به گزارش
مردم سالاری آنلاین،حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده ادوار مجلس درباره اینکه با توجه به اتفاقات اخیر در عرصه اقتصادی کشور برخیها عنوان میکنند تیم اقتصادی دولت باید تغییر کند و برخی دیگر نیز عنوان میکنند اگر برجام و مذاکرات هستهای به سرانجام رسیده بود امروز شاهد چنین اتفاقاتی در عرصه اقتصادی نبودیم، ارزیابی شما در این خصوص چیست، گفت: واقعیت قضیه این است به هر حال مجموعهای از شرایط در شکلگیری اوضاع اقتصادی کشور نقش دارند؛ یعنی ضعف خود دولت، ضعف تیم اقتصادی و فقدان دیپلماسی اقتصادی یا اقتصاد خارجی در این شرایط نقش دارند و این ۳ ضلع را باید با هم مشاهده کنیم.
بخشهایی از گفت و گوی فلاحت پیشه را در ادامه میخوانید:
در درجه اول ضعف اساسی به خود دولت بازمیگردد که در حال حاضر هم مشخص است و مصداقش چالشی است که بین دولت و مجلس وجود دارد. ما شاید به گونهای بیسابقه در دنیای امروز شاهدیم در شرایطی که دولت هنوز لایحه برنامه ۵ ساله هفتم توسعه را به مجلس نداده اصرار دارد که لایحه بودجه سنواتی یا سالیانه را به مجلس ارائه دهد، این یعنی اینکه ما یک بودجه بدون برنامه داشته باشیم، در صورتی که سال آینده سالی است که طبق قانون برنامه هفتم باید برنامهریزی بودجهای شکل بگیرد که نه تنها دولت در این مورد تاخیر داشته بلکه بلاتکلیفی هم وجود دارد.
دولت باید تا ۲۵ آذرماه لایحه بودجه را به مجلس میداد که نداد و از این رو به نوعی بلاتکلیفی وجود دارد، زیرا کسانی که کار اقتصادی انجام میدهند هنوز تکلیف خودشان را نمیدانند؛ چراکه در قانون برنامه درصدها، احکام و ارقام رشد و توسعه اقتصادی وجود دارد، در لایحه بودجه هم به طور مشخص مواردی همچون درصد درآمد، هزینه و نرخ ارز مشخص میشود که فعالان اقتصادی میتوانند در قالب آن برنامهریزی بلندمدت خودشان را داشته باشند.
مشاهده میکنیم عدهای در دولت معتقدند کشور باید بدون برنامه پیش برود و واقعاً شرایط بسته شدن لایحه برنامه هفتم در کشور تا به امروز سرهمبندی بوده و هیچگونه کار تخصصی و علمی در این رابطه صورت نگرفته است به همین دلیل هم مشاهده میکنیم دولت اصلا نمیخواهد خودش را پابند یکسری ارقام و احکام کند.
دولتها از ارزیابی میترسند، زیرا قانون برنامه ۵ ساله است که دولتها را ارزیابی میکند، در این قانون برنامه دولتها باید به یکسری احکام مانند رسیدن به رشد ۸ درصدی اقتصادی و یا کاهش بیکاری به ۷ درصد و یا سایر موارد دیگر پایبند باشند که کلیت دولتها را بازگو میکند.
ضعف دوم به تیم اقتصادی دولت بازمیگردد، واقعیت قضیه این است که من همفکر نمیکنم دولت باور داشته باشد تیم اقتصادیاش ضعیف است. تیم اقتصادی دولت مهمترین کاری که برای این دولت کرده درآمدزایی بوده است و تا وقتی که این کار را انجام میدهد، تاریخ مصرفش برای دولتمردان تمام نشده است، غافل از اینکه با این کار تیم اقتصادی به اقتصاد مملکت ضربه زده میشود.
مشاهده کردید در سال گذشته یکباره مالیاتها به صورت تصاعدی افزایش پیدا کرد بعد از آن هم باز مشاهده میکنید در طول این دولت به طور میانگین هر ۱۵ تا ۲۰ روز هزار تومان به قیمت دلار اضافه شد و همچنین قیمت طلا افرایش پیدا کرد.
برای دولتی که بخش عمدهای از نفت خودش را چه در گذشته و چه امروز به صورت طلا میفروشد، یعنی مابه ازاء نفتاش ارز خارجی و یا بعضاً طلا میگیرد که طبیعتاً هم خزانه به دلار و هم خزانه طلا را در دست دارد، افزایش قیمت بیش از هر چیز به افزایش درآمد دولت اضافه میکند، اما در عین حال تورم کمرشکن آن زندگی را بر مردم مظلوم این کشور سخت میکند، این شرایطی است که وجود دارد.
همگان اعلام میکنند تیم اقتصادی دولت ضعیف است و اتفاقا یکی از ویژگیهای تیم اقتصادی دولت کتک خور بودن آن است، این که آنها حاضر هستند هرگونه هجمه و انتقادی را بپذیرند و مهمترین ویژگی آنها هم این است که خودشان را در مقابل انتقادها قرار دادند و کاملاً هم سکوت میکنند و این کار ویژهای است که برای دولتمردان انجام میدهند؛ لذا ما مشاهده میکنیم در دل دولت هم برخی از دولتمردان و حتی بخش عمدهای از صداهایی که در حال حاضر از مجلس همسو با دولت برمیخیزد، فشار را روی تیم اقتصادی دولت میآورد، اما این تیم کماکان سرپا است.
حتی اگر ضعیفترین مجالس گذشته هم سر کار بودند حتماً تا به این لحظه تیم اقتصادی دولت استیضاح شده بود، اما من معتقدم شاکله اصلی مجلس و دولت خوشحال هستند که تیم اقتصادی دولت حتی با فشارهایی که دارد در حال درآمدزایی است.
نکته دیگر این است که در دنیای امروز که عصر سرمایه و تجارت است و عصر استفاده از زیرساختهای اقتصاد خارجی است، اقتصاد خارجی در اقتصاد ایران غایب و ایران یکی از معدود کشورهای دنیا است که در اقتصاد خارجی دارای ضرر و زیان است.
امروز نفت و فرآوردههایش کمتر از ظرفیتهایش مبادله میکنیم و در عین حال این مبادله هم با تخفیفهای کمرشکن تحریمی انجام میشود که به نوعی فروش تاراجگونه نفت کشور را به دنبال داشته است و در عین حال تحریمهای مختلف و شرایط مختلفی همچون قرار گرفتن در لیست سیاه FATF همه اینها هزینههای مختلف مبادلات اقتصادی را برای ایران چند برابر کرده است و باعث شده که عملاً اقتصاد خارجی کشور نه تنها کمکی به اقتصاد داخلی نکند بلکه ظرفیتهای اقتصادی کشور در این مبادلات تأمین نشود و این اتفاقی است که متاسفانه وجود دارد.
برجام در اینجا مطرح میشود، واقعیت قضیه این است که برجام همان چیزی که ما بارها هشدار داده بودیم مبنی بر اینکه فرصتهای سیاست خارجی فرصتهای فرّاری هستند؛ اگر ایران برجام را قبل از جنگ اوکراین احیاء میکرد در حال حاضر در حوزههای مختلف دهها میلیارد دلار به اقتصاد کشور تزریق شده بود و ایران توانسته بود به صورت سریع قُطبیت خودش را در بحث انرژی دنیا به دست بیاورد.
اما مشاهده کردیم که سرنوشت احیای برجام گرفتار منافع غیرایرانی شد و این اتفاقی بود که شکل گرفت. در آن زمان به رغم هشدارهایی که داده شد ما مشاهده کردیم حتی زمانی که جنگ اوکراین شروع شد، بازهم تعلل صورت گرفت.
تیمی مسئول اجرای احیای برجام شد که اصولاً اعتقادی به دیپلماسی خارجی نداشت و در نهایت هم مشاهده کردیم یکسری تحلیلهای کهنه باعث شد فرصتها از بین برود. تحلیلهایی همچون «زمستان اروپا» و غیره؛ تحلیلهای که امروز در عصر ذخایر استراتژیک انرژی به آن میخندند، چراکه به هر حال کشورها ممکن است دچار سختی شوند، اما دچار بحرانهای کمرشکن نمیشوند که حاضر باشند هر امتیازی را بدهند و با این تحلیلهای فرسوده، کهنه و تاریخ مصرف گذشته عملاً منافع ملی کشور فدای یکسری ادعاهای سخنرانی محور شد.
با سخنرانی و ادعا نمیتوان سیاست خارجی را پیش برد، سیاست خارجی علم حد مقدورها است حتی برجام هم حد مقدور بود، یعنی برجام برای ایران و یا همه طرفهای دیگر حد مطلوب نبود، حد مقدور بود. بهترین تصمیمات در سیاست خارجی را کشورهایی اتخاذ میکنند که میتوانند این حد مقدور را تشخیص دهند و بر اساس آن تصمیم بگیرند.
هیچگاه مسئولیتی در منصبهای دولتی نداشتم و بارها هشدار دادم بر اساس منافع ملی کشور چه سیاستهایی میتواند کمک کند، اما در پاسخ به این هشدارها یکسری توهینها و اتهامات صورت گرفت و همان فضایی که من معتقدم افراطگر بود عملا فضای کارشناسی را از دولت و تصمیمگیریهای کشور دور کرد و فضای نقد را هم مورد هجمه و تهدید قرار داد.
به هرحال یک فضای کارشناشی در گذشته در کشور بود که میتوانست منافع ملی را شکل دهد، اما این فضای کارشناسی از از دولت رانده شد. این فضای کارشناسی که عِرق ملی داشت و در این مدت افرادی سعی کردند در قالب نقد منصفانه به سیاست خارجی کمک کند آن زمان هم غالبا مورد توهین و اتهام قرار گرفتند و نکته تلخ ماجرا این است که جریان افراطی هنوز در حال توجیه است و هنوز همان ادعای افراطی را مطرح میکند، اما آنچه که اتفاق افتاده است محروم شدن کشور از دهها میلیارد دلار یا دهها میلیارد یورو ارزی است که میتوانست بعد از احیای برجام وارد کشور شود.
افرادی مدعی بودند تحریم حداکثر تا ۲۰ درصد بر نظام اقتصادی کشور تاثیر دارد من هم چنین ادعایی را دارم، اما ضعف مدیریت همان افراد نشان داد چه اتفاقاتی وجود دارد، واقعیت قضیه این است که کشور ما نیازمند یک راهحل کلان است.
من معتقدم کشور نیازمند یک تغییر ساختاری در ساختار دولت است. کشور ما نیازمند یک نظام پارلمانی است. در نظام پارلمانی اینگونه نیست که دولتها حتی به رغم ناتوانی در عمل به وعدههایشان حتما در ۴سال تبدیل به انباشت سیاستهای شکست خورده شوند و ۴ سال فرصت یک نسل را بکشند.
در نظامهای پارلمانی عملاً اتفاقی که میافتد این است که احزاب با شناسنامه حضور دارند و شعارهای انتخاباتی آنها مورد ارزیابی قرار میگیرد و چه بسا دولتهایی که موفق به این کار نمیشوند، بسیار زود باید جای خودشان را به یک انتخابات جدید چه انتخابات درون حزبی و چه انتخابات کشوری بدهند، متاسفانه در کشور ما برخی جناحهای سیاسی شیادان عرصه سیاست هستند.
افراد شیاد با عوض کردن نام خود در جاهای مختلف کلاهبرداری میکنند، برخی جناحهای سیاسی در ایران هم جزء شیادان سیاسی هستند چراکه در هر دوره با یک نام جدید حضور پیدا میکنند و با نام جدیدشان رأی مردم را میگیرند و بعد از آن مشاهده میکنیم هیچ حزبی نیست که وارث شعارهای انتخاباتی شود.
در حال حاضر برخی از مسئولان دولتهای گذشته دوباره در جایگاه منتقد قرار گرفتهاند، عملکرد ضعیف دولت کنونی باعث شده برخی مسئولان دولت گذشته در حال حاضر در جایگاه سخنرانی و انتقاد قرار بگیرند در صورتی که خود این دولتها هم گرفتار چنین وضعی بودند آنها وعدههای مختلفی دادند و عمل نکردند، اما وضع اقتصادی ناگوار هر دوره باعث میشود فضا برای کسانی فراهم شود که بسیار زود باید به تاریخ سپرده میشدند، اما مشاهده میکنیم که دوباره میآیند و بحث میکنند. این شیادی سیاسی شامل همه جناحهایی است که وعدههایی را میدهند، اما بعداً نمیتوانند عملیاش کنند.
در یک نظام پارلمانی سیاستمداران وارث شعارهای احزاب هستند، احزاب با شناسنامه هیچگاه در عرصه سیاسی کنار نمیروند که اگر رأی بیاورند باید به وعده خود عمل کنند که اگر عمل کنند بازهم رأی میآورند اگر نیاورند بسیار زودتر از موعد مقرر باید کنار بروند. یک واقعیتی که وجود دارد این است که این دولت هم شبیه دولتهای گذشته در رسیدن به اهداف و ادعاهایش ناکام ماند. دلیل اصلیاش این است که دولتها در یک سال اولشان در حال جشن به سر میبرند.
همین دولت هم در یک سال اول در شرایط عزل و نصب و روابط آقازادگی و دامادی و ... به سر برد، در همان یک سال هم همه اتهامات به دولت گذشته وارد شد و بعد از آن که شرایط برای عمل به وعدهها فراهم میشود هنگامی که عوامل فعال در حوزه اقتصادی کشور مطرح میشود و معمولاً عواملی هستند که خارج قاعده عمل میکنند متوجه میشوند که دولت برنامهای ندارد آن زمان زمینه برای زالوهای اقتصادی فراهم میشود که باز هم اسب مراد خودشان را بتازانند و امروز هم این اتفاق افتاده و لازم است در بحث کلان زیرساختها ساخته شود.
در کوتاهمدت هم مجلس باید از ابزارهای نظارتهای خودش به ویژه استیضاح و اعمال ماده ۲۳۴ آییننامه داخلی مجلس استفاده کند. یعنی وزرا و مسئولان بیکفایت را از تیم اقتصادی دولت بیرون کند حتی اگر دولت از درآمدزایی آنها راضی است مجلس از فشاری که بر دوش ملت وارد میشود نباید راضی باشد و بلافاصله پرونده آنها را از طریق ماده ۲۳۴ آیین نامه داخلی مجلس به قوه قضاییه ارجاع دهد.
زیرا از محل تصمیمات و رفتارهای آنها چه بسیار خانوادههایی که اوضاع نابسامان اقتصادی پیدا کردند. مدعیالعموم در این شرایط ورود نمیکند این مجلس است که باید پرونده آنها را به قوه قضائیه ارجاع دهد و خواهان پیگیری باشد، زیرا ارجاع پروندهها بعد از پایان دوره وزرا به نظر من هیچ اثری نخواهد داشت.
منبع:ایلنا