به گزارش
مردم سالاری آنلاین، روزنامه ایران نوشت:نکته قابل توجه، تعداد اکانتهایی است که در وهله اول درباره این موضوع توئیت کردهاند که طبق گفته این پلتفرم این توئیت ها از 450 هزار تجاوز نمیکند و این بدان معناست که برخی طرفهای خاص سعی کردهاند این محتوا را تقویت کرده و از گسترش آن اطمینان حاصل کنند تا آن را به افکار عمومی تحمیل کنند.
دنیای تعامل و برانگیختن غرایز در برخورد با آن و تجزیه و تحلیل این دادهها نشان میدهد اکانتهایی که وظیفه تبلیغ را بر عهده داشتهاند، اکثراً حسابهای جدید بوده و فعالیت قبلی در پلتفرم «توئیتر» نداشتهاند، گویی به سرعت برای تعامل با این رویداد منحصراً در ایران یا به صورت محدود ایجاد شدهاند. بر اساس نمونهای از 60 هزار توئیت، متوجه شدیم که 8 هزارو 343 حساب کاربری در ماه سپتامبر ایجاد شده است.
چیزی که هدف از ایجاد آنها را مشخص میکند این است که این حسابها پس از ظاهر شدن در این پلتفرم، تا زمانی که وقایع اخیر در ایران آغاز نشده بود، اصلاً توئیت نکردند.
این موج اطلاعات نادرست در پلتفرم توئیتر بویژه متکی به چندین روش مکرر از جمله تمرکز بر فعالان اپوزیسیون مستقر در خارج از ایران، برای دادن نوعی «اعتبار» به مخاطبان غربی، سرمایهگذاری در شبکههای فارسی زبان است.آنها برای نسبت دادن تعداد زیادی از مطالبی برای ایرانیان و ادعای اینکه این حسابهای ایرانی و در داخل هستند و همچنین با تکیه بر تعدادی ویدیوی قدیمی که تاریخ مربوط به گذشته است به جنگ شناختی علیه ایران میپردازند.
تعدادی از رسانهها با هدف اغراق و جعل رویداد برای اهداف سیاسی، حداقل مأموریتهای راستیآزمایی و احراز هویت را انجام نداده یا ممکن است عمداً جعل کرده باشند. رسانههایی هستند که اخبار اعتراضات را در 50 استان ایران به اشتراک گذاشتهاند در حالی که در ایران فقط 31 استان وجود دارد! (اشاره به اشتباه فاحش رسانه ای شبکه الحدث عربستان)
نماهنگی هم هست که به عنوان لحظه دستگیری مهسا امینی پخش و تبلیغ شد که معلوم شد یک ویدیوی قدیمی است که اردیبهشت سال گذشته منتشر شده بود. رسانهها در چهارچوب فرایند تجزیه طلبی نام «کردستان شرقی» را تبلیغ می کنند و شاید در آینده سیاست گروه های تجزیه طلب را در ایران تقویت می کنند که به دنبال تجزیه در ایران هستند. وضعیت اعتراض در ایران به گونهای است که گویی اعتراضات گستردهای است که محدوده جغرافیایی وسیعی را در بر میگیرد، مشابه تحولاتی که در سال 2011 در سوریه روی داد. دقیقاً به همان شیوهای که در چهارچوب جنگ روانی علیه اعضای ارتش سوریه و همچنین شهروندان سوری صورت گرفت این بار علیه ایران تدارک دیده اند. این تصاویر و تحولات با انتشار آنها به این شکل، بهجای اطلاعات واقعی، برداشتهایی بویژه برای مخاطبان غربی که با آنها بهعنوان منبعی از منبع موثق میکنند، ایجاد می کنند.
اکانتهای جعلی برخی از احزاب خاص، همراه با فعالیت رسانهای شبکههای چند رسانه ای تلاش میکردند مرگ مهسا امینی را جرقهای برای آنچه آن ها «انقلاب» می نامیدند، تبدیل کنند، گویی میخواهند تصویر بوعزیزی در تونس را بازتولید کنند، یا همان تصویری که آن ها سعی می کردند با ناوالنی در روسیه همین پروزه را انجام دهند. اصطلاحاتی مانند تظاهرات بزرگ و تظاهرات گسترده، اغلب در مقالات خبری ظاهر میشود.
رسانههای غربی و ولع لحظهای آشوب در ایران
رسانههای غربی عموماً منتظر لحظهای که میتوان در ایران سرمایهگذاری سیاسی کرد یا هر رویدادی که بتواند به ایستگاهی تعیینکننده در جامعه ایران تبدیل شود، هستند. با توجه به برنامه ها رسانه های غربی برای ایران، فشار عظیم رسانهای از سوی آن ها با موضوع مرگ مهسا امینی دیده می شود. فقط در یک هفته یکهزارو504 مقاله در ایالات متحده منتشر شد. تنها در عرض چند روز، «سیانان» امریکایی 15 مقاله منتشر کرد.
این مورد در بریتانیا تفاوتی نداشت، در عرض 9 روز 720 مقاله منتشر شد. مقاله «مرگ یک زن ایرانی پس از ضرب و شتم پلیس اخلاق به دلیل قانون حجاب» در روزنامه «گاردین» به 15 هزارو 200 لایک دست یافت. این رسانه ها از اطلاعات نادرست برای فریب افکار عمومی استفاده کردند اما به شیوه هایی همچون تغییر پاراگرافها در متون و پنهان کردن اطلاعات متکی هستند.
در اتحادیه اروپا تعداد مقالات منتشر شده به تفکیک کشورها از تاریخ 16 تا 24 سپتامبر به شرح زیر است: آلمان 830 مقاله، فرانسه 655، اسپانیا 297، ایتالیا 497 و هلند 134 مقاله،با اشاره به اینکه اخباری که شامل کلمه «زن ایرانی» یا «زنان ایرانی» یا «حقوق زنان در ایران» طی هفته گذشته تولید و از مرز 8 هزار مقاله در امریکا و اتحادیه اروپا گذشت.
در اینجا، ما به طور انحصاری در مورد مقالات صحبت میکنیم اما بیشترین تأثیر در تبدیل مطالب تحریف شده و روایتهای یک طرفه در داستانهایی بوده که در حسابهای این سایتها در پلتفرمهای رسانههای اجتماعی پخش میشود.
رسانههای غربی در مورد ایران اطلاعات نادرست و استانداردهای دوگانه دارند و علاوه بر اطلاعات نادرست در مورد همین اتفاق در ایران، پروندههای واقعی و عمیق در کشورهای دیگر نیز مخفی میشود، تنها به این دلیل که در خدمت دستور کار ایالات متحده نیست.بنابراین، میتوان در مورد اطلاعات غلط واقعی صحبت کرد، زیرا آنچه در این پلتفرم( توئیتر و خبرگزاری ها و مجلات) منتشر شده، به کاربران اجازه نمیدهد تا آنچه را که اتفاق افتاده است، درک کنند بلکه با جعل اخبار و تصاویر و انتشار ویدئو هایی که مربوط به کشورهای دیگر و مربوط به حوادث گذشته است ذهن افکار عمومی را تسخیر می کنند. رسانههای غربی یک جنگ شناختی و فریب افکار عمومی را در ایران آغاز کردند که ادامه خواهد داشت.