تنشهای منطقهای بالا گرفتهاست. منطقه قفقاز و شمالغرب ایران در یک هفته گذشته به محل نزاع دیپلماتیک تبدیل شدهاست. از سویی خبرهایی در مورد رایزنی برای تغییر شرایط در روابط ایران و عربستان به گوش میرسد. اسراییل فضای تهدید و تنش در مقابل جمهوری اسلامی ایران را در همچنان در دستور دارد و خبری از تغییر در شرایط برجام نیست. اخیرا وزیر امور خارجه ایران در گفتو گویی تلویزیونی آزادسازی بخشی از داراییهای ایران از سوی ایالات متحده آمریکا را به عنوان شرط مذاکره مطرح کرده است. مجموعه این اتفاقات منطقهای و بینالمللی نگرانیهای داخلی را تشدید کردهاست. با حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده دورههای هفتم، هشتم و دهم مجلس شورای اسلامی و رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم فاصله سال ۹۷ تا ۹۸ در مورد این تنشها و نگرانیها گفتوگو کردهایم. او در گفتگو با "مردم سالاری" می گوید تنشهای دو جانبه به مناقشات منطقهای و مناقشات منطقهای هم به نزاعهای بینالمللی گره خوردهاست.
*چندی پیش حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه در اولین حضور تلویزیونی خود تاکید کرد که آمریکا باید ۱۰ میلیارد دلار دارایی بلوکه شده ایران را آزاد کند و از ادامه صحبت او این طور برداشت میشد که این گزاره نوعی پیششرط برای تداوم مذاکرات برجامی با ۱+۴ است. نظر شما در مورد این پیش شرط چیست؟ آیا اساسا از اظهارات اخیر وزیر امور خارجه میتوان این برداشت را داشت که در صورت آزادسازی دارایی بلوکه شده ایران، مذاکرات از سر گرفته میشود؟
واقعیت این است که تیم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به شدت تحت فشار قرار دارد تا «مذاکره برای مذاکره» صورت نگیرد. البته آمریکاییها معروف به این کار هستند و چه در قبال کره شمالی و چه در قبال ایران این کار را انجام دادهاند. تنها یک استثنا در قبال ایران شکل گرفت که جمهوری اسلامی توانست در قالب «برجام» تحریمها را لغو کند و در قبال طرفهای مقابل هم تعهداتی را اجرایی کند. بعد از آن کارشکنیهایی حتی از زمان اوباما به این سو اتفاق افتاد و به رغم آنکه تعهدات ایران اجرایی شد و البته تحریمها نیز برداشته شد اما همچنان ایران به داراییهای بلوکه شده خود دسترسی نداشت. زمانی هم که ترامپ روی کار آمد، شرایط به صورت کلی تغییر کرد و ایالات متحده آمریکا از برجام خارج شد. در حال حاضر موضوعی که آقای امیرعبداللهیان مطرح کرده به نوعی برای سنجش میزان حسن نیت آمریکاییهاست. اگر آمریکاییها به دنبال یک توافق هستند باید بخشی از دارایی بلوکه شده ایران را آزاد کنند. این کار میتواند دست تیم سیاست خارجی ایران را باز بگذارد. معتقدم در ازای آنچه بعد از گشایش در برجام به دست میآيد، انتظار جمهوری اسلامی از ایالات متحده زیاد نیست. البته پیش از این هم چندین بار گفتهام که دولت آقای بایدن انتظار میرود برای نشان دادن فضای مبتنی بر حسن نیت، بخشی از تحریمها را به حالت تعلیق درآورد و به ایران اجازه دسترسی به بازار نفت و بخشی از داراییهای بلوکه شده بدهد. با این حال یک فضای منفی شکل گرفت. پیشنهاد امیرعبداللهیان، چندان نامعقول نیست و نشان میدهد که لازم است در داخل کشور بخشی از جدیت و حسن نیت آمریکاییها برای بازگشت به برجام را ببینند و بسنجند. به طور طبیعی دولت آقای رییسی برخاسته از جریانی ست که به شدت منتقد برجام بوده و به صورت کامل نسبت به آمریکاییها سوظن دارند که البته رفتار آمریکاییها هم این شرایط را تقویت کردهاست.
*شما معتقدید که قرار دادن چنین پیششرطهایی همچون آزادسازی ۱۰ میلیارد دلار دارایی بلوکه شده از سوی آمریکا باز هم منجر به تعلیق شرایط موجود نمیشود؟ آیا این پیش شرطها نمیتواند جمهوری اسلامی را به سمت «مذاکره برای مذاکره» ببرد و به نوعی تداعی و شاید تکرار دوران حضور سعید جلیلی در مذاکرات هستهای ایران با قدرتهای جهانی باشد، آن هم در شرایطی که شرایط اقتصادی به شدت بحرانزده است؟
البته معتقد هستم که امیرعبداللهیان موضوع آزادسازی ۱۰ میلیارد دلار داراییهای ایران از سوی آمریکا را دقیقا به صورت پیش شرط مذاکرات مطرح نکردهاست. اما این اظهارات یک پیشنهاد جدی به آمریکاییها بود. پیشنهاداتی که معمولا در نشستهای محرمانه از سوی ایرانیها خطاب به آمریکاییها مطرح میشد یا در نشستهایی واسطهها این پیشنهادات را مطرح میکردند تا مشوقهایی شکل بگیرد و جمهوری اسلامی هم برای نشان دادن حسن نیت بخشی از فعالیتهای خود را به حالت تعلیق در آورد. همچنین باعث شود که طرف مقابل هم بخشی از تحریمها را تعلیق کند یا برخی اموال و داراییها را از حالت بلوکه خارج کند. در واقع این اظهارات همان پیشنهاداتی است که یا در نشستهای محرمانه مطرح میشده یا واسطهها این پیشنهادات را رد و بدل میکردند. الان هم وزیر خارجه ایران به صورت آشکار این مساله را مطرح کرد. به نظر میرسد که در مورد آقای امیرعبداللهیان و به طور کلی دولت آقای رییسی این انتقاد مطرح است که موضوع برجام را به حالت تعلیق درآورده و اقدامی برای آن انجام نمیدهند، احتمالا وزیر امور خارجه این موضوعات را بیان کرده تا پاسخ منتقدان را بدهد و به نوعی این گزاره را مطرح کند که اگر آمریکاییها حسن نیت داشتهباشند و بخشی از داراییهای ایران را آزاد کنند، فضایی غیر از فضای «مذاکره برای مذاکره» شکل خواهد گرفت. در کل من معتقد هستم که چنین رفتاری مورد نیاز است.هم جمهوری اسلامی میتواند برای نشان دادن حسن نیت، اجازه نصب دوربینهای آژانس را صادر کند و هم آمریکا میتواند برای نشان دادن حسن نیت بخشی از تحریمها را بشکند. چنین اقداماتی از سوی ایالات متحده کمک خواهد کرد که برجام توسط تیم جدید پیش برود.
*شما در صحبتهایتان هم اشاره کردید که هم دولت مستقر و هم مجلسی که روی کار است از مخالفان برجام بودهاند و بعضاً کل این قرارداد بینالمللی را زیر سوال میبردند و معتقد بودند قابلیت مذاکره مجدد ندارد. در حال حاضر هم در این خصوص اقدام ویژهای انجام نشده و حتی به نظر میرسد وزارت امور خارجه برای ورود به این موضوع زمان میخرد. با توجه به همه این شرایط پیشبینی میکنید به همان توافق برجام باز گردیم یا تغییرات جدی در این توافقنامه ایجاد خواهد شد یا حتی شاید اساسا بازگشت به توافق حاصل نشود؟
به هر حال طرفین خواستههایی دارند که در این مدت به دلیل اختلافات، تازه شکلگرفتهاست. بنابراین اگر قرار بر این باشد که برجام شکسته شود و خواستههای طرفین اجازه ترمیم برجام را ندهد، به سود هیچ کدام از طرفین مذاکره نیست. به سود طرفین است که خواستههای جدید را مطرح نکنند و همان برجام گذشته احیا شود. در مورد مسائل جدید، فرصت برای مذاکره وجود دارد. جمهوری اسلامی ۳ دغدغه جدی دارد که عبارت است از جلوگیری از فرسایشی شدن مذاکرات، عملیاتی شدن تعلیق تحریمها و تضمین توافق احتمالی آینده. به نظر میرسد که این ۳ دغدغه در ذیل برجام قابلیت مرتفع شدن دارد. دغدغههای جمهوری اسلامی مرتبط با برجام است اما دغدغههایی که بعضاً آمریکاییها مطرح میکنند و متاسفانه برخی کشورها همچون فرانسه آن را تکرار میکنند، مواردی است که نه تنها در دل برجام نمیگنجد بلکه نقش ویرانگری هم برای برجام خواهد داشت. برای مثال وزیر امور خارجه فرانسه مساله موشکی جمهوری اسلامی را مطرح کردهاست که نه تنها کمکی به برجام و ترمیم آن نمیکند بلکه باعث شکست آن هم خواهد شد. به نظر میرسد در حال حاضر تنها آنچه در قالب برجام مطرح شده، قابل مذاکره است و باقی مسائل فعلا قابل مذاکره نیست. البته به طور طبیعی اگر برجام احیا شود، زمینه برای مذاکره و هر چیز دیگری در آینده شکل خواهد گرفت. به هر حال سیاست ایران، تهدید هیچ کشوری نیست اما در دفاع از خود بسیار جدی است. با توجه به این که بیشترین دشمنیها علیه جمهوری اسلامی شکل گرفته است، سیاست دفاعی ایران هم مبتنی بر یک حقانیت تاریخی است که قابلیت مذاکره ندارد. من معتقدم برجام و فضای مذاکره برجامی کمک میکند که فضای تنش جای خود را به تنشزدایی بدهد.
*فکر میکنید فراتر از دولت و مجلس و جریانهای سیاسی، عزم حاکمیتی برای بازگشت به برجام و ترمیم آن و همچنین به سرانجام رسیدن افایتیاف هست یا خیر؟ چرا که بسیاری از تحلیلهای اقتصادی پیشبینی میکنند که تداوم شرایط فعلی اساسا امکانپذیر نیست و نمیتوان در این شرایط مدت طولانی دوام آورد و ممکن است به شرایط بحرانیتر منجر شود.
همراهان دولت جدید، همچنین همراهان احتمالی آنها در شورایعالی امنیت ملی و حتی در مجمع تشخیص مصلحت نظام که لوایح مربوط به افایتیاف در آنجا مطرح است، نظرات متفاوتی با دولت گذشته دارند. به طور مشخص دولت جدید در ایران با دولت قبلی یک تفاوت عمده دارد و آن این است که دولت گذشته افایتیاف را بیارتباط با برجام میدانست اما دولت جدید این دو را در ارتباط با یکدیگر میداند. بنابراین تا زمانی که تکانه جدی و عملیاتی در مورد برجام شکل نگیرد، عملا موضوع افایتیاف را در دستور کار قرار نمیدهند. برجام یک ابر چالش به حساب میآيد. اما به هر روی نگاه حاکمیت احیای برجام است منتها با همان ۳ شرطی که در پاسخ به سوال پیشین بر آن تاکید کردم.
*شما به موضعگیریهای اخیر فرانسه هم اشاره کردید. با رصد فضای بینالمللی کنونی فکر میکنید کفه حمایتی از برجام همچنان سنگینتر و قویتر است یا شرایط تغییر کردهاست؟
مواضع جدیدی که شکل میگیرد خصوصا از سوی اروپاییها برای تطویل اختلاف است. به هر حال هر چالشی وقتی طولانی شود، عوامل مخل حل آن هم وارد و عوامل مثبت تضعیف میشوند. معتقدم زمان حیاتی برای احیای برجام کشته شد. زمان حیاتی احیای برجام در همان بازه زمانی روی کار آمدن دولت بایدن و پیش از پایان دوره دولت پیشین بود. همانزمان هم بارها گفتم که امیدوارم برجام در همین دوره یا دست کم در دوران انتقال دولت جدید به سرانجام برسد چرا که بعد از آن گرفتار چالشهایی جدی چون تیم جدید مذاکره، نظریات جدید و ... خواهیم شد. فرصت احیای برجام پایان یافت، طرفین آسیب دیدند و منافع هر دو سوی مذاکره تامین نشد به ویژه منافع ملت ایران که در شرایط تحریم به سر میبرد. اگر بخشهایی از برجام با توافق مقدماتی که برخی طرفین حتی از آن با عنوان توافق ۹۰ درصدی یاد کردند، احیا میشد دولت جدید با دست پر میتوانست بخشهای دیگری را هم احیا کند.
*علاوه بر این مشکلات دیپلماتیک بینالمللی، در چند روز گذشته افزایش تنشها در منطقه شمال غرب کشور و با جمهوری آذربایجان را شاهد بودهایم. این تنشها را چطور میبینید؟ واکنشهای دیپلماتیک و نظامی ایران در این تنشها چقدر مناسب و متناسب بودهاست؟ پیشبینی میکنید این تنشها دنبالهدار شود؟
معتقدم ایران و آذربایجان در مسیر تنشزدایی قرار خواهند گرفت. مشخصا آذریها میدانند که نباید در این مسیر گام بردارند. این مناقشه نباید در تاریخ دو کشور شکل میگرفت اما شکل گرفت و سود آن هم نه نصیب جمهوری آذربایجان میشود نه نصیب جمهوری اسلامی ایران. عامل واسط و مخربی چون عربستان از این مناقشات سود میبرد. در دنیای امروز همسایگان ملاحظات امنیتی خود را نادیده نمیگیرند. آذربایجان این ملاحظات را نادیده گرفته است. مانور نظامی ایران هم یک پیام روشن داشت و آن این است که هیچ توافق نظامی و امنیتی نمیتواند آسیبپذیری آذربایجان را جبران کند و عمق اسراتژیک ایران را نشان داد. چند صد ادوات نظامی در طول ۲۴ ساعت به مرز رسید و حداقل در خاورمیانه چنین نقل و انتقال نظامی مسبوق به سابقه نیست. ضمن این که اگر جمهوری آذربایجان در آینده پایگاههایی را برای رژیم اسراییل ایجاد کند، حتما ایران در قالب اصل دفاع از خود از این حق برخوردار است که علیه این پایگاههای نظامی اقدام نظامی انجام دهد. جمهوری اسلامی به هر حال طبق منشور ملل متحد نیز از این حق برخوردار است چون رژیم اسراییل سابقه جاسوسی و خرابکاری در ایران داشته بنابراین ایران از این حقانیت برخوردار است و میتواند اقدام نظامی هم انجام دهد.
*فکر میکنید این که اسراییل، عربستان و حتی ترکیه حامیان جمهوری آذربایجان در این مناقشات هستند، باز هم به سمت تنشزدایی پیش میرویم؟علاوه بر این شرایط افغانستان، ارتباط ایران و عراق و سوریه خصوصا در حوزه تجاری، ارتباط با عربستان و ... شرایط متفاوتی را در منطقه ایجاد کردهاست، به نظر شما چقدر این شرایط نگرانکننده است؟
من مسائل را مرتبط با هم میدانم و معتقدم دنیای عرب به سمت تنشزدایی با جمهوری اسلامی پیش رفتهاست و درست در شرایطی که ایران و دنیای عرب به ویژه عربستان به سمت تنشزدایی پیش میروند، در منطقه قفقاز تنشی اتفاق میافتد که به نظر من بیارتباط به هم نیستند. جریانی در خارج از ایران تلاش میکنند ما همواره در شرایط تنش باشیم و مسوولان باید سیاستهای لازم برای این شرایط را اتخاذ کنند و سعی کنند این تنشها را مرتفع کنند. البته معتقدم تنشهای دو جانبه مرتبط با تنشهای منطقهای و تنشهای منطقهای مرتبط با تنشهای بینالمللی است. ابرتنش ایران برجام است. ایران باید این تنش را مرتفع کند تا اقدامات ایذایی کوچک تبدیل به تنش نشود.
در دنیای امروز هیچ کشوری از تنش استقبال نمیکند اما در کشور ما خیلی از افراد غیر مسوول مشغول تنشزایی هستند. حتی در قضیه عربستان برخی افراد غیرمسوول باعث افتادن کشور در دام تنشها شدند. تنشزدایی در خارج و توسعه در خارج باید دو کلیدواژه مهم دولت جدید باشد که اتفاقا با یکدیگر مرتبط هستند. متاسفانه هنوز در این مسیر حرکت جدی صورت نگرفتهاست.
گفتگو: مرجان زهرانی