۰
يکشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۳۷
گفت وگو با یک مجسمه ساز

شکوه‌ها و دفاعیه‌ها از تندیس استاد شهریار

بارها عنوان شده است که در بین آثار هنری شهری، پرتره‌های مشاهیر و خصوصا چهره‌های معاصر بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند و طبیعتا حساسیت‌ بیشتری هم نسبت به آنها وجود دارد. با این حال خصوصا در یک سال اخیر بارها شاهد ساخت تندیس و سردیس‌های حاشیه سازی بوده‌ایم که اغلب به دلیل شباهت نداشتن به شخصیت مورد نظر سر و صدای بسیاری هم به راه انداخته است.
شکوه‌ها و دفاعیه‌ها از تندیس استاد شهریار
بارها عنوان شده است که در بین آثار هنری شهری، پرتره‌های مشاهیر و خصوصا چهره‌های معاصر بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند و طبیعتا حساسیت‌ بیشتری هم نسبت به آنها وجود دارد. با این حال خصوصا در یک سال اخیر بارها شاهد ساخت تندیس و سردیس‌های حاشیه سازی بوده‌ایم که اغلب به دلیل شباهت نداشتن به شخصیت مورد نظر سر و صدای بسیاری هم به راه انداخته است.
به گزارش ایسنا، مدت زیادی از انتقادها نسبت به نصب سردیس‌های بدساخت از شهید سردار سلیمانی و برخی از شخصیت های فرهنگی همانند جمشید مشایخی، عباس کیارستمی و یادمان سعدی نمی‌گذرد، که این بار ساخت تندیسی از استاد شهریار (شاعر) و نصب آن در برج میلاد تهران، حاشیه ساز شده است.
منتقدان بر این باورند که این تندیس شباهتی به این شاعر فقید ندارد و البته شاید در نگاه اول از لحاظ ظاهری شباهت هایی با استاد شهریار داشته باشد ولی در چهره هیچ همسانی به چشم نمی‌خورد.
در راستای بازخوردها و سیل واکنش‌های منفی که روانه این تندیس شده است، معاون فرهنگی اجتماعی شهرداری تبریز امروز اعلام کرد که با درخواست صورت گرفته و همراهی کمسیون فرهنگی اجتماعی کلانشهرها، تندیس نامأنوس استاد شهریار از محل برج میلاد تهران برچیده شد.
شهرداری تبریز همچنین برای نصب مجسمه‌ای شایسته از استاد شهریار در برج میلاد تهران در صورت درخواست این مجموعه اعلام آمادگی کرده است.
البته با وجود واکنش‌هایی که نسبت به این تندیس صورت گرفت، برج میلاد هم سکوت نکرد و بیانیه‌ای را در پاسخ به این واکنش‌ها صادر کرد که در آن به نوعی عکاسی را غیرحرفه‌ای و مقصر جلوه داده است.
در توضیح برج میلاد آمده است: «روز گذشته عکسی از مجسمه استاد شهریار واقع در موزه مشاهیر برج میلاد در فضای مجازی منتشر شده است که احساسات ایرانیان را نسبت به ساخت مجسمه  شاهیر بزرگی همچون استاد شهریار برانگیخته است. این در حالی است که با اندکی دقت می‌توان متوجه شد که زاویه عکس گرفته شده و کیفیت دوربین به صورت غیرحرفه‌ای انتخاب شده و کاملاً با مجسمه واقع شده در موزه مشاهیر برج میلاد متفاوت است.
علیرضا خاقانی، خالق مجسمه‌های موزه مشاهیر برج میلاد که در حال حاضر عضو انجمن مجسمه سازان کشور است، می گوید: این مجسمه به همراه ۱۵ مجسمه دیگر از مشاهیر ایران، هشت سال پیش از جنس سیلیکون ساخته و در خانه هنرمندان ایران با حضور مقامات و هنرمندان رونمایی شد و در همان زمان شهرداری تهران تصمیم گرفت که این مجسمه‌ها را به برج میلاد به عنوان یادمان ملی ایرانیان انتقال دهد تا شهروندان بتوانند به هنگام بازدید از برج میلاد، با این مشاهیر بیشتر آشنا شوند.
وی ادامه می‌دهد: من نمی دانم چرا یک عکس دفورمه شده از استاد شهریار در فضای مجازی منتشر شده است، در حالی که این مجسمه شباهت بسیار زیادی با استاد شهریار دارد و حتی یک بار هم شهردار تبریز پس از بازدید از موزه مشاهیر برج میلاد، از من خواست تا مشابه این مجسمه برای شهرداری تبریز ساخته شود که با آن مخالفت کردم.»
خبرنگار ایسنا در راستای این گزارش، در گفت وگویی با کامبیز صبری ـ مجسمه‌ساز ـ نظر او را نیز درباره این مساله و همچنین علت جدی نگرفتن هشدارها برای ساخت و مهمتر از آن نصب سردیس‌ها و تندیس های مشاهیر جویا شد.
او می‌گوید: ساخت سردیس و شباهت سازی باید نهادینه و دارای خاستگاه باشد. ساخت سردیس در یونان یا روم باستان از سه هزار سال پیش به صورت طبیعت‌وار و ساخت و ساز وجود داشته است. البته این مسئله پیش از آن هم از ده هزار سال پیش در ایران، بین‌النهرین، تمدن ایلامی و مصر وجود داشته است، منتهی چون در آن زمان تحت تأثیر آیین و مذاهب خاصی بودند خیلی به طبیعت‌سازی نزدیک نمی‌شدند. ولی یونان باستان مخصوصا عصر طلایی یونان، تناسبات سردیس سازی را به شکل علمی درآورد و در ادامه رومی‌ها به آن تکامل بخشیدند.
این هنرمند ادامه می‌دهد: این هنر چند قرن در دوران قرون وسطی متوقف شد ولی از قرن یازدهم میلادی و به خصوص در دوران رنسانس نسبت به پیشینیان با تکامل بیشتری بازگشت. این نهادینه بودن بعدها بنیانگذار کلیه ساخت و سازها و طبیعت‌سازی‌های آناتومی‌های دقیق در مجسمه‌های سردیس، تندیس، پیکره و فیگور شد.
او تصریح می‌کند: این طبیعت سازی در ایران به علت اعتقادها و باورهای مذهبی و فرهنگی برای سده‌های زیادی وجود نداشت. ولی پس از چند دهه، مخصوصا از اواخر دوران قاجار با تحصیل هنرمندان در غرب و بازگشت آنها به ایران، فرآیند طبیعت‌سازی در محدوده‌هایی آغاز شد که اکنون می‌توانید در کاخ گلستان تعدادی از آنها را ببینید. پس از آن نیز در دوران پهلوی دوم هزینه شد که هنرمندانی نظیر ابوالحسن صدیقی با تحصیل در ایتالیا مجسمه‌سازی را به صورت آکادمیک آموزش دیدند و وقتی به ایران بازگشتند شروع به ساخت آثاری همانند مجسمه فردوسی در میدان فردوسی، کردند.
صبری با بیان اینکه در آن دوره مجسمه‌سازان آثار خود را به درستی و با حفظ تناسبات ساختند، می‌گوید: از جمله کارهای فوق‌العاده‌ای که این هنرمندان علمش را داشتند این بود که وقتی اثر در ارتفاع قرار می‌گیرد، چگونه باید تناسبات کار تغییر کند و از حالت نرمال خارج شود تا فردی که مجسمه را از پایین یا فاصله خاصی نگاه می‌کند، به نظر طبیعی باشد؟
او ادامه می‌دهد: زمانی که به چند دهه اخیر می‌رسیم، این هنرمندان از دنیا رفته یا اینکه به علت کهولت سن توانایی تدریس در فضاهای آکادمیک را ندارند؛ مخصوصا در اوایل دهه ۷۰ که دانشکده هنرهای زیبا پس از چند سال بازگشایی شد، ساخت و تدریس سردیس و تندیس وجود نداشت تا اینکه در سال‌های اخیر ساخت پرتره از مشاهیر و چهره‌ها مورد توجه قرار گرفت.
این مجسمه‌ساز بیان می‌کند که «اساسا نصب یک تندیس، سردیس یا فیگور در فضای شهری باید از فیلتر کارشناسان سازمان زیباسازی تهران یا شهرستان‌ها عبور کند ولی متأسفانه هنوز هم رابطه حرف اول را می‌زند؛ البته داشتن رابطه بد نیست ولی زمانی که در بین آنها فرد متخصص وجود ندارد منجر به فاجعه می‌شود.»
او اضافه می‌کند: مجسمه به گونه‌ای نیست که به جسم انسان‌ها آسیب وارد کند بلکه به روح و روان آدم‌ها آسیب می‌زند؛ به همین علت خیلی مسئله چشم گیری به نظر نمی‌آید و رعایت نمی‌شود. گرچه که باعث تخریب فرهنگ ما می‌شود و آبروی کشور را تحت تاثیر قرار می دهد. مصداق این امر هم سردیس‌ها و تندیس‌های بدساختی است که اخیرا ساخته شده‌اند و با جست و جو در اینترنت متوجه می‌شویم که در جهان چگونه این آثار را به تمسخر گرفته‌اند. درواقع آنها اینگونه فکر می‌کنند که در ایران این آثار توسط متخصصین ساخته شده است و هنرمندی با مهارت کافی نداریم.
صبری تصریح می‌کند: آن فردی که دلسوز این سرزمین است هرگز نباید اجازه چنین اتفاقی را بدهد ولی چون عمق فاجعه را نمی‌دانند با ارتباط‌هایی که دارند در این حوزه‌ها نفوذ می‌کنند و نقطه نظر خود را با مسئولانی که شاید اطلاعات کافی نداشته باشند در میان می‌گذارند و آنها نیز می‌پذیرند و در نهایت منجر به چنین فجایعی می‌شود.
او تأکید می‌کند: تدریس ساخت تندیس یا سردیس باید به درستی در محیط‌های آکادمیک آموزش داده شود، سفارش دهنده باید به یک مرجع متخصص رجوع کند و سازمان زیباسازی نیز باید نظارت داشته باشد. همچنین زمانی که یک متخصص همانند مجتبی موسوی وارد زیباسازی می‌شود و طی ۱۵ سال که در کار خود جا می‌افتد و اقدامات بسیار مفیدی برای مجسمه‌سازی کشور انجام می‌دهد، نباید به یک باره با آغاز کار یک مدیر جدید با فرد دیگری جایگزین شود؛ تنها به این علت که فرد تازه کار حسن نیت دارد! مگر این ویژگی چه فایده‌ای دارد؟ مهم داشتن تخصص و تعهد توأمان است.
این هنرمند همچنین درباره نحوه درست انتخاب اساتید دانشگاه‌های هنری می‌گوید: برای انتخاب اساتید دانشگاه‌ها تنها نباید صرفا به مدرک تحصیلی توجه کرد، باید دید که مثلا آکادمی هنرهای زیبای میلان یا پاریس چه راهی را طی کرده‌اند و چه افرادی را برای تدیس در دانشگاه‌های خود انتخاب کرده‌اند  که ما نیز همان مسیر را طی کنیم. آنها از هنرمندان حرفه‌ای که قیمت آثارشان به صدها میلیون دلار رسیده و در دنیا شناخته شده‌اند برای تدریس در دانشگاه‌ها دعوت می‌کنند. ولی در اینجا فردی که در زندگی یک بار هم نمایشگاه انفرادی نداشته و تنها مدرک دارد، در دانشگاه‌ها تدریس می‌کند. کسی که در زندگی بازی‌های بزرگ نکرده است، نمی‌تواند به آدم‌ها بازی بزرگ یاد دهد.
این هنرمند در پایان عنوان می‌کند: آن چیزی که باعث شناخته شدن یک کشور در جهان می‌شود، بیشتر هنر است تا قوای نظامی. کشوری که هنر در آن قوی است، یک فضای امن و متمدن شمرده می‌شود. آیا گردشگران برای بازدید از ارتش فرانسه به آنجا می‌روند یا برای دیدن آثار باستانی و هنری؛ امروزه هنر در جهان میلیون‌ها دلار و یورو وارد کشورهایی همچون ایتالیا و فرانسه می‌کند.
کد مطلب: 144565
برچسب ها: استاد شهریار
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *