نامه سعید نمکی به رهبر انقلاب و استمداد از ایشان برای عبور از بحرانی که این روزها جامعه و مراکز درمانی را در برگرفته، بازگو کردن واقعیتی بود که چندان از چشم ها مخفی نبود. در دو هفته گذشته هشدارهای بسیاری راجع به گسترش خطرناک کرونا، پر شدن بیمارستان ها و افزایش مرگ ناشی از آن شنیده شده است و از طرف دیگر دائما هشدار داده می شود که رعایت پروتکل ها بسیار پایین آمده است. اگر از این جنبه به نامه نمکی نگاه شود ( و نه از جنبه رفتاری سیاسی) این نامه حرفی برای گفتن نداشت و فقط استمداد از رهبر انقلاب نکته جدید آن بود.
این نامه از این جنبه، از این رو حرف جدیدی بود که که وی که در بهار 1400 صراحتا اعلام کرده بود « نمیخواهم خیلی به کالبد شکافی موج چهارم کرونا بپردازم، زیرا غصهای بر غصههای رهبری اضافه میکند» ولی حالا در پیک پنجم نامه به رهبری می نویسد! او عملا در روز دوازدهم مرداد وزیر نیست و می توانست کما فی السابق بر همان روال حرکت کند تا جانشینش، تصمیم بگیرد که چه کند!
صرف نظر از این موضوع، نکته اصلی و مهمتر در این نامه، این است که در این نامه به بسیاری از مسائل فرعی که باعث گسترش کرونا می شود اشاره شده است ولی از مهمترین موضوع که «ضعف واکسیناسیون عمومی در کشور» است به راحتی عبور کرده است. وزیر بهدشت در این نامه نوشته است: « واکسیناسیون را بعنوان یک عامل نسبتاً موثر در کاهش مرگ و میر علیرغم همه تنگناهائی که مستحضرید پی میگیریم و هر روزه گروه آسیب پذیر جدیدی را به عنوان هدف ایمنسازی بر میگزینیم. اما بخوبی واقفید که در کشورهائی که بالاترین پوشش واکسیناسیون را داشتهاند دوباره از گزند بیماری به شرایط قرنطینهای و اجباری نمودن رعایت پروتکلها رو آوردهاند». نمکی خواسته با این عبارات بار سنگین مهمترین کوتاهی را از دوش خود بردارد و تلویحا بگوید که حتی اگر واکسن هم می زدیم اتفاقی نمی افتاد؛ در حالی که واقعیت چیزی جز این است.
حالا که وزیر بهداشت در آخرین روزهای مسئولیتش چنین نامه ای نوشته است، بد نیست مروری داشته باشیم به وعده هایی که وی درباره واکسیناسیون عمومی داد و متاسفانه هیچ یک از آنها اجرایی نشد؛ شاید حداقل خود سعید نمکی با خواندن این وعده ها، از خودش بپرسد که چرا این حرفها را زده و اگر نتوانسته به وعده ها عمل کند چرا تا روز آخر در مسئولیت باقی مانده و حالا می خواهد ناکارآمدی ها را به جای دیگر حواله کند!
نمکی در هشتم اسفند 1399 گفت: « در بهار آینده ما یکی از بزرگترین قطبهای واکسن جهان خواهیم شد». او این حرف را در پنجم اردیبهشت هم تکرار کرد و در حالی که فصل بهار به نیمه می رسید، تصریح کرد: « ایران در بهار ۱۴۰۰ یکی از تولیدکنندگان بزرگ واکسن در دنیا میشود و تردید نکنید که بعد از مدت کوتاهی صادرکننده نیز میشویم.»
وزیر بهداشت در 26 اردیبهشت ماه اعلام کرد: « گروه هدف اول را که افراد بالای ۶۰ سال و بیماران خاص و صعب العلاج و حدود ۱۳ تا ۱۴ میلیون نفری و عامل اصلی بستری و مرگ و میر هستند، تا اواخر خرداد و اوایل تیر واکسینه می کنیم». علی رغم این وعده تا اواخر تیرماه فقط نزدیک به هفت میلیون نفر واکسینه شده بودند.
وی دهم خردادماه نیز اعلام کرد: « تزریق عمومی واکسن ایرانی کرونا تا پایان فصل بهار انجام میشود، این کار را تا هفته آینده آغاز میکنیم و در ابتدا به شکل داوطلبانه و توسط همکاران ما انجام میشود»!
اگرچه به نظر می رسد بخش مهمی از عدم تحقق وعده های مسوولان بهداشت و درمان در واکسینه کردن هموطنان مقابل کرونا، بدقولی واکسن فروشان خارجی باشد. چرا که به رغم قول و قرارها برای ارسال دهها میلیون دوز واکسن کوواکس، روسی، چینی و هندی، مجموع واکسن وارداتی از انواع این مبادی به ایران بسیار پایین تر از این حد بوده و متاسفانه وعده و خط تولید واکسن روسی عملا فایده چندانی نداشته است، اما وزیری ک وعده داده بود به زودی صادر کننده واکسن خواهیم بود، نمی تواند این موضوع را به عنوان علت کندی واکسیناسیون اعلام کند!
فخری سادات مسچی