهید که خانم پیرانی است، روایت میشود و فضای زنانهای دارد که سعی کردیم همه پارامترهای یک فیلم ملودرام را داشته باشد.
برای نوشتن فیلمنامه این اثر خودتان ملاحظاتی به لحاظ سیاسی و امنیتی داشتید یا درباره آن به شما توصیههایی شده بود؟
در جریان فیلمهای قبلی، من با مسائل این نوع فیلمهای حساس آشنا شده بودم. موضوع فیلم «هناس» هم حساس بود و یک فضای امنیتی داشت و میدانستیم که ممکن است با مشکلاتی در مرحله تولید و اکران مواجه شویم و به همین دلیل از قبل درباره این مسائل فکر کرده بودیم که دچار مشکلی نشود.
برای نوشتن فیلمنامه نیز به لحاظ امنیتی هیچ گونه توصیه و سفارشی به ما نشد ولی چون خودمان نسبت به روند این گونه فیلمهای حساس آشنایی داشتیم، میدانستیم چه باید کنیم. در این فیلم هیچ نوع اطلاعاتی درباره کار و حرفه شهید رضایینژاد ارائه نمیشود و به این موضوع پرداخته نشده است. فقط میدانیم که یک فرد نخبه و باهوش با یک حرفه امنیتی است و همسری دارد که بسیار نگران اوست. ماجرا از نگاه همسر او روایت میشود و حول زندگی و خانواده این شهید میچرخد و اینها مسائل حساسیتبرانگیزی به لحاظ امنیتی نیست.
این فیلم دچار سانسور هم شد؟
خیر، هیچ سانسوری نداشت ولی خودمان چند سکانس را از فیلم درآوردیم که با مشکل اکران روبرو نشود. فیلم قبلی من با عنوان «مصلحت» که در جشنواره فیلم فجر سال ۹۹ نامزد دریافت جایزه در چند رشته مختلف شده بود، به دلیل موضوع ملتهب سیاسی که داشت، اجازه اکران پیدا نکرد و به همین دلیل سعی کردیم این موانع را برای فیلم «هناس» نداشته باشیم.
وقتی اولین بار خانم پیرانی فیلم را روی پرده دیدند، چه واکنشی داشتند؟
خانم پیرانی وقتی نسخه اولیه فیلمنامه را خواندند از آن راضی بودند و بعد از آن حدود ۸ بار فیلمنامه بازنویسی شد که دیگر آن را نخواندند و در زمان تولید هم ۲ بار سر فیلمبرداری حضور پیدا کردند.
زمانی که فیلم آماده نمایش شد، واکنش ایشان نسبت به این فیلم برای ما بسیار مهم بود و میدانستیم که بیشترین حساسیت را ایشان خواهند داشت اما وقتی فیلم را تماشا کردند، همراه با آن گریه کردند. خوشبختانه بسیار تحت تأثیر قرار گرفتند و به خوبی با فیلم ارتباط برقرار کردند و در نهایت هم گفتند این فیلم زندگی ما نیست اما روح زندگی ما در آن جریان دارد و در مجموع نسبت به این فیلم ابراز رضایت کردند و پس از آن نیز در جشنوارههای مختلف و در زمان اکران فیلم همراه ما بودند.
در انتخاب بازیگران چطور عمل کردید؟ حضور بازیگرانی که سابقه بازی در فیلمهای امنیتی را دارند به نظر میرسد کارتان را راحتتر کرده است این طور نیست؟
این سوژهها معمولا حساسیتهایی با خود به همراه دارد و به همین دلیل بسیاری از بازیگران علاقهمند به همکاری در این پروژهها نیستند. بنابراین من محدودیتهایی در انتخاب بازیگران داشتم. از طرفی هم این فیلم، بازیگرمحور است و قصه پرچالشی ندارد که فیلم را جلو ببرد، بنابراین باید یک بازیگر قدرتمند انتخاب میکردم که کل بار فیلم را با خودش بکشاند و خانم مریلا زارعی گزینه بسیار خوبی بودند. کار کردن با بازیگران حرفهای و باتجربه کار سادهای نیست و در مجموع تجربه سخت و بسیار خوبی در کارنامه فیلمسازی من بود.
یکی از انتقاداتی که به فیلم وارد شده است درباره منفعل بودن شخصیت این شهید در پیشگیری از بروز حادثه است. چرا هیچ تلاشی برای پیشگیری از ترور نمیکند؟
این برای اولین بار بود که دانشمندان هسته ای ایران هدف ترور قرار میگرفتند و پیش از این بیشتر نظامیان و مستشاران ترور میشدند. از سوی دیگر تعداد افرادی که در فضای امنیتی کشور مشغول فعالیت بوده یا هستند بسیار زیاد است و اکثر آنها ممکن است تهدید به ترور شوند و مشخص نیست چه کسی قرار است در نوبت بعدی ترور باشد.
با این حال بسیاری از کسانی که در فضای امنیتی فعالیت میکنند، ممکن است از سوی دشمن تهدید به ترور شوند و این یک موضوع عادی در زندگی این افراد است. شاید شهید داریوش رضایینژاد هم به مدیران بالادستی خود این تهدیدها را گزارش میکرده است و آنها هم در جریان این تهدیدها بودهاند اما با این حال نمیتوانند در خانه بمانند و زندگی را تعطیل کنند و از طرفی هم نمیتوان برای همه این افراد در معرض خطر بادیگارد گذاشت.
سکانس ترور کاملا منطبق بر واقعیت است؟
سکانس ترور تقریبا عین همان صحنه ترور واقعی این شهید است که کاملا غافلگیرکننده است. اما جریان کلی فیلم از ذهن شهره همسر این شهید میگذرد که به دلیل تهدیداتی که صورت گرفته، روی موضوع ترور حساس شده و به شدت نگران سلامتی همسرش است و به همین دلیل گاهی توهمات ذهنی شهره را هم میبینیم که به همه مشکوک است.
فیلم به لحاظ هیجانی و تعلیقی طبق انتظار شما پیش رفت و راضیکننده بود؟
من ساخت فیلمهای جاسوسی و پلیسی را دوست دارم و فیلم قبلی من هم با همین سوژهها ساخته شد. میتوانستم برای هناس هم یک فیلم جاسوسی بسازم که نفس مخاطب را بگیرد اگر میتوانستیم وارد فضای کاری داریوش رضایینژاد شویم، میشد فیلم را وارد ژانر جذابتری کرد اما من به دلیل مسائل امنیتی و احتمال توقیف فیلم، نمیتوانستم وارد چنین فضایی شوم و بنابراین تنها نشانههایی از تهدید را در فیلم استفاده کردیم و سعی کردیم که یک فیلم ملودرام از یک زندگی شیرین را به تصویر بکشیم که به اضطراب و تشویش منجر میشود و فضای ذهنی شخصیت زن فیلم به دلیل این اضطرابها و تشویشها گاهی دچار توهم میشود و به همه چیز مشکوک میشود و به این ترتیب فضای زندگی شیرین آنها را تیره و تار میکند.
بازخوردها چگونه بود؟
منتقدان این فیلم را نپسندیدند و بعدها از یکی از این منتقدان سینمایی شنیدم که گفت فیلم «هناس» فیلم خوبی است که منتقدپسند نیست. اما در مجموع این فیلم در زمان اکران بازخوردهای خوبی را به همراه داشت به خصوص که در اکران عمومی نسخه بهتری از فیلم ارائه شد که ریتم خوبی داشت و اغلب مخاطبان به ویژه خانمها این فیلم را دوست داشتند. همچنین در زمان اکران این فیلم در سوریه و عراق نیز مخاطبان به خوبی با آن ارتباط برقرار کردند.
سختترین سکانسهای این فیلم کدام بود؟
سختترین و شیرینترین روزهای زندگی من سر فیلمبرداری میگذرد که معمولا پر از چالش است. در فیلم «هناس» از یک سو سوژه آن بسیار حساس بود و از طرفی هم سعی داشتیم یک فیلم زنانه شیرین که فضای عاشقانه آن لوس هم نباشد، داشته باشیم و این چالش بزرگی بود که سخت گذشت. در تمام دوران فیلمبرداری استرس این را داشتم که این فضا درمیآید یا نه.
از طرفی کار کردن با بازیگران حرفهای هم مسائل خاص خودش را دارد از جمله این که اغلب آنها همزمان سر پروژههای دیگری هم هستند و هماهنگ کردن این مسئله کار دشواری است. با این حال من در این پروژه بسیار از دیگر همکاران یاد گرفتم و تجربه بسیار خوبی برای من بود.
درباره نامگذاری فیلم هم بگویید که «هناس» چطور انتخاب شد؟
شهید داریوش رضایینژاد و همسرشان خانم پیرانی هر ۲ از کردهای آبدانان هستند و «هناس» در زبان کردی به معنی نفس است که شهید رضایینژاد همسرش را با این اسم صدا میکردند و خانم پیرانی بارها در خاطراتشان به این اسم اشاره کردند و بعدها فکر کردیم که این اسم خوبی برای فیلم میتواند باشد.
نکته آخر؟
ذکر این نکته مهم است که فیلم هناس یک فیلم سیاسی نیست و یک فیلم ملودرام عاشقانه است که امیدوارم مخاطبان فیلم را ببینند و از دیدن آن لذت ببرند.