اگر کرونا درمان شود اما آدمیان را در اندیشه فروببرد که شیوه و به آیین زیستن کدام است و از آن شیوه استفاده کنند و در پی ترازمندی و تعادل باشند و از آن چه جهان را به نابودی میکشد، بپرهیزند، کرونا پدیدهای خواهد شد، خجسته و فرخنده با همه مرگهایی که به بار آورده مایه زندگانی خواهد شد، زندگانی سنجیده و ستوده. آن زندگی که به راستی شایسته آدمی است.
روزنامه جام جم نوشت: «همه عمرش کتاب خوانده و تحقیق کرده. اتفاقاتی ایران را از قدیمالایام میشناسد و میداند سرزمین ما که صاحب یکی از قدیمیترین تمدنهای روی زمین است تاکنون چه بلاهایی را از سرگذرانده و دوام آورده است. با جلالالدین کزازی همصحبت شدم تا برایمان از کرونا بگوید. این که نگاهش به این ویروس و این بیماری چیست. او درباره تغییر سبک زندگی در دوره کرونا گفت و این که این ریزذره که کرونا نام دارد چگونه همه دنیا را بدون در نظر گرفتن طبقهبندیهای رایج تغییر داده است.
بیماری مرزشکن
کزازی درباره کرونا میگوید: جهان با بیماریهای فراگیر که در زمان کوتاه گسترش زیادی پیدا میکنند و صدها یا هزاران تن را دچار خود میگردانند و بسیاری از آنها را از پای درمیآورند، بیگانه نیست.بسیاری از این بیماریها را دانش پزشکی که در این سدهها پیشرفتهای زیادی داشته، برانداخته. هر چند این بیم بزرگ، چندی است پدید آمده و پزشکان را به اندیشه واداشته که گاهی آن چارههای گذشته کارکرد خود را از دست میدهند و آن بیماریهای پیشین میتواند دوباره برگردد، گسترش یابد، مردمان را بکشد. اما این بیماری نوپدید که کرونا نامیده شده با هیچکدام از آن بیماریهای فراگیر، سنجیدنی نیست. این بیماری کارکردهایی دارد که آنها را در هیچکدام از بیمارهای شناخته، نمیتوان دید از همین روست که این بیماری هنگامهای برانگیخته است، در زمانی بسیار کوتاه میتواند گروهی پرشمار را بیالاید و در زمان اندک به بیماری مرزشکن و جهانگیر دیگرگون شده است.
از سوی دیگر این بیماری به گونهای است که نباید تنها از دید پزشکی و درمانگری به آن نگریست و در آن اندیشید. این بیماری هنجارهای دیرینه گوناگون را در زندگی آدمی آماج میگیرد و از میان میبرد. در گسترش این بیماری شهرهای بزرگ و آباد که خیابانهای آنها پر از مردمان بوده به برهوت دگرگون شده است، هیچ رهگذاری در این خیابانها نیست و اگر باشد در شماری اندک است.از سوی دیگر نهادهای گوناگون را از کار انداخته است. نهادهای فرهنگی، آموزشی، هنری، اقتصادی و ... به همان سان درهای کارخانهها و بنگاههای فرآوری را تخته کرده است. این کارکردها چنان شگفتیآور و نوآوین و بیپیشینه است که از هماکنون که جهان در آغاز این بیماری است، اندیشهورزان را واداشته که به آن چُنان پدیدهای که جهان را شاید دگرگون بتواند کرد، بنگرند.
بسان داستان نمرود و پشه
به نظرم اگر روند گسترش این بیماری همچنان بپاید، درمان و چارهای برای آن یافت نشود، میتواند جهان، تاریخ و سرنوشت آدمی را به دوپاره بخش کند. یکی پیش از کرونا، دوم پس از کرونا، چون جهان دیگر مانند پیش از کرونا نخواهد ماند. این بیماری تنها بینوایان، ناتوانان، تُنکمایگان را آسیب نمیرساند. جهانخوارگان، ستمکاران، توانگران بزرگ هم درمانده و بیچاره شدهاند. از شاه تا گدایی که گوشهای از رهگذار شب را به روز میرساند از این بیماری، در پناه، در امان نمیتوانند بود. در داستانهای کهن آمده است آفریدگار از آن روی که نیروی چیره و برتر خود را بر آدمیان به روشنی آشکار بدارد، یکی از ستمگاران و خودکامگان را که نمرود نام داشت، با پشهای به ستوه آورد و از میان برد. پشهای را از راه بینی به مغز نمرود افکند، این پشه همتا و آرام و آسایش را از این پادشاه ستمگار ستاند، هم پس از چندی او را کشت. پشه نماد جانداری است که بسیار خرد و ناچیز و ناتوان است اما به هر روی پشه را میتوان دید اما این ویروس کرونا که جهان را یکسره برآشفته و جهانیان را در بیم و هراس و گاه ناامید درافکنده است، هنرجانداری است آنچنان ریز که او را تنها با ریزبینهای بسیار نیرومند میتوان دید.
دیگردیسی جهان
از دکتر کزازی میپرسم آیا به نظرتان، کرونا باعث تغییر و پیشرفت دنیا خواهد شد؟ میگوید: میانگارم سرانجام چاره این بیماری یافته خواهد شد، اما در کنار آن میتوان امید برد که جهان دگرگون بشود، زیرا که آن چه این ویروس با جهان کنونی ما کرده، زمینه را برای دگرگونی فراهم آورده است. ما به یاری چیرگیها و توانهایی که در این سالیان به دست آوردهایم با دانش فناورانه و ابزارساز، جهان را در سراشیب نابودی افکندهایم. یکی از شادیهای مردمان در این روزهای تاریک کرونایی این است که میتوانند آسمان پاک آبی را ببینند، این بخت را یافتهاند که هوای پاک را به درون ششهایشان بکشند. جاندارانی که از آدمیان هراسان بودهاند و میگریختند، دیگر بار به زیستگاههای خود بازآمدهاند. در شهرها پارهای از آنها میتوانند با آرامش راه بروند یا بیارمند. ما زمینه نابودی خود را فراهم آوردهایم. هوا را دریا را خشکی را آلودهایم. هر روز درختهایی در آتش میسوزند یا با تبر بریده میشوند. هر روز گونههایی از گیاهان یا جانواران از میان میروند. ما با ویران ساختن جهان پیرامون زمینه ویرانی و تباهی خود را فراهم میآوریم.
از سویی زراندوزی، پولپرستی، انباشتن بیهوده سرمایهها، گسلی در میان آدمیان پدید آورده است. بیشینه سرمایه و خواسته جهان را درصدی اندک از جهانیان در گنجخانههای خود دارند. کسانی چنان توانگرند که نمیدانند با آن خواسته و پول چه باید کنند اما از طرفی انبوهی از مردمان از گرسنگی در رنجند. این ناسازگاریها و نابرابریها، زمینههای دیگری است که جهان را در سراشیب افکنده است.اما کرونا اگر مهار نشود نه بینوا میشناسد، نه توانگر نه ناتوان نه توانا. آن چه کشورهای نیرومند در چیرگی بر دیگران به آن مینازند و بر آن بنیاد میکنند جنگافزارهای پیشرفته است. اما در نبرد با کرونا هیچ کاری از این جنگافزارها ساخته نیست. اگر کرونا درمان شود اما آدمیان را در اندیشه فروببرد که شیوه و به آیین زیستن کدام است و از آن شیوه استفاده کنند و در پی ترازمندی و تعادل باشند و از آن چه جهان را به نابودی میکشد، بپرهیزند، کرونا پدیدهای خواهد شد، خجسته و فرخنده با همه مرگهایی که به بار آورده مایه زندگانی خواهد شد، زندگانی سنجیده و ستوده. آن زندگی که به راستی شایسته آدمی است. زیرا انسان راستین که شایسته این نام است، انسانی است که در دم میزید اما نه به این گونه که در اندیشه آینده نباشد و نداند نوع زیستنش چه پیامدههایی در آیندههای نزدیک و دور خواهد داشت. انسان راستین خودپسند و ویرانگر نخواهد بود. اگر جهانیان از کرونا این آموزههای بزرگ را بتوانند ستاند و اگر کرونا بتواند آنان را از خواب برانگیزند. من برآنم جهان به گونهای دیگردیسی دست خواهد یافت که هم به سود جهان خواهد بود و هم به سود جهانیان.»