به گزارش
مردم سالاری آنلاین،غذا نیاز اساسی بشر برای زنده ماندن است. ما به طور روزمره مشکلی برای دسترسی به غذا مشکلی نداریم؛ هرچند ممکن است در نوع یا کیفیت آن با هم تفاوت حتی چشمگیری داشته باشیم اما تصویر کنید یک روز، یک هفته یا چندین هفته هیچ دسترسی به غذا نداشته باشید. حالا فرض کنید این عدم دسترسی شما یک انتخاب آگاهانه باشد. بله، در این حالت است در مورد «اعتصاب غذا» حرف میزنیم؛ اقدامی که در روزهای اخیر با انتشار تصاویر «فرهاد میثمی» فعال سیاسی زندانی در زندان اوین مورد توجه مردم ایران قرار گرفته است.
پیش از این نیز کم و بیش تجاربی از اعتصاب غذا میان زندانیان به ویژه زندانیان عقیدتی و سیاسی وجود داشته است، اما تصویر فرهاد میثمی بسیاری از تجارب قبلی را به محاق برده است. سوال اینجاست که اعتصاب غذا چیست و چه خطری به همراه دارد؟ آیا مقامات اساسا به این متد توجه میکنند و فرد اعتصابکننده به هدفش میرسد؟
اعتصاب غذا چیست؟
بر اساس تعریف جهانی، «اعتصاب غذا» متدی است که در آن فرد در اعتراض به یک مساله از خوردن غذا امتناع میکند. افراد معمولا زمانی به سمت این کار میروند که هیچ روش دیگری برای اعتراض در دسترس نباشد. به همین دلیل عمولا اعتصاب غذا از سوی زندانیان انجام میشود. دلیل اعتصاب غذا معمولا وضعیت زندان، تغییر یک سیاست یا جلب توجه به پرونده یا دلایل بازداشت یک فرد است. فرد اعتصابکننده با امتناع از خوردن غذای خشک یا تر، جانش را به خطر میاندازد؛ خطری که ممکن است دائمی شده یا به مرگ تدریجی او بینجامد.
اعتصاب غذا عمدتا با ورود مقامات زندان و مجبور کردن زندانی به خوردن غذا پایان مییابد و در برخی موارد هم شرط زندانی برای شکستن اعتصاب غذا مورد توجه قرار میگیرد و به این ترتیب فرد اعتصابکننده اعلام میکند که اعتصابش را شکسته است.
اعتصاب غذا با بدن چه میکند؟
اعتصاب غذی طولانی بر ارگانها و سیستمهای بدن انسان تاثیر میگذارند. طولانی شدن اجتناب از غذا خوردن، ماهیچهها را ضعیف میکند، سیستم ایمنی بدن را آسیبپذیر کرده، مشکلات روانی ایجاد میکند و در نهایت ارگان بدن را فرو میپاشد. بررسیها نشان میدهد اگر معترض قبل از آغاز اعتصاب غذا در وضعیت جسمانی خوبی بوده باشد و در جریان اعتصاب غذایش، مایعات را دریافت کند (اعتصاب غذای خشک کرده باشد)، ممکن است بعد از شش تا هشت هفته در اثر سوء تغذیه جانش را از دست بدهد. با این حال معمولا اعتصابکنندگان خیلی زودتر از این مدت جانشان را از دست میدهند.
در بسیاری موارد ظرف سه هفته این اتفاق افتاده است، چون فرد اعتصابکننده از پیش دچار بیماری یا ضعف جسمانی بوده است. اگر اعتصابکننده، علاوه بر غذای خشک، غذایتر را هم حذف کرده باشد، ممکن است حتی ظرف یک هفته جانش را از دست بدهد. تحلیل رفتن ماهیچهها در اعتصاب غذا مشکل بسیار جدی است. در این شرایط فرد ممکن است به دلیل ابتلا به یک عفونت ساده از بین برود.
با این که افراد ممکن است چندین هفته در شرایط خاص بدون غذا زنده بمانند، اما تحلیل رفتن فیزیکی و روانی ظرف دو تا سه روز اول آغاز میشود. عدم دریافت کربوهیدرات بدن را به چربیسوزی و سوزاندن ذخیرههای پرتئین بدن سوق میدهد و در واقع اصلیترین منابع انرژی بدن را از دسترس خارج میکند. این وضعیت، چربی و ماهیچه را تحلیل برده و پروسه عادی بدن را تغییر میدهد. اگر در این شرایط سطح الکترولیت بدن تحت کنترل نباشد و کاهش چشمگیری پیدا کند، اکثر کارکردهای بدن دچار اختلال خواهد شد. به این ترتیب ظرف دو هفته فرد با کاهش ضربان قلب و سپس از بین رفتن عصبها مواجه میشود. بعد از یک ماه یا از دست رفتن ۸ درصد وزن بدن، آسیبی که به بدن وارد میشود دائمی خواهد شد. فرد اعتصابکننده با مشکل شنوایی و بینایی مواجه میشود. بعد از ۴۵ روز، احتمال مرگ به دلیل عفونت یا فروپاشی قلبی عروقی به وجود آمده، بسیار بالاست.
در این شرایط حتی اگر افرد تصمیم به شکستن اعتصاب غذا داشته باشد، خطر ابتلا به «سندروم غذارسانی مجدد» بالاست. این سندروم با دریافت مقدار زیادی آب یا غذا در یک فاصله زمانی کوتاه اتفاق میافتد و خودش میتواند عامل مرگ باشد، چون کلیهها را از کار میاندازد، قلب را دچار آریتمی (ضربان نامنظم) میکند و مشکلات عصبی به وجود میآورد.
مؤسسه ملی بهداشت و مراقبت بریتانیا دقیقا به همین خاطر پیشنهاد میکند که متخصصان مراقبتهای بهداشتی آموزش دیده اطمینان حاصل کنند که مواد مغذی با احتیاط و به تدریج به افرادی که به مدت پنج روز یا بیشتر از غذا امتناع کردهاند، داده شود.
اعتصاب غذای تر
اعتصاب غذا دو مدل دارد؛ در مدل «اعتصاب غذای تر»، اعتصابکننده فقط آب و مایعات مینوشد، ولی از خوردن هرگونه غذا پرهیز میکند. در این شکل نمک و مایعات وارد بدن میشود و فرد اعتصابکننده تنها زنده میماند اما بدن به مرور تحلیل میرود.
اعتصاب غذای خشک
«اعتصاب غذای خشک» شکل دیگری از بیان اعتراض با نخوردن غذاست که در این روش فرد اعتصابکننده از خوردن هرگونه غذا و نوشیدن هرنوع مایعات پرهیز میکند. این نوع اعتصاب بسیار خطرناکتر از نوع اول است و پس از حدود یک هفته میتواند منجر به از کار افتادن کلیه یا حتی ایست قلبی شود. پزشکان میگویند در اعتصاب غذای خشک، احتمال زنده ماندن فرد حدود هفت تا ده روز است.
مقامات اصولا چه برخوردی با اعتصاب غذا دارند؟
اعتصاب غذا نوع خاصی از اعتراض است که در آن فرد برای رسیدن به هدفش، آماده آسیب رساندن به خود است. اعتصابکنندگان دلایل اخلاقی قویای برای اعتراضشان دارند و ممکن است مصمم باشند برای آرمان خود بمیرند. این نوع اقدام معمولا اطلاعرسانی درباره پرونده آنها را تشدید میکند و به موفقیت آنها کمک کند.
رسانههای غربی دلایلی را درباره اینکه چرا مقامات معمولاً نمیخواهند یک اعتصابکننده در زندان بمیرد، ارائه کردهاند که شاید در مورد ایران هم صحت داشته باشد. اعتصاب غذا معمولا با دلایل اخلاقی اتفاق میافتد. از طرفی عموماً انتظار جامعه این است که مسئولان و مقامات اجازه مرگ قابل پیشگیری را ندهند، بنابراین مقامات ممکن است با عواقب عمومی یا انتقاد از سوی نهادهای حقوق بشری و البته افکار عمومی مواجه شوند. به همین دلیل است که مقامات گاهی اوقات به اجبار به اعتصابکننده، غذا میدهند یا تهدید میکنند که این کار را انجام میدهند.
تغذیه اجباری برای فردی که اعتصاب غذا کرده است
تغذیه اجباری بر خلاف میل شخص انجام میشود و معمولاً با وارد کردن یک لوله پلاستیکی از طریق بینی اعتصابکننده به معده صورت میگیرد. در حالی که هدف ممکن است زنده نگه داشتن معترض باشد، غذا دادن به زور رفتاری ظالمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز تلقی میشود. همچنین بسیار دردناک است و میتواند باعث خونریزی جدی و عوارض دیگر شود.
در ایران البته یک متد همیشگی در مورد اعتصابات غذا و تقریبا همه بحرانها وجود دارد و آن روش انکار است. شاید بتوان نام این روش را هم «روش ایرانی» گذاشت. سال ۹۶ عباس جعفری دولتآبادی دادستان وقت تهران سیاست اعتصاب غذا را تصمیمی شکست خورده خوانده و گفته بود «اعتصاب غذا مانع از اجرای حکم نیست، اما بر انجام وظیفه سرپرستان دادسراها درخصوص نظارت بر وضعیت زندانیان تاکید داریم.»
خبرگزاری قوه قضاییه معمولا بعد از رسانهای شدن خبر اعتصاب غذای یک زندانی دست نگه میدارد و اوضاع را بررسی کند و در صورت به اصطلاح وایرال شدن و همهگیر شدن خبر، تصویری از فرد اعتصابکننده در شرایط عادی منتشر میکند و خبر اعتصاب غذا را تکذیب میکند. یک نمونه آن درباره حسین رونقی بود که اگرچه برخی درباره موضوع اعتصاب غذای او تردیدهایی داشتند، خبرگزاری میزان با انتشار تصویر او در بیمارستان نوشت «وخامت حال رونقی بههیچوجه صحت نداشته و او با شرایط حاد جسمانی به بیمارستان منتقل نشده بوده است»
سال ۹۶ در مورد مهدی خزعلی هم اتفاق مشابهی افتاد و قوه قضاییه رسما اعلام کرد خزعلی چندین بار اعتصاب غذای خود را شکسته، اما شهامت ندارد آن را اعلام کند. البته در مورد پرونده اعتصاب غذای خزعلی هم تردیدهایی وجود داشت. در مورد اخیر اگرچه افکار عمومی تردیدی درباره اعتصاب غذای فرهاد میثمی نداشتند اما قوه قضاییه با انتشار تصویری از میثمی در حال باز کردن یک ساشه قهوه آماده اعلام کرد که میثمی اعتصاب غذا نکرده و فقط کمغذاست! این در حالی بود که میثمی دست به اعتصاب غذای خشک نزده بود و اعتصاب غذای تر را انتخاب کرده بود. ضمن اینکه تصاویر کاهش وزن شدید و استخوانهای بیرونزده او نشان میداد موضوع بحرانیتر از چیزی است که قوه قضاییه ان را «کمغذایی» توصیف کرده است.
تاریخ اعتصاب غذا در جهان
اعتقاد بر این است که یکی از اولین اعتصابات غذای بزرگ در تاریخ مدرن در اواخر قرن نوزدهم در روسیه رخ داده است. بر اساس مطالعهای که توسط کوین گرانت، استاد تاریخ در کالج همیلتون در نیویورک انجام شده است، یکی از این اعتصابات غذا در سال ۱۸۷۸ ثبت شده است؛ زمانی که زندانیان سیاسی در «قلعه پیتر و پاول» در سنتپترزبورگ در اعتراض به شرایط غیرانسانی زندان از خوردن غذا خودداری کردند.
در سالهای بعد، چندین اعتصاب غذا توسط زندانیان سیاسی زن در سیبری صورت گرفت. یکی از این اعتصابات در همبستگی با یک زندانی به نام «یلیزاوتا کووالسکایا» آغاز شد و برخی از زندانیان با خوردن زهر به اعتصاب غذای خود پایان دادند. این مجموعه اعتصاب غذا به «تراژدی کارا» معروف شد و زندان آنها به زودی تعطیل شد. این روش به «روش روسی» اعتصاب غذا معروف شد و بعداً در بریتانیا هم مورد استفاده قرار گرفت. دهههای بعدی شاهد اعتصاب غذای بسیاری دیگر در سراسر جهان بودیم.
مهمترین چهرههایی که اعتصاب غذا کردند
مهاتما گاندی یکی از معروفترین چهرههایی است که در اعتراض به استعمار و حاکمیت بریتانیا چندین بار دست به اعتصاب غذا زده است. طولانیترین اعتصاب غذای او ۲۱ روز بوده است. بابی ساندز یکی از اعضای ارتش جمهوریخواه ایرلند (IRA)، در سال ۱۹۸۱ در زندان انگلستان پس از ۶۶ روز اعتصاب غذا از گرسنگی جان خود را از دست داد. درخواست بابی ساندز برای شکستن اعتصاب غذا، رفتار با او به عنوان یک زندانی سیاسی بود، نه به عنوان یک جنایتکار. جالب اینجاست که جمهوری اسلامی نام او را بر خیابانی که یکی از درهای سفارت انگلستان در آن قرار دارد گذاشته تا انگلیسیها مجبور شوند برای آدرس دادن در تهران همیشه از این مبارز ایرلندی یاد کنند. در در حالی است که با مطالبهای که بابی ساندز جانش را برای آن گذاشت، چندین دهه است که زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران دست به اعتصاب غذا میزنند.
آناتولی مارچنکو مخالف حکومت شوروی هم چندین اعتصاب غذا کرد و در سال ۱۹۸۶ به احتمال زیاد به دلیل عوارض اعتصاب غذا در زندان درگذشت. ایروم شارمیلا فعال هندی، رکورد طولانیترین اعتصاب غذای جهان را دارد. او پس از ۱۶ سال اعتصاب غذای خود را در سال ۲۰۱۶ پایان داد. دلیل زنده ماندن این مدت این بود که دولت به صورت مداوم و به زور از طریق بینی او را تغذیه میکرد.
اعتصاب غذا در ایران
فرهاد میثمی فعال مدنی که برای اعتراض به حجاب اجباری، زندانی شده و مدتی است اعلام اعتصاب غذا کرده، در نامهای با عنوان «برای روزهای زجر» گفته به مدت ده روز به نشانه «روزگار تلختر از زهر»، آب تلخ خواهد نوشید. تصاویری که از میثمی در زندان منتشر شده، نشاندهنده کاهش شدید وزن او به ترتیبی است که استخوانهای بازو و دندههایش از زیر پوست پیدا است. میثمی خواستار آزادی «محمد حبیبی فعال جنبش معلمان، ناهید شیربیشه مادر پویا بختیاری، رضا شهابی عضو سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی، بهاره هدایت چهره جنبش دانشجویی، مصطفی نیلی وکیل و نیلوفر حامدی خبرنگار» شده است.
اعتصاب غذای هدی صابر نویسنده و فعال سیاسی جریان ملی-مذهبی، یکی از حوادث خبرساز و مهم تاریخ ایران بود. صابر که خرداد ماه سال ۱۳۹۰ در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زد، پس از ۱۰ روز اعتصاب غذا به علت عارضه قلبی به بیمارستان مدرس تهران منتقل شد و در آنجا درگذشت. نکته قابل توجه در اعتصاب غذای صابر و جان باختن او در جریان این اعتصاب این بود که این زندانی خواستهای در مورد خود نداشت و در اعتراض به رفتار ماموران که به زعم او منجر به مرگ هاله سحابی دختر عزتالله سحابی شده بود، اعتصاب کرده بود. سحابی از رهبران ملی مذهبی و منتقد جمهوری اسلامی دهم خرداد سال ۱۳۹۰ درگذشت و یک روز پس از آن، در جریان مراسم خاکسپاری سحابی، دختر او هاله سحابی که از زندان به مرخصی آمده بود، دچار ایست قلبی شد و درگذشت.
یکی از طولانیترین اعتصابها در میان زندانیان سیاسی، اعتصاب غذای اکبر گنجی روزنامه نگار و نویسنده زندانی بود. گنجی که سال ۱۳۷۹ به دلیل انتشار مقالات انتقادی در نشریات اصلاحطلب بازداشت و به شش سال زندان محکوم شد، خرداد ماه سال ۱۳۸۴ در اعتراض به آنچه نادیده گرفتن حقوق خود در زندان عنوان کرد، اعتصاب غذا کرد. این اعتصاب غذا بازتاب گستردهای در داخل و خارج ایران داشت و واکنشهای مختلفی به دنبال داشت. بیستم مرداد ۸۴، در حالیکه حدود دو ماه از اعتصاب غذای اکبر گنجی گذشته بود، حدود ۲۵۰ نفر به دعوت چهرههای سیاسی و فرهنگی مقابل بیمارستان میلاد در تهران برای ملاقات با او و دعوت به شکستن اعتصاب غذا دست به تجمع زدند. در نامه فعالان سیاسی فرهنگی علاوه بر درخواست آزادی گنجی مطابق قوانین کشور، ایجاد زمینه برای ملاقات خانواده و وکلایش با او و بهرهمندی وی از خدمات پزشکان پیشنهادی خانوادهاش نیز خواسته شده بود.
چند روز پس از تجمع مقابل بیمارستان میلاد، کوفی عنان، دبیرکل سازمان ملل متحد، در نامهای خطاب به محمود احمدینژاد که به تازگی به ریاست جمهوری رسیده بود، خواستار آزادی گنجی شد. گنجی سرانجام در آخرین روزهای مرداد پس از حدود ۷۴ روز اعتصاب غذا و به دنبال دریافت وعده حل مسائل قضایی خود از مسئولان، به اعتصاب غذای خود پایان داد.
مهدی کروبی زمانی که در حصر بود، در واکنش به عدم برگزاری دادگاهش دست به اعتصاب غذا زد. ۲۵ مرداد سال ۱۳۹۶ فرزند کروبی اعلام کرد «پدرم می گوید هیچ چیزی جز محاکمه علنی نمیخواهد. ایشان به وزیر بهداشت که به بیمارستان آمده بود نیز گفتند که اگر به خانه برگردم درخواست محاکمه دارم و به خاطر همین با وجود بیماری قلبی اعتصاب غذا خواهم کرد تا درخواست من را اجابت کنند. همچنین یکی دیگر از درخواستهای ایشان خروج نیروهای امنیتی از منزل است.»
اعتصاب غذای آرش صادقی فعال دانشجویی و زندانی سیاسی نیز یکی از طولانیترین دورههای اعتصاب غذا بود. او که به ۱۹ سال زندان محکوم شده بود، اوایل آبان ماه سال ۹۵ در اعتراض به بازداشت همسرش «گلرخ ابراهیمی ایرایی» دست به اعتصاب غذا زد. اعتصاب غذای این زندانی بیش از هفتاد روز طول کشید.
البته مواردی هم رخ داده که درباره اعتصاب غذا تردیدهای جدی وجود داشته است؛ از جمله درباره حسین رونقی بود که برخی معتقد بودند اعتصاب او واقعی نیست. سال ۹۶ هم مشابه همین تردیدها درباره خزعلی وجود داشت. در یک مورد درباره احسان مازندرانی روزنامهنگار که سال ۱۳۹۵ بازداشت شده بود، گفته شد که دست به اعتصاب غذا زده و به بیمارستان منتقل شده است. آن زمان حسین تارج وکیل او این خبر را تکذیب کرد و گفت «مازندرانی به خاطر مشکلات جسمی و بیماری خود چیزی جز آب نمیتواند بخورد و مطلقا اعتصاب غذا نکرده و هر چیز دیگری هم به غیر از آب بخورد، معدهاش آن را پس میزند.»
مورد دیگر حمید بقایی معاون محمود احمدینژاد بود که پس از بازداشت رسانههای نزدیک به آنها خبر دادند که بقایی اعتصاب غذا کرده است. قوه قضاییه در واکنش به خبر اعتصاب غذای حمید بقایی اعلام کرد که «موضوع اعتصاب غذای بقایی صرفاً شانتاژ حامیان احمدینژاد بوده و وی نهتنها اعتصاب غذا نکرده بلکه در سلامت کامل است. بقایی طی دیروز و امروز غذای مفصلی خورده و ادامه اعتصاب غذای وی کذب محض است و حتی صبح امروز در زندان با زندانیان بگو و بخند داشته است.»
یکی از موارد اعتصاب غذا خارج از زندان، مربوط به مصطفی رضا حسینی قطب آبادی نماینده شهر بابک و عضو هیات رئیسه کمیسیون صنایع و معادن مجلس بود که آبان سال ۱۳۹۹ اعلام کرد در دفتر کارش تحصن و اعتصاب غذا میکند. او گفته بود «به عنوان سرباز ولایت در حمایت از محتاجان به نان شب و گرفتاران و به خاطر عدم صداقت برخی مسوولان این کار را انجام خواهم داد.» با این حال دو سه روز بعد نه اعتصاب خبری بود نه تحصن و همه چیز به فراموشی سپرده شد!
اعتصاب غذا قبل از انقلاب ایران
یکی از مهمترین اعتصابات غذا در ایران و احتمالا اولین اعتصاب غذا، مربوط به میرزا رضا کرمانی قاتل ناصرالدین شاه بود. حاج سیاح که با میرزا همبند بود نقل میکند «زمانی که میرزا را برای قضای حاجت بیرون میبردند وی فریاد میزد: ای کسانی که برای قضیه هزار و سیصد سال پیش گریه میکنید، برای ما گریه کنید که بیتقصیر به زنجیرمان کشیدهاند و عیال و اولاد از ما بیخبر و احدی به دیدن ما نمیآید. باز اسرای کربلا را دیدن میکردند و نان و خرما میدادند. آخر ما مسلمانیم. میرزا را برای این گستاخیها بیرون میبردند و فلک میکردند. میرزا هم در مقابل اعتصاب غذا میکرد.»
در این اثنا نهضت تنباکو نیز آغاز شده بود و دولت به زندانیان سخت میگرفت. میرزا نهایتا پس از چهار سال از زندان آزاد شد، اما بر اثر شکنجه بدنش نیمافلیج شده بود و لنگلنگان راه میرفت. اما با تهیه پولی اندک خود را به استانبول رساند و نزد سیدجمال رفت. سید جمال نیز وی را در بیمارستان فرانسویها بستری کرد و میرزا پس از دو ماه بهبود یافت.
از نمونههای مهم اعتصاب غذا پیش از انقلاب ایران، اعتصاب غذای داریوش فروهر بود که سال ۱۳۴۹ در اعتراض به جدایی بحرین از ایران باز هم به زندان افتاد و دست به اعتصاب غذا زد و تا آستانۀ مرگ پیش رفت.
البته مواردی هم پیش آمده که افراد خارج از زندان اعتصاب کردند؛ مثل ماجرای تحصن و اعتصاب غذای ملیگرایان در اعتراض به تقلب در برگزاری انتخابات مجلس شانزدهم شورای ملی. آنگونه که در تاریخ ثبت شده، درخواست متحصنین دو چیز بود: الغای انتخابات فاسد کشور و دوم تعیین دولتی بیطرف که انتخابات را در کمال آزادی برگزار کند. دربار و دولت البته به این اعتراض توجهی نشان ندادند و متحصنین دست به اعتصاب غذا دادند. این اقدام ملیگرایان متحصن در رویه دولت و دربار تغییر ایجاد کرد و شاه و دولت نامهای با دستخط وزیر دربار به آنان داد که در آن به برگزاری انتخابات آزاد تاکید شده بود.
اما تاریخ اعتصاب غذای ایران همیشه به اندازه امروز بدون ابهام و شرافتمندانه نبوده است. در برخی موارد گفته شده فرد اعتصاب غذا کرده، در حالی برخی همبندان آن زندانی گفتهاند چنین موضوعی صحت نداشته است و آنها در طول اعتصاب غذا، خوراکیهای مقوی دریافت میکردهاند.
منبع:رویداد۲۴