; ?>; ?> تمام خدمات «رضا پهلوی» درکنار جدا شدن بحرین از ایران «هیچ» است - مردم سالاری آنلاين
۰
پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۰۸:۳۰

تمام خدمات «رضا پهلوی» درکنار جدا شدن بحرین از ایران «هیچ» است

امیراطهر سهیلی معتقد است که ساخت مجموعه مستند «املاک ملت» با موضوع غصب املاک مردم توسط خانواده پهلوی باید زودتر ساخته می‌شد تا کسی از مردم ایران با شناخت اقدامات این خانواده تحت تأثیر تبلیغات امروز شبکه‌های ماهواره‌ای قرار نگیرد.
تمام خدمات «رضا پهلوی» درکنار جدا شدن بحرین از ایران «هیچ» است
به گزارش مردم سالاری آنلاین، مجموعه مستند «املاک ملت» که در استان‌های خوزستان، خراسان جنوبی، هرمزگان، گیلان و گلستان تصویربرداری شده از هفتم اسفندماه با موضوع روایت واگذاری اسناد املاک غصب شده توسط خاندان پهلوی به مردم از شبکه یک روی آنتن می‌رود.
مستند «املاک ملت» به کارگردانی امیراطهر سهیلی و مهدی فلاحی در خانه مستند انقلاب اسلامی تولید شده است. روایت این مستند به سرگذشت رضاخان «پهلوی اول» قبل از کودتا و به سلطنت رسیدن او بازمی‌گردد، زمانی که او مالک زمین، ملک و دارایی چندانی نبوده اما براساس اسناد در زمان فرارش از ایران در شهریور سال ۱۳۲۰‌، میلیون‌ها تومان در بانک داشته و در حدود ۱۵ میلیارد مترمربع زمین را به شیوه غصب مالکانه در سراسر ایران تصاحب کرده بود.
درباره این مجموعه مستند با امیراطهر سهیلی (کارگردان) گفتگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:
ایده ساخت مجموعه مستند «املاک ملت» چگونه شکل گرفت؟
این مجموعه از سوی بنیاد مستضعفان به خانه مستند پیشنهاد شده و تاکنون پنج قسمت از آن ساخته شده است. موضوع این اثر؛ املاکی است که به خاندان پهلوی تعلق داشته و حالا به مردم بازگردانده شده است. البته این کار طبق آیین‌نامه‌ای انجام شده که براساس آن اگر فرد ثابت نکرده باشد مالک اصلی ملک بوده، درصد معینی از ارزش ملک از او دریافت شده است.
در ابتدای کار، مدیر خانه مستند به من پیشنهاد داد که کارگردانی یک قسمت از این مجموعه را که مربوط به املاک بیرجند در خراسان جنوبی بود، برعهده بگیرم؛ من هم پس از مطالعه طرح و پژوهش اولیه به سوژه علاقه‌مند شده و پیشنهاد را پذیرفتم. پس از ساخت یک قسمت، مقرر شد قسمت‌های مربوط به ترکمن صحرا در استان گلستان، رودسر در گیلان و اهواز در خوزستان نیز توسط بنده ساخته شود.
انتخاب افراد و سوژه‌ها بر چه اساس صورت گرفته است؟
ما تحقیق و پژوهش کاملی داشتیم،‌ تیم پژوهشی ما به یکسری اسناد و افراد دسترسی پیدا کرده بود، این یافته‌ها برای من ارسال شد و من بر اساس همان شماره‌ها به سراغ افراد رفتم و اشخاصی که باید جلوی دوربین قرار می‌گرفتند را انتخاب کردم.
مثلاً ما وارد رودسر که شدیم آقای اهل چایجان را به عنوان سوژه در نظر داشتیم اما زمانی که فیلمبرداری را با موضوع اتفاقاتی که برای ایشان رخ داده آغاز کردیم، بسیاری از همسایه‌های ایشان با اسناد زمین‌هایشان به سراغ ما آمدند و اعلام کردند که ما هم هستیم و حاضریم اسناد خود را در اختیار شما قرار دهیم و درباره اتفاقاتی که رخ داده صحبت کنیم. به همین ترتیب ما سوژه‌های بیشتری پیدا کردیم اما فرصت بسیار اندک بود. سه سوژه در همین منطقه وجود داشت که کنار گذاشتم چراکه در آن ریتم، زمان و داستان قرار نمی‌گرفت ولی مصاحبه‌های جذابی از این افراد گرفتیم و با وجود این در تدوین حذف شدند.
آن سوژه‌ها را به طور کامل کنار گذاشتید یا ممکن است در قسمت‌های بعدی نمایش داده شوند؟
با توجه به اینکه سندهای ملکی مردم پس از سال‌ها به نام خودشان زده شده است، می‌شد روی هر سوژه به‌طور مستقل کار کرد اما از آنجا که مقرر بود سوژه‌های موجود در هر استان فقط در قالب یک قسمت ۲۵ دقیقه‌ای جمع‌آوری شود، زمان ما محدود بود و آن بخش‌ها را به طور کل از مستند حذف کردیم اما معتقدم که می‌توان درباره آن سوژه‌ها هر کدام فیلم مستندی بلند ساخت.
اتفاقی که در این استان‌ها افتاده است هم شامل تبدیل انتفاع شخصی به انتفاع عمومی ‌می‌شود و هم بالعکس. مثلا نمونه‌ای از تبدیل انتفاع عمومی‌ به شخصی، زمین‌هایی است که پهلوی اول در رودسر از کشاورزان گرفته بود و اخیرا توسط بنیاد مستضعفان به نام مالکان اصلی آن‌ها سند خورد. خوشبختانه این زمین‌ها اخیرا توسط بنیاد مستضعفان به مردم برگردانده شده و ما در چند مورد شاهد خانواده‌هایی با وضعیت مالی نامناسب بودیم که فرزند بیمار داشتند یا از عهده مخارج خود برنمی‌آمدند که با دریافت سند خوشحال بودند و معیشتشان بهبود یافته بود.
تبدیل انتفاع شخصی به انتفاع عمومی‌ چگونه صورت گرفته است؟
به عنوان مثال زمینی بزرگ در ترکمن صحرا به بازارچه مرزی اختصاص داده شده و در دورانی که باران نمی‌بارد و کشاورزی و دامداری رونق ندارد از طریق این بازارچه که بازارچه «اینچه‌برون» نام دارد، منبع درآمدی برای مردم ایجاد شده و هر قطعه از زمین این بازارچه به نام مردم محلی شده است.
در «املاک ملت» موضعی که فیلمساز نسبت به موضوع دارد، کاملاً مشخص است. آیا سعی داشتید بی‌طرف به موضوع نگاه کنید؟ آیا اشکالی در موضع‌گیری خود نمی‌بینید؟
در زمان فیلمبرداری من واقعاً‌ موضع‌گیری نداشتم. به عنوان مثال وقتی با پیرمرد چایجانی که در قسمت اول دیدید صحبت می‌کردم، برای اینکه موضع‌گیری نداشته باشم به او گفتم که محمدرضا پهلوی قصد داشت اموالی که پدرش مال خود کرده بود را پس بدهد و یا پدرش هم قصد داشت مدرنیته را وارد کشور کند و در جواب به این حرف من همان لحظه جمله‌ای که محمدرضا پهلوی از پدرش مطرح کرده بود را به من نشان داد که نوشته بود؛ "شاه فقید جبراً و قهراً املاک را از شما گرفته است" و در ادامه می‌گفتند که با وجود تحویل دادن سند توسط محمدرضا شاه، زمین‌های ما به جای دیگری فروخته شد و این اظهارات به قدری صریح بود که ما را در موضع‌گیری دچار اختلال می‌کرد و فضای فیلم را ناخواسته به سمتی می‌برد که گویا موضع دارد.
مثلاً‌ من به آقای خسروی (رئیس بنیاد مستضعفان گیلان) گفتم که شما بسیار زحمت کشیدید و پنج‌هزار سند را در دوره ریاستتان آزاد کردید اما چهل سال از انقلاب گذشته و پس از چهل سال روشن شدن تکلیف این زمین‌ها و بازگرداندن آن‌ها به مردم دیر است و آن‌ها چهل سال است که بلاتکلیف هستند. در واقع من با مطرح کردن این موضوع قصد داشتم نگاهی انتقادی هم داشته باشم اما پاسخ ایشان به من جالب بود؛ طبق گفته آقای خسروی علاوه بر اینکه این پروسه کمی پیچیده بوده، مردم خودشان هم پیگیری نمی‌کردند و میلی به گرفتن سند نداشتند، آن‌ها معمولاً تصور می‌کردند که در این زمین‌ها کشاورزی می‌کنند و مالک هستند و نیازی به داشتن سند نیست، درحالیکه خاندان پهلوی همه زمین‌ها را به نام خود کرده و باید تکلیف این زمین‌ها مشخص می‌شد. دلیلی که ایشان برای این دیرکرد آوردند منطقی بود چراکه برای روشن شدن تکلیف زمین‌ها، بنیاد مستضعفان به همکاری و همراهی مردم هم احتیاج داشته است.
مثلاً در اهواز هم من به یکی از کشاورزان گفتم که چرا برای سند گرفتن زمین‌هایتان اقدام نمی‌کنید و ایشان به من گفتند که اصلاً سند برایشان اهمیتی ندارد و هیچکس نمی‌تواند این زمین را از آن‌ها بگیرد. در واقع این مردم نمی‌دانستند که سند برایشان هویت است و از باید پس از انقلاب برای زمین‌هایشان که توسط حکومت پهلوی غصب شده بود، سند می‌گرفتند.
من در قسمت اول که در رودسر روایت می‌شود، سعی کردم از این منظر هم به ماجرا نگاه کنم که شاید رضاخان قصد داشته کشور را مدرن و صنعتی کند و اقداماتش هم در راستای همین اتفاق بوده اما دیدم که واقعاً در بسیاری مواقع نمی‌شود از این استدلال برای توجیه اقدام رضاخان استفاده کرد و اقدام او کاملاً خودسرانه و نادرست بوده است. وقتی آقای رضا پهلوی به تازگی داعیه‌دار دموکراسی شده بود و اخبار اظهاراتش بسیار به گوش می‌رسید من در بیرجند قسمتی از این مجموعه را فیلمبرداری می‌کردم و متوجه شدم که در آن‌جا یک روستا را به مناسبت تولد شاهزاده به او تقدیم کرده است، واقعاً در حکومتی که در تولد چهار سالگی شاهزاده‌اش، روستایی به او می‌بخشند چگونه می‌شود از دموکراسی صحبت کرد؟ همین الان اگر این اتفاق رخ دهد تمام جهان علیه ما صحبت می‌کنند ولی آن زمان کسی اعتراضی نمی‌کرد.
چرا کسی اعتراض نمی‌کرد، آیا دلیل این مسئله هم در «املاک ملت» مشخص است؟
در خوزستان یکی از افرادی که مقابل دوربین قرار می‌گیرد به این نکته اشاره می‌کند که شاه اجازه نمی‌داد ما یکجانشین شویم، ما باید از یک منطقه به منطقه‌ای دیگر می‌رفتیم، خانه‌مان عوض می‌شد و نمی‌توانستیم در یکجا زندگی کنیم چون اگر یکجا می‌ماندیم، درخت می‌کاشتیم صاحب زمین بودیم و سیاست شاه این بود که ما صاحب زمین و ملک نشویم. در واقع ما دیم‌کار شدیم و با این کار اجازه نمی‌دادند که نخل بکاریم.
این مسائل بسیار پیچیده است و مردم شهرنشین آن‌ها را درک نمی‌کنند. در کشورهای اروپایی کشاورزی یک شغل مدرن و اصطلاحاً باکلاس است ولی در کشور ما اینگونه نیست و کشاورز دلش می‌خواهد به شهر بیاید و کارمند شود چراکه این مسئله یک عقبه تاریخی دارد و از اول سعی شده کشاورز را تحقیر کنند و اجازه ندهند که او حقش را مطالبه کند و فقط به خاندان پهلوی مربوط نیست به نظر من از دوران نادرشاه،‌ زندیه و قاجاریه و پهلوی چنین وضعیتی وجود داشته است و همه سعی داشتند حق کشاورز را مال خود کنند. در این مجموعه من سعی کردم به این مسئله مهم فقط اشاره کنم چون زمان و ساختار مستند قابلیت پرداخت بیشتر را نمی‌داد.
در قسمتی که به موضوع گرگان می‌پردازیم، «املاک ملت» یک فاجعه را روایت می‌کند. در دوره پهلوی اول، حکومت هزار مرد ترکمن را کشته و اعدام کرده است تا کسی نباشد که به غصب املاک و زمین‌ها اعتراض کند و من این را در این قسمت از مستند مطرح کرده‌ام و مخاطب متوجه می‌شود که چرا اینگونه ظلم می‌شد و اعتراضی هم صورت نمی‌گرفت.
به نظر شما ساخت مستندی چون «املاک ملت» چه کارکردی برای جامعه امروز دارد؟
وقتی ما از اتفاق و شرایطی در کشورمان ناراضی هستیم نباید به یک اتفاق بدتر در گذشته چنگ بزنیم و بدی‌هایش را نادیده بگیریم. متأسفانه مردم ما تاریخ را از «من‌وتو»، «بی‌بی‌سی» و رسانه‌هایی اینچنین دنبال می‌کنند و از بسیاری از واقعیت‌های تاریخی اطلاعی ندارند. از طرفی ما هم خیلی دیر به ساخت و پخش این آثار توجه کرده‌ایم و باید چهل سال پیش این کار را می‌کردیم، طوری که شاید مخاطب تصور کند حالا که رضا پهلوی سعی دارد کنش سیاسی داشته باشد، جمهوری اسلامی دست به واکنش زده و می‌خواهد او را تخریب کند. به نظر من؛ باید خیلی زودتر این واقعیت‌ها گفته می‌شد و علاوه بر این موضوعات بسیار دیگری هم هست که باید مطرح شوند.
من بر این عقیده‌ام که نباید موضع ما باعث شود که برخی واقعیت‌ها را هم نادیده بگیریم. کسانی که معتقدند ما به پشتوانه تاریخ‌مان در این مرحله قرار گرفته‌ایم هم درست می‌گویند؛ شاید ساخت پل ورسک، ورزشگاه آزادی و... اقداماتی قابل دفاع از رضاشاه باشد اما اگر خوبی‌ها و بدی‌ها را در کنار هم قرار داده و به مخاطب ارائه دهیم او به ما اعتماد می‌کند و می‌فهمد که همه این‌ها در برابر یک اتفاق وحشتناک مثل جدا شدن بحرین از ایران؛ هیچ است. جدا شدن بحرین از ایران یک اتفاق تاریخی مهم است اما ما حتی یک مستند خوب و قابل دفاع هم درباره این موضوع نداریم و ناراحتیم که چرا هنوز تبلیغات شبکه‌های ماهواره‌ای از خانواده پهلوی می‌تواند در نظر مردم تأثیرگذار باشد.
در مستند «املاک ملت» من به این نقطه می‌رسم که محمدرضا پهلوی تصمیم می‌گیرد املاک مردم را پس بدهد، بنیاد پهلوی را راه‌اندازی می‌کند اما در ادامه مسیر دچار فساد می‌شود. اگر من بخواهم یکطرفه به موضوع نگاه کنم و قصد محمدرضا پهلوی برای بازگرداندن املاک مردم را روایت نکنم چگونه می‌توانم بگویم که در همین مسیر هم دچار فساد می‌شود و اسدالله علم چند هکتار از زمین‌های مردم را به سفارت انگلستان پیشکش می‌کند؟ روسیه در بهترین نقطه بیرجند چندین هکتار زمین از خانواده پهلوی گرفته و جالب است که به آنجا سفر کنید و ببینید چه تفریح‌گاهی برای خود ساخته که البته امروز دو خانواده آنجا را خریده‌اند اما دیدن آن برای هر انسانی می‌تواند این پرسش را مطرح کند که خانواده پهلوی به چه حقی زمین‌های کشورمان را در اختیار خود می‌دانستند و هر چقدر که دلشان می‌خواست به دیگران پیشکش می‌کردند؟
موضوعی که «املاک ملت»‌ روایت می‌کند یک موضوع بسیار بزرگ است که می‌توان چندین قسمت مستند درباره آن ساخت و تنها این مجموعه برای باز کردن ابعاد مختلف این موضوع کافی نیست. ما فقط می‌توانیم کسانی که اهل مطالعه هستند را به تحقیق و پژوهش تشویق کنیم یا حتی نظر مستندسازان علاقه‌مند به این موضوعات را جلب کنیم.
با توجه به گستردگی موضوع آیا علاوه بر «املاک ملت» اثر دیگری با این موضوع خواهید ساخت؟
من با سوژه‌های فوق‌العاده‌ای مواجه شدم که هر کدام می‌توانند یک فیلم سینمایی باشند ولی الان نمی‌دانم که مستندی درباره‌شان ساخته خواهد شد یا خیر اما به رغم چالش‌هایی که وجود دارد، پیشنهادم به دوستان مستندساز این است که با توجه به هزینه اندک ساخت مستند نسبت به فیلم داستانی، از سوژه‌های خوبی که در نظر دارند مستند بسازند و بعد با شرکت در جشنواره‌ها خود را به ارگان‌ها و نهادها اثبات کنند تا مورد حمایت آن‌ها قرار گیرند. چون فیلم خوب جایگاه خود را پیدا می‌کند. جشنواره‌های مرتبط با فیلم مستند در دنیا بسیار است و جشنواره‌ها از فیلم خوب استقبال می‌کنند؛ بنابراین اگر بتوانیم فیلم خوب بسازیم، بازار پیدا می‌کنیم. به‌علاوه مراکزی هم هستند که از آثار خوب حمایت می‌کنند. من هم کارم را همین گونه آغاز کردم؛ با وجود اینکه مقیم مشهد بودم به خانه مستند که واقع در تهران است مراجعه کردم و مستند خود را ارائه دادم.
کشور ما پر از سوژه است؛ طوری که در هر کوچه از کشور سوژه‌هایی خوب برای ساخت فیلم مستند وجود دارد. اما از یکسو، مستندسازان از این سوژه‌ها آنگونه که باید و شاید استفاده نمی‌کنند و از سوی دیگر مسئولان از پتانسیل‌های ارزشمند مستند در زمینه‌های مختلف تاریخی، فرهنگی و... آگاه نیستند و از مستندسازان به‌درستی حمایت نمی‌کنند. درنهایت مستندسازان با وجود اینکه سوژه‌های خوب دارند، به جای ساخت فیلم با هزینه اندک خود را درگیر هزینه‌های زیاد می‌کنند. همچنین مدیران به جای استفاده از سوژه‌های خوب مستندسازان در همه حوزه‌ها، خود را درگیر کار سفارشی می‌کنند. همین مسائل باعث شده با وجود سوژه‌های جذاب و فیلمسازان خوبی که داریم، آنچنان که باید، مستند خوب نداشته باشیم.
کد مطلب: 190696
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *