ما ایرانیان به میراث باستانی خود، چه درون شهرها و چه برون آنها کم توجه هستیم. بخصوص در شهرها، بهدلیل سودجویی لجام گسیختۀ زمانۀ ما، بیمحابا آثار باستانی را نابود و بر بقایای آنها آپارتمان و پاساژ میسازیم.
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: ایران کشوری باستانی با تاریخی کهن و مملو از آثار باستانی و تاریخی است. تفکر غالب این بود که برای بازدید از آثار باستانی و تاریخی، علاقه مندان بایستی شهرها را ترک کرده و به گوشههای دورافتاده ایران سفر کنند، اما چندی است که در رویدادی میمون و مبارک شهرهای ایران نیز گذشتۀ باستانی و تاریخی خود را به روی ما گشوده و به معرض نمایش گذاشتهاند. البته بر آگاهان پوشیده نبود که حتی بسیاری از شهرهای ایران نیز سابقهای بس دیرینه دارند که نمادهای شاخص آنها کماکان برپا هستند و توجه پژوهشگران را به خود جلب میکنند، اما متأسفانه مدرنگرایی لجام گسیختۀ عصر ما بخش عمدهای از آثار باستانی شهرهای ایران را یا پوشانده یا تخریب کرده است.
سوای شهرهای بس باستانی، چون شوش، که سابقۀ زندگی مردم در آن به بیش از شش هزار سال میرسد، شهرهایی چون اصفهان، شیراز، تبریز، کرمان و ... در پی عملیات غیرکارشناسی و سودجویانۀ به اصطلاح بازپیرایی «بافت فرسودۀ شهری» بخش قابل توجهی از میراث باستانی و تاریخی و از این رهگذر هویت تاریخی، خود را برای همیشه از دست دادند.
تهران، پایتخت امروزی کشورمان، که در میان شهرهای کهن ایران کودکی نوباوه محسوب میشد و مرکزیت آن را از ابتدای دورۀ قاجار و بنیان آن را به دورۀ صفوی نسبت میدادند، اخیراً با دو کشف باستان شناختی همگان را شگفت زده کرد: اول کشف جسدی متعلق به دورۀ مس سنگی در حوالی خیابان مولوی در سال ۱۳۹۴ که اکنون با عنوان «بانوی هفت هزارساله» در موزۀ ملّی ایران آرمیده است و دوم کشف اخیر آثار و بقایایی در بازار حضرتی در همان حوالی خیابان مولوی که عجالتاً به دورۀ تیموری نسبت داده شده است. این دو کشف برای باستان شناسان سرنخهایی هستند گرانبها که میگویند در حوالی خیابان مولوی خبرهایی هست و نیاز به کنکاش باستان شناسان دارد. دو، دیگر اینکه به مدارک تاریخی ذهنیت گرایانه اعتماد چندانی نیست، بلکه مدارک باستان شناسی را باید جُست و یافت که تصویری عینیت گرایانه در معرض دید ما مینهد.
اینک به عینیت و براساس مدارک متقن باستان شناختی میدانیم که تهران قدیمی تر از آن است که منابع تاریخی به ما میگفتند. چقدر قدیمیتر و با چه ماهیتی؟ پرسش اساسی است که برنامهای جامع و فراگیر را در زمینۀ باستان شناسی شهری در تهران میطلبد.
باستان شناسی شهری (Urban Archaeology) از شاخههای نسبتاً جدید باستان شناسی است که کارشناسان آن در مغرب زمین سالها است با گمانه زنی و کاوش در بافتهای شهری به اطلاعات پرارزشی در زمینۀ قدمت شهرهای اروپایی و امریکایی پی برده اند؛ از کشف و کاوش مهرابهای میترایی از زمان رومیان (مربوط به سدۀ سوم میلادی) در قلب لندن به سال ۱۹۵۴ میلادی تا کشف و کاوش نمایشخانۀ گل سرخ (مربوط به اواخر سدۀ شانزدهم میلادی) به سال ۱۹۸۹در محلۀ ایستاند لندن که بسیاری از نمایش های ویلیام شکسپیر، اول بار در آن به روی صحنه رفتهاند. از ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۱ نیز از رهگذر کاوشهای باستان شناختی مشخص شد که شهر یورک در مرکز انگلستان روی اطراق گاه وایکینگها (مربوط به سدۀ دهم میلادی) احداث شده است. اینکه بخش قدیمی شهر پاریس (همان محلۀ مولوی آنان) روی یکی از بزرگترین گورستانهای جهان مربوط به سدههای شانزدهم تا نوزدهم میلادی بنا شده هیچ گاه بر کسی پوشیده نبود، اما پس از پژوهشهای باستان شناختی در دهههای ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰ بود که به سال ۲۰۱۳ این محوطۀ باستانی به روی عموم گشوده شد و اینک یکی از چهارده موزۀ بزرگ پاریس است و پس از لوور بیشترین بازدیدکننده را به خود جلب میکند.
در ارض جدید، در قلب شهر نیویورک، در پایین دست منهتن – که بهدلیل قرارگیری در قلب اداری، اقتصادی نیویورک زمین قیمتی سرسام آور دارد – به سال ۱۹۹۲ باستان شناسان موفق به کشف گورستانی متعلق به بردگان سیاهپوست مربوط به سدههای هفدهم و هجدهم میلادی شدند که پس از کاوشهای باستان شناختی و پژوهش های انسان شناختی، به سال ۱۹۹۳ ثبت آثار ملّی امریکا و به سال ۲۰۰۶ در محل آن یادمانی بنا کردند تا هرگاه آبها از آسیاب افتاد سودجویان سراسیمه در آن به ساخت و ساز مشغول شوند. در مکزیکوسیتی، پایتخت مکزیک، به سال ۱۹۷۶ کارگران ادارۀ برق حین حفاری در یکی از میادین اصلی شهر به لوحی سنگی برخوردند.
باستان شناسان به محل فراخوانده شدند و طی فعالیت های گستردهای از ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۲ که بخش وسیعی از محلات اطراف محل کشف طی آن تملک و کاوش شدند، باستان شناسان موفق شدند بخش بزرگی از معبد بزرگ آزتکها، آخرین حکومت فرامنطقهای امریکای مرکزی پیش از ورود اسپانیاییها را که قدمت آن به سدۀ شانزدهم میلادی باز میگشت کاوش و آزاد کنند. این معبد عظیم به سال ۱۹۸۷ ثبت فهرست آثار جهانی یونسکو شد و هر ساله میلیونها نفر از آن بازدید میکنند.
خلاصۀ کلام اینکه ما ایرانیان به میراث باستانی خود، چه درون شهرها و چه برون آنها کم توجه هستیم. بخصوص در شهرها، بهدلیل سودجویی لجام گسیختۀ زمانۀ ما، بیمحابا آثار باستانی را نابود و بر بقایای آنها آپارتمان و پاساژ میسازیم.
ضرورت برنامۀریزی جامع در زمینۀ باستان شناسی شهری در ایران تنها راه اصولی کشف، احیا و نگاهداری آثار تاریخی ایران است. بر سازمان میراث فرهنگی، در مقام پاسدار و متولی آثار باستانی کشور واجب است که در وظیفۀ خود جدیت و توجه بیشتری به خرج دهد. بر پژوهشکدۀ باستان شناسی نیز لازم است که با تشکیل سریع کارگروهی در زمینۀ باستان شناسی شهری، پیش از آن که کشفیات اتفاقی آثاری را هویدا سازد، بر شناسایی و پاسداشت آثار باستانی مدفون زیر شهرهای ایران همت گمارد. شهرهایی چون کرمان و شیراز و اصفهان که بهدلیل اهمال ما بیشتر آثار باستانی خود را از دست دادند، حداقل تلاش کنیم تا آثار باستانی باقی ماندۀ شهری، بخصوص پایتخت نوباوهمان را برای آیندگان حفظ کنیم.