به گزارش
مردم سالاری آنلاین، اعلام خبر توافق تهران و ریاض در پکن دستاوردی مثبت برای کشورهای منعقد کننده این توافق و البته میزبان بود که نه تنها در میان کشورهای آسیایی، بلکه در سطح جهان واکنشهای فراوانی درپی داشت. حضور چین به عنوان میاندار این توافق بر اهمیت موضوع افزود و علاوه بر اینکه به تعمیق روابط این کشور با عربستان و ایران کمک کرد، نشان داد که پکن درپی تغییر نقش بینالمللی خود و حضور موثرتر در عرصه روابط بینالملل است؛ موضوعی که پیش از این، عموماً از آن طفره میرفت...
اما دلیل این همه تلاش چین و خرق عادتش در برقراری توافق میان دو رقیب قدرتمند منطقهای چست؟ بی تردید تأمین امنیت انرژی برای چین، تا این اندازه مهم است که بتوان آن را یکی از مهمترین دلایل تلاش برای حصول این توافق دانست. علاوه براین همانطور که بارها عنوان شده است چین مایل نیست برای تامین انرژی خود به چند کشور معدود متکی باشد و به دنبال متنوعسازی مبادی ارسال حاملهای انرژی و بهویژه نفت خام است. به همین دلیل با وجود اینکه میزان واردات خود از هریک از هر یک از کشورهای صادرکننده نفت را افزایش داده است همواره تلاش کرده تا میزان واردات خود از هر کشور مشخص را از سطح معینی حفظ کند تا درصورت وقوع هر پیشامد و رخدادی که منجر به قطع صادرات نفت کشور موردنظر شود، بحرانی متوجه چین نشود؛ کشوری که روزانه حدود ۱۱ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه نفت خام وارد میکند، طبیعی است که چنین بیندیشد و جز این خطاست. اما در این میان، نکته کلیدی این است که آسیای غربی تکیهگاه و مبداً اصلی واردات نفت چین است و روسیه، افریقا، امریکای لاتین، آسیای مرکزی و سایر صادرکنندگان در مرحله بعدی اولویتهای انرژی چین قرار دارند.
بنابراین، علاوه بر تمامی مسایل سیاسی و اقتصادی که چین در این منطقه به دنبال تحقق آنها است، تأمین امنیت انرژی یکی از مهمترین مسایلی است که موجب میشود این قدرت جدید دنیا از پیله محافظهکاری خارج و به دنبال پروانهشدن در روابطش با کشورهای آسیای غربی باشد. فراموش نکنیم که شخص «شی جینپینگ» نیز بعضاً و در برخی از موارد محافظهکاریهای جاافتاده و مرسوم رهبران سابق چین را کنار میگذارد و بهدنبال نقشآفرینی گستردهتر سیاسی و اقتصادی و امنیتی این کشور در نقاط مختلف دنیا است. مثال بارز این موضوع هم در طرح ابتکاری «کمربند و راه» است که سال ۲۰۱۳ و پس از مدت کوتاهی از حضور او به عنوان رییسجمهور چین به دنیا معرفی و در حوزههای امنیتی، ژئوپلتیک، اقتصادی، امنیت انرژی مورد تحلیل قرار گرفت. البته مقامات پکن همواره به این موضوع توجه داشتند که پس از خیزش کشورهای عربی، موضوع همکاریهای جمعی تا حد زیادی رنگ باخته و نهتنها میان ایران و عربستان که بعضاً میان کشورهای عربی نیز رقابت و تنش وجود داشته است.
در چنین فضایی بحث امنیت انرژی با ریسکهای فراوانی روبهروست که میتواند هم برای کشورهای این حوزه و هم برای مشتریان بزرگ نفت و گاز منطقه ما خطرناک و بحرانآفرین باشد. از این منظر طبیعتاً چین به عنوان بزرگترین مشتری نفت کشورهای منطقه از موقعیت ویژهای برخوردار است و به نظر میرسد که عمده کشورهای منطقه هم، به دنبال این هستند که چین نقش پررنگ تری در میانجیگری و حفظ امنیت منطقهای خلیج فارس داشته باشد.
چین در نگاه دولتهای منطقه، چشم طمع به منابع و سرزمینهای آنها ندارد، بزرگترین مشتری انرژی دنیاست و میزان تجارتش با اغلب کشورهای منطقه در سطح بسیار بالایی قرار دارد و عموماً شریک اول تجاری این کشورها نیز محسوب میشود. باتوجه به اینکه ایالات متحده نیز در سالهای اخیر و با توجه به «انقلاب شیل» در بخش انرژی خود، چندان به حضور پرهزینه در منطقه اعتقادی ندارد، به نظر میرسد که چین به دنبال افزایش نقش خود در منطقه آسیای غربی است. نمود این افزایش نقش هم توافقی است که اخیرا میان ایران و عربستان و با شگفتی بسیاری از تحلیلگران روابط بینالملل در دنیا منعقد شد.
«لیندسی فورد» مدیر امور سیاسی و امنیتی انجمن آسیا، تعبیر جالبی درباره نوع مواجهه چین با ایران و عربستان طی سالهای اخیر داشته است. او میگوید: «چین در آسیای غربی ملزم به یک رقص دقیق ژئوپلیتیک است که در هرلحظه باید بداند به کدام سمت حرکت و درعین حال تعادلش را حفظ کند. این چنین است که پس از سفر شی به ریاض، رییسی به پکن دعوت میشود. به همین دلیل است که چین هم با عربستان و هم با ایران تحت عنوان «مشارکت جامع استراتژیک روابط خود را ارتقا میبخشد و به همین علت است که با وجود تحریمها علیه ایران و البته توان عربستان برای تأمین نفت بیشتر چین، این کشور همچنان به خرید نفت ایران ادامه میدهد».