به گزارش
مردم سالاری آنلاین، شکایت برای گرفتن حق بیمههایی که باید واریز میشد و نشده، یک مصیبت تمام عیار است؛ مسیر شکایت، یک مسیر پر از سنگلاخ است؛ «الکترونیکیسازی» نیز مزید بر علت شده و کار را دشوارتر کرده.
کارگری که بایستی قبل از هرچیز، کد ثنا بگیرد و با وجود ضعفهای مدام اینترنت در چندین سامانه الکترونیکی ثبتنام کند، باید به راستی کفش آهنین به پا کرده باشد و دغدغهی نان نداشته باشد. و این در حالیست که در موارد بسیاری هیچ تسهیلگری از جانب متصدیان امر و کارمندان مسئول در کار نیست....
این مسیر نه فقط برای کارگران ساده که گاهی برای نیروهای تحصیلکرده هم گیجکننده و دشوار است؛ برای گرفتن چند ماه حق بیمه، دقیقاً چند ماه باید دوندگی کرد، راهی که پیمودنش برای همگان میسر نیست.
«بیمه داری یا نه»؛ این روزها، این سوال اصلیست؛ کارگرانی که در شرکتها و نهادهای مختلف مشغول به کار میشوند، فقط به امید بیمه، با حقوق بخور و نمیر کارگری میسازند؛ اما مدتیست که «بیمهی مرتب و به موقع» بیشتر به آرزو پهلو میزند تا واقعیت؛ طرف سالها درس خوانده و امروز بعد از چندسال سابقه کار در حرفهی خود کاملاً متخصص است، اما باید چندماه صبر کند تا کارفرما بیمهاش کند، این بیمه هم در موارد بسیار مرتب پرداخت نمیشود؛ این به راستی تهِ بدبیاریست.
کارگران بسیاری هستند که به ناگاه متوجه میشوند حق بیمه آنها برای چندماه متوالی پرداخت نشده؛ خیلی از اینها از روند پیگیری قانونی اطلاعی ندارند و فقط عده معدودی توان کفش آهنین پوشیدن و رفتن تا انتهای مسیر را دارند؛ ثبت نام در سامانه حقوق کار برای شکایت، ارائه مستندات که خود هر دفعه یک دردسر علیحده است، تعیین وقت دادگاه، ارجاع به ثنا و دادگاه، درخواست برای اجرای حکم و.... فقط بخشی از دشواریهای کار است؛ مسیر دریافت سنوات هم به همین دشواریست.
در نهایت کار به سازمان تامین اجتماعی ختم میشود؛ همین مرحله معمولاً چندماه معطلی و انتظار دارد؛ در همین رابطه پای صحبتهای کارگری نشستیم که از ابتدای سال شکایت کرده ولی هنوز نتوانسته سابقه بیمهاش را زنده کند؛ او مراحل کار را لحظه به لحظه و گام به گام شرح میدهد، اسناد و مدارک این کارگر تماماً پیش ما محفوظ است:
«در اسفند ماه سال ۱۳۹۹ در یکی از خبرگزاریهای کشور مشغول شدم. از آنجا که سالهای قبل از آن بیمه داشتم و سنوات خدمت سربازی را خریده بودم، دائما سامانه تامین اجتماعی را چک میکردم. من از اسفند ماه به محل کارم رفتم و آنها گفتند که از بعد عید بیمهام پرداخت میشود. ماه فروردین که تمام شد سامانه را چک کردم خبری نبود، ماه بعد و ماه بعدتر هم همینطور. دوباره وعده دادند ماه بعد پرداخت میشود و این قصه تا آبان ادامه داشت. در نهایت خسته شدم و برای کار به یک خبرگزاری دیگر رفتم. من کلی ساعات اضافه کاری داشتم اما متاسفانه مستندات لازم را نداشتم که این را ثابت کنم.»
چه شد که تصمیم به شکایت گرفتم؟
«واقعاً علاقهمند بودم همان زمان شکایت کنم اما از قوانین اطلاع درستی نداشتم و مطمئن نبودم که بتوانم حقوقم را بگیرم. بعد از مشورت با چند نفر که در این خصوص تجربه لازم را داشتند، تصمیم برای ارائه شکایت قطعی شد. در روزهای انتهایی اسفند ۱۴۰۰ مدارک و مستنداتم را برای شکایت آماده کردم که شامل پرینت حساب، مدارک معرفی نامه و کارتهایم برای رویدادهای مختلفی بود که در آن شرکت میکردم؛ در فروردین ماه شکایتم را در هیات تشخیص طرح کردم.»
چقدر برای تعیین جلسه رسیدگی زمان صرف شد؟
«از زمان ارائه شکایت تقریبا سه ماه برای جلسه رسیدگی زمان برد. تقریبا یک ماه برای صدور حکم توسط هیات تشخیص زمان برد. نباید فراموش کرد که در این میان فرصت سه ماهه اعتراض طرفین در دیوان عدالت اداری هم مطرح بود.
نمایندگان کارفرما در دادگاه حاضر نشدند اما بعدازظهر همان روز دفاعیهای ثبت کردند که نه تنها مستندات بنده را ثابت میکرد، بلکه بسیاری از گمشدههای پرونده را علنی میکرد.
آن کارگاه با اینکه دارای مجوز رسمی است اما دارای هیچ گونه آگهی ثبت شرکت یا... نیست. آنها از طریق یک شرکت خصولتی اقدام به پرداخت حقوق کارکنان قراردادی میکردند. من هم قراردادی بودم؛ شرکت واسط مدارک پرداخت حقوق من را با تایید کارفرمای مادر ارسال کرد و ادعا کرد که حق التحریر بودم که هیات تشخیص ادعای آنها را تایید نکرد.»
درخواست اجراییه
«وقتی شما شاغل هستید، وقت کمی دارید که به ادارات بروید چرا که حداقل یک روز کاری را برای پیگیری هر مرحله از دست میدهید. در نهایت یک روز فرصت مراجعه پیدا کردم؛ آنجا گفتند که باید درخواست اجرای حکم را در سامانه ثبت کنید. درخواست اجراییه را در «سامانه جامع روابط کار» ثبت کردم. این مرحله برایم خیلی سختتر از خود دادگاه بود.
مساله این است که سامانه خیلی به صورت کاربردی تهیه نشده و بارها قسمتهای مختلف را جستجو کردم تا بالاخره نحوه اجراییه حکم را پیدا کردم و درخواستم ثبت شد. حالا فرض کنید یک کارگر ساده و کم سواد چطور میتواند قسمت «اجراییه حکم» را در این سامانهی نسبتاً پیچیده پیدا کند؛ شما خود حدیث مفصل بخوانید..... »
هنوز کار تمام نشده بود!
«بالاخره نامه ارجاع به دادگاه را دریافت کردم. از آنجا که در سامانه ثنا عضو نبودم یک روز کاری کامل هم درگیر حضور در دفتر الکترونیک قضایی و ثنا بودم. باورتان می شود یک روز کامل از کار افتادم تا عضو ثنا شوم!»
و اما در دادگاه
«دادگاه رفتم. آنجا هنوز پروندهام پرینت نشده بود و ناچارا از مدارکی که داشتم به آنها ارائه دادم، بعد از آن، تازه پروندهام تشکیل شد. بعد از درخواست اجراییه در دادگاه، به واحد اجرای احکام دادگاه مربوطه ارجاع شدم. آنجا گفتند که باید در کافینت نوبت بگیرید و البته اتفاق تلخی هم آنجا افتاد!
روز نوبتم به واحد اجرای احکام رفتم، برق واحد مشکل داشت، قطع شده بود! باورتان میشود تا پایان روز کاری برق قطع بود؟! با وجود اینکه آن روز را مرخصی گرفته بودم، کارم انجام نشد؛ مجبور شدم فردای همان روز دوباره مرخصی بگیرم و مراجعه کنم. در این مدت با کارفرمای فعلیام مشکل پیدا کردم چون مدام مجبور بودم مرخصی بگیریم تا کارم زودتر پیگیری شود.
بعد از این اتفاق، خلاصه دوباره نوبت اینترنتی گرفتم. بعد از چندین مرتبه مراجعه به اجرای احکام، راهی بانک شدم. نامه استعلام را به بانک رساندم و دوباره به اجرای احکام برگشتم. تقریبا ۲ هفته هم در این مرحله متوقف شدم تا توانستم پول عیدی و سنواتم را دریافت کنم. اما مشکل سابقه بیمهام حل نشد!»
در تامین اجتماعی چه گذشت؟
«در مرحله بعد به تامین اجتماعی ارجاع شدم؛ کارمندان آن شعبه تامین اجتماعی گفتند کارفرمای شما اصلاً کد بیمه ندارد! باید در هیات، شکایت شما مطرح بشود. بعد از یکی دو هفته مسیر اداری و دوباره ارائهی همهی مستندات قبلی گفتند که یک ماه و چند روز دیگر تلفنی تماس بگیرید تا به شما بگوییم کار به کجا رسیده؛ امروز که با شما صحبت میکنم همچنان پیگیریهایم ادامه دارد تا سابقه بیمهام ثبت شود؛ من هنوز نتوانستهام مشکل سابقه بیمهام را حل کنم....»
من هرگز نتوانستم وکیل بگیرم
«کار طولانی و سخت بود و البته بسیار گیجکننده؛ اول کار اصلاً نمیدانستم باید از کجا شروع کنم؛ خیلیها پیشنهاد دادند یک وکیل بگیر یا نماینده حقوقی دنبال کار بفرست اما مگر عیدی و سنوات یک کارگر چقدر است که برای آن بتوان وکیل استخدام کرد؛ در ثانی، آنقدر مدرک و مستندات در دست داشتم که روزهای اول فکر میکردم اثبات ادله هیچ کاری ندارد و چند روزه کار تمام میشود؛ نمیدانستم قرار است چند ماه سرگردان شوم و آخر سر هم نتوانم سابقه بیمهام را بگیرم؛ وکیل نگرفتم چون همه چیز مثل روز روشن بود چون حقوق من کاملاً بدیهی و قانونی بود......»
داستان این کارگر، روایتی از سرنوشت مشترکِ هزاران کارگریست که اول کار با وعدهی بیمه سر کار میروند و بعد از مدتی متوجه میشوند ماهها حق بیمهشان پرداخت نشده؛ کارگرانی که برای گرفتن سابقه بیمه و سنواتِ به یغما رفته، باید کفش آهنین به پا کنند و از مراجع حل اختلاف به دادگاه، از دادگاه به اجرای احکام و در نهایت در راهروهای شعب تامین اجتماعی سرگردان بمانند. قانون میگوید بیمه، سنوات و سایر مزایای مزدی حق مسلم تمام کارگران است اما حتی کارگران تحصیلکرده و متخصص هم این حقوق اولیه را ساده به دست نمیآورند.
قانون حق شکایت را محترم میشناسد اما در واقعیت، مراحل کار سخت و زمانبر است و وقتی دغدغهی نان داری نمیتوانی پیگیریها را تا بینهایت ادامه دهی....