به گزارش
مردم سالاری آنلاین به نقل از جامعه ۲۴،هشتم دی ماه سال ۷۹ جنایتی هولناک در محله سوهانک به پلیس اطلاع داده شد. با حضور مأموران در یک خانه ویلایی بزرگ در محله سوهانک، آنها با دو جسد و سه زخمی روبرو شدند.
هنوز هوا بهصورت کامل روشن نشده بود، اما تمام محله سوهانک را نور چراغهای قرمز تیم تیم جنایی و کلانتری روشن کرده بود.
بررسیهای اولیه نشان میداد سارقان مسلح وارد این خانه لاکچری شده و هنگام سرقت وقتی اهالی خانه متوجه شدند، به سوی آنها شلیک شده و این جنایت هولناک رخ داده است. سارقان نیز پساز سرقت از محل متواری شدند.
جنایت سوهانک چگونه رخ داد؟
پسر خانواده که از حال مساعدتری برخوردار بود در تحقیقات به کارآگاهان پلیس گفت: نیمهشب بود که متوجه سروصدا شدیم، وقتی برق را روشن کردیم دو مرد نقابدار سیاهپوش را دیدیم که با اسلحه به سمت ما ایستادهاند.
آنها برای سرقت طلا و پولهای داخل خانه آمده بودند، اما وقتی ما مقاومت کردیم به سمت ما تیراندازی کردند که جان پدر و مادرم را گرفتند. سارقان بعد از برداشتن مقداری از طلاها و پولها از محل فرار کردند چراکه ترسیده بودند خیلی زود مأموران با شنیدن صدای گلوله به اینجا بیایند.
پسر نوجوان افزود: آنچه برای من جای تعجب داشت این بود که دزدان مستقیم سراغ گاوصندوق و محل نگهداری طلا و پولها رفته بودند، فکر میکنم دزدان آشنا هستند.
تحقیقات تیم جنایی برای رمزگشایی از این جنایت هولناک که در آن زمان تیتر تمام رسانهها شده بود ادامه داشت تااینکه آنها فهمیدند فردی به اسم مجتبی که به این خانه رفتوآمد داشته و کارهای صاحبخانه را انجام میداده است چند روزی است که بعد از جنایت ناپدید شده است.
در ادامه تحقیقات مشخص شد برادر مجتبی بنام ابوالفضل سارق منزل است و او نیز پس از وقوع این جنایت متواری شده است. کارآگاهان که خود را در یک قدمی رمزگشایی از این جنایت خونین میدیدند تحقیقاتشان را برای دستگیری محمدرضا ادامه دادند و چند روز بعد او دستگیر شد.
پسر جوان پس از دستگیری با تایید نقشش در وقوع سرقت مسلحانه از خانه ویلایی سوهانک گفت: میدانستم که آنها پول و طلای زیادی را در خانه نگه میدارند بههمین خاطر وسوسه شدم که از خانه آنها سرقت کنم، اما میدانستم اگر خودم یا برادرم این کار را کنیم خیلی زود لو میرود چراکه اهالی خانه من را دیده بودند و میشناختند.
ابوالفضل ادامه داد: با همفکری مجتبی از دو دوستم که برادر بودند درخواست کمک کردم. من به رهی و مهدی پیشنهاد دادم که سرقت را انجام دهند و پنجاه درصد اموال مال آنها باشد. دو برادر قبول کردند و با هم نقشه سرقت را چیدیم. یکبار آنها برای ورود اقدام کردند که ناموفق بودند و بههمین خاطر چند روزی عملیات سرقت را به تاخیر انداختیم.
پسر جوان طراحی نقشه سرقت افزود: بامداد آن روز دو برادر برای اینکه کسی به آنها شک نکند با اجاره یک مینیبوس مقابل محل سرقت توقف کردند و وارد خانه ویلایی شدند، اما ساعتی بعد وقتی از آنجا خارج شدند من متوجه شدم که آنها مجبور به استفاده از اسلحه شده و دو نفر از اهالی خانه را کشتند.
دستگیری دو برادر جنایتکار حادثه سوهانک
با اعترافات پسر جوان، دو برادر در محله شمیران نو شناسایی شدند و مأموران آنها را دستگیر کردند. از خانه متهمان دو قبضه اسلحه کلت و کلاشینکف، نقاب، کلاه و قیچی بزرگ کشف شد.
دو برادر به سرقت مسلحانه و قتل اعتراف کردند و رهی برادر بزرگ در این رابطه گفت: اوضاع مالی خوبی نداشتیم و بیکار بودیم وقتی ابوالفضل به ما پیشنهاد سرقت را داد و گفت چند میلیون تومان به دست میآوریم خوشحال شدم نقشه کشیدم که بعد از سرقت خانهای بخرم تا به همراه برادرم و پدرم بهتر زندگی کنیم.
رهی افزود: من و برادرم ورزشکار هستیم و ورزش رزمی انجام میدهیم فکر میکردیم خیلی راحت بتوانیم سرقت کنیم. وقتی وارد خانه شدیم اهالی خانه متوجه شدند و مجبور شدیم برای سرقت و فرار درگیر شویم. هر کاری کردیم زورمان به آن پنج نفر نرسید و من شلیک کردم، بعد از سرقت هم با ابوالفضل قرار گذاشته و پولها را تقسیم کردیم، اما خیلی زود مأموران به سراغ من آمدند و ما را دستگیر کردند.
پایان تلخ دو برادر
بعد از اعترافات رهی و برادرش مهدی، آنها در دادگاه جنایی محاکمه شدند و هر دو به اتهام قتل و افساد فی الارض به قصاص و اعدام محکوم شدند. سرانجام با تأیید حکم هر دو برادر، آنها ۲۱ شهریور سال ۸۰ در محله سوهانک و در ملأ عام به دار مجازات آویخته شدند.
تحقیقات قبل از اجرای حکم نشان میداد که این دو برادر و ابوالفضل قصد داشتند به دو خانه ویلایی و سه طلافروشی دیگر نیز دستبرد بزنند و نقشه سرقت آنها آماده بود، اما خیلی زود از سوی پلیس دستگیر شدند.