در سال 2021 رتبه ایران به لحاظ تاب آوری اقتصادی از میان 130 کشور مورد بررسی 128 بوده و طی بازه زمانی 5 سال اخیر ضعیف ترین عملکرد را به خود اختصاص داده است. به عقیده عدهای از تحلیلگران زمان درونگرایی و توجه به داخل مرزها فرا رسیده است و ایران میبایست در سیاستهای منطقهای و فرا منطقهای تجدید نظر جدی کند زیرا برآیند منظومه فکتهای داخلی و خارجی موجود روی میز، آلارمهای هشدارآمیزی را صادر میکند بطوریکه جمع جبری زیان درون مرزی ناشی از حکمرانی نامطلوب بدلیل عدم درک جامع و کامل از تحولات فعلی و آتی ایران و جهان، مدیریت ناصحیح، وجود کاستیها و غفلتها و... در مقابل سود و دستاوردهای فعالیتهای برون مرزی ایران نشان از سنگین بودن کفه زیان و هدر رفت منافع ملی دارد و ضرورت دارد در همه شؤن اقتصادی، اجتماعی و سیاسی (اهداف و استراتژیها و سیاستها ...) بازنگری نمایند چرا که در صورت ادامه وضع موجود با ریسک فزاینده فروپاشی اقتصاد ملی مواجه خواهد شد. برای ثبوت و صدق ادعا، از دو زاویه حوزه داخلی و حوزه بینالمللی به واکاوی موضوع پرداخته خواهد شد.
الف) وضعیت حوزه داخلی:
صرفنظر از وضعیت نامطلوب اقتصاد کشور که در مقالات ماضی به اختصار به آن اشاره شد چنانچه به فهرست عوامل قهری و حوادث طبیعی کشور نظر کنیم لیست بلند بالایی از میزان خسارتهای وارده را مشاهده میکنیم که به مثابه آن است که کشور درگیر جنگ ویرانگرخسارت باری با دولت متخاصم خارجی شده و با این حساب میتوان گفت در وضعیت کنونی کشور یک دشمن درونی داریم که خطر آن کمتر از یک جنگ گسترده نیست و با این رویکرد برنامهریزان و مسئولان کشور میبایست تمام هم و غم خود را جهت خنثیسازی اثرات مخرب آن بالاخص در باب اقتصادی و اجتماعی بکار گیرند. برای درک بهتر مروری اجمالی به خطرات طبیعی که کشور با آن دست به گریبان است میاندازیم. از دیرباز به یاد داریم ایران در منطقه خشک و نیمه خشک و به روی نوار زلزله قرار دارد علاوه براین به لیست مذکور اضافه میگردد:
1- بحران و تنش آبی که پیش بینی میگردد در آینده منشأ بحرانهای اجتماعی (کشمکش روستاها و شهرها)، اقتصادی (ناشی از تعطیلی کشت و برخی صنایع و مهاجرتها ...) و امنیتی (توزیع دمکراتیک آب و حل و فصل منازعات مترتب) خواهد بود. به موازات قهر طبیعی عدم مدیریت صحیح منابع آبی و امثالهم که خود بحث مفصلی است اضافه میگردد بطورمثال گفته میشود از 100 لیتر آب مصرفی در کشاورزی 67 درصد آن به هدر می رود.
2- تغییرات آب و هوایی و اقلیمی بویژه گرم شدن زمین، خشک شدن تالابها وافزایش ریز گردها
3- افزایش گستره فرونشست زمین در کشور( به گزارش موسسه تحقیقاتی اینتل لب فرو نشست سالانه 25 سانتی متری زمینهای تهران بمب ساعتی خاموش است این پدیده علاوه بر مضرات زیست محیطی افزایش ریسکهای اقتصادی و تجاری را به همراه دارد)
4- سیلابها و خسارات ناشی از آن به عنوان نمونه مدیریت بحران کشور (8/1/400) اعلام داشت 113 سیل در سال99 رخ داده است.
5- خشکسالی که به گفته وزیر کشاورزی( 30/3/400) طی یکسال 67 هزار میلیارد تومان خسارت در پی داشته است.
6- نابودی 30 در صد ازجنگلهای کشور ناشی ازآتش سوزی (بغیراز تغییر کاربری و...)
7- زلزله و تعداد تکرارآن که در سالهای اخیر شدت یافته است (پژوهشگاه بینالمللی زلزله تعداد زلزلهها را که در سال 98 رخ داده 11480 مورد اعلام نموده که اکثراً بیش از 3 ریشتربوده است و در سال 98 بصورت میانگین هر ماه یک زمین لرزه بالای 5/4 ریشتر رخ داده است). با یک حساب ساده از فهرست بالا در مییابیم کشور ایران در جنگ اعلام نشده و اکنون اعلام شده با طبیعت و اکوسیستم قرار داشته و زیان مستقیم و غیر مستقیم آن کمتر از جنگ با بیگانه نمیباشد.
آنچه به دامنه نگرانیها میافزاید تحولات آتی و پیش بینی آینده است. جدا از سقوط ارزش پول ملی، افزایش نقدینگی و تورم، کاهش سرمایه گذاری و رکود و.. که در حال حاضر کشوربا آن دست به گریبان بوده وتهدید به شمار میرود تغییرات آینده از جمله پیری جمعیت و کاهش عرضه نیروی کارفعال، کمبود نیروی متخصص و افزایش شکافهای مهارتی، افزایش و گسترش شهرنشینی، تغییر در ترکیب تقاضا،تغییر در زنجیره عرضه و سیاستهای صنعتی، تغییر الگوهای مصرف با سمت گیری استفاده از فن آوریهای نوین و تغییر نگرش در انواع سرمایهگذاری نیز نگرانیها را تشدید میکند. امتمنطق حکمرانی خوب ایجاب مینماید حاکمیت ومدیران با هوشیاری اسباب رفع ومواجهه صواب با خطرات زیانبارفوق را فراهم نمایند و به داخل مرزهای کشوربیش از پیش توجه نمایند
ب) تحولات جهانی و فاصله کشور ما با تحولات عظیم پیش رو:
در این مقطع به موضوعات بحران هسته ای و تحریمها و تأثیر آن بر منظومه تحولات آتی و فعلی اقتصاد ورود نخواهیم کرد زیرا مباحثی با درجه اهمیت فوقالعاده و به مراتب بالاتر از آن مطرح است. مقایسه شاخص فرا توسعه نشان میدهد امتیاز ایران از میانگین جهانی کمتر بوده و از این لحاظ در وضعیت نارنجی یا هشدار قرار دارد(رتبه ایران برابر 5/46 بوده در صورتیکه میانگین جهانی این شاخص 6/56 میباشد). پیش بینی میشود تا سال 2040 – 50 نظامهای پولی،مالی، بانکی، بیمه، صنعت، کشاورزی، حمل و نقل،اشتغال، آموزش،فن آوری و انرژی تغییرات بنیادی پیدا کرده و باز تعریف شوند. به وقوع پیوستن چنین تحولات اساسی (دیر یا زود) در عرصه بینالمللی حتمی واجتناب ناپذیر است. سوالی که حاکمیت بعنوان حکمران خوب اینک با آن روبروست و میبایست پاسخ دهد مفهوم بندی راهبردهای کشور برای ورود به دوران تحولات شگرف آتی است. آیا با وجود انباشت زیانها و مشکلات فعلی در ابعاد گوناگون بویژه اقتصاد و ریسکهای بالقوه حاصل از حوادث طبیعی، کشور مهیای گذر از این دوران پرشتاب خواهد بود؟ با پیشرفت و گسترش فنآوریهای رایانهای در ابعاد سخت افزاری و نرم افزاری و کاهش هزینهها و امکان دسترسی به ابر رایانهها در قطع لپ تاپ حتی در منازل و آموزشهای مجازی آن لاین و فائق آمدن بر مشکل زبان و ترجمه، کاهش هزینههای آموزشی، حمل و نقل و... و تاثیر آن بر سایر علوم در دنیای پر شتاب کنونی با تحولات و تعاریف جدیدی در همه عرصهها و شؤن زندگی مواجه خواهیم شد.در سطح بینالملل شاهد آن هستیم که سرمایه گذاری به سمت فنآوریهای نوین مانند اینترنت اشیاء (انقلاب چهارم صنعتی)، اقتصاد دیجیتال،بلاگ چین،هوش مصنوعی،بیگ دیتا و در عرصههای مهندسی و پزشکی با رویکرد بیو و نانو تکنولوژی، شیفت پیدا کرده است. با پیشرفت روز افزون رایانهها و اقتصاد دیجیتال مفاهیم رشد و توسعه و حتی کارآفرینی و مشاغل دگرگون خواهد شد ممکن است یک مهندس ایرانی با ارائه خدمت از شرکت گوگل حقوق دریافت نماید که بدیهی است تخصص جایگاه ویژه ای مییابد و فرصتهای شغلی در دنیای مجازی بر اساس تخصص و شایستگی علمی و تجارب مفید توزیع خواهند شد به تبع قوانین بیمه مشاغل هم دچار تحول و تعریف جدیدی خواهد شد. تا دو دهه آینده با ورود و جایگزینی نظام ارزهای دیجیتالی و رایانه ای بجای نظام ارزی فعلی حاکم بر جهان روبرو هستیم. در عرصه انرژی نیز تحولات شگرفی را شاهد خواهیم بود. با پیدایش فن آوریهای نوین در عرصه انرژی مثل برق مایع، باطریهای با طول عمر بالا بخصوص باطریهای اتمی تقاضا برای منابع انرژی فسیلی مانند نفت را کاهش دهد و شاهد رقابت شدیدی در ثبت انرژیهای با دوام و با ثبات و تجدید پذیر خواهیم بود پیش بینی میشود تا سال 2050 بسیاری از نیروگاههای برق مبتنی بر پایه انرژیهای فسیلی و حتی انرژی اتمی که هم اینک کشور ما سخت بدنبال آن است جمعآوری و بجای آن کارخانجات تولید باطریهای با دوام در کلیه صنایع ( سرمایه ای و مصرفی مثل لوازم خانگی و یا هواپیما و خودروهای هیبریدی و حتی تأمین برق منازل بصورت پکیج ) ایجاد و احداث گردد. در این صورت رشد و گسترش شهرنشینی شتاب بیشتری خواهد گرفت و تقاضا برای مواد غذایی و آب افزایش مییابد بنابراین جوامع بشری نیازمند انرژی پایدار و ارزان قیمت خواهند بود تا بتواند جهت بازیافت و تصفیه آب آشامیدنی و تامین غذا و محصولات کشاورزی استفاده نمایند در چنین شرایطی بی شک کشتهای گلخانه ای افزایش مییابد. من حیث المجموع تا دو یا سه دهه آینده نظامات جدیدی در همه بخشها مواجه خواهیم بود و از هم اینک میبایست برنامههای لازم تدارک و تدوین گردد.از سوی دیگر چشمانداز اقتصاد جهانی از ادامه قدرت گیری هند در کنار چین داشته و پیش بینی میشود بر دامنه رقابت میان دو قدرت منطقه اورآسیا افزوده شود و با شتاب تغییرات در حوزه ژئو اکونومیک و ژئوپولیتک در منطقه و نقش آفرینی هند در معادلات اقتصاد جهانی و اختصاص سهم بیشتر از کیک اقتصادی جهانی به خود متاسفانه اولویتها و استراتژی ایران در این پهنه نامشخص و مبهم میباشد. به یاد داریم در سند چشم انداز بیست ساله که قرار بود ایران به قدرت اول صادراتی منطقه تبدیل گردد علیرغم درآمدهای نفتی بالا در دولتهای نهم و دهم و سپری شدن این دو دهه هنوزدر حسرت تحقق این آرزو درماندهایم در حالیکه بسیاری از کشورها مانند چین در همین بازه زمانی و با درآمدی نظیر ایران به موقعیت ممتاز جهانی دست یافته و حتی کشورهایی مانند هند و سنگاپور با کمتر از این درآمد خود را بعنوان قدرتهای نوظهور اقتصادی مطرح کردند. در آینده نه چندان دور اندونزی و ویتنام به دلیل حضور در فضای پرشتاب رقابتی اقتصاد دانش بنیان و دیجیتال و تجارت آزاد در زمره قدرتهای جدید بروزخواهند کرد و بالطبع با افزایش سهم دیگر کشورها از اقتصاد جهانی سهم ایران با ادامه وضع موجود کوچک و کوچکتر خواهد شد. از دیگر واقعیتهای جهانی در دهههای آینده این است که اقتدار از مراکز قدرت نظامی به مراکز قدرت اقتصادی تغییر یافته و فتح سرزمینها جای خود را به فتح بازارها میدهد (و اینک مردم دنیا بیش از سربازان چینی در دیگر کشورها کالاهای چینی میبینند). در حال حاضر رقابت چین و امریکا نه بر سر تسلیحات بلکه بر سر نوعی ملی گرایی افراطی در رقابت فنآوریهای پیشرفته و ایجاد زنجیره ارزش آفرینی در اقتصاد جهانی و تغییر زمین بازی از حوزه نظامی به حوزههای فنآوریهای نوین مانند نسل پنجم فناوری ارتباطاتی (5G) است.
نکته پایانی آنکه در این دو دهه سرنوشت ساز (که مقارن با فعالیت دولتهای سیزدهم و چهاردهم است) حاکمیت بر مبنای مبانی حکمرانی خوب با عنایت به سه مؤلفه تحولات داخلی و مشکلات انباشته بویژه در حوزه اقتصادی، محاسبه خسارات و ریسکهای بالقوه و بالفعل ناشی از حوادث طبیعی و زیست محیطی و نهایتا تحولات و پیشرفتهای فعلی و آتی در عرصه منطقهای و بینالمللی با تأکید بر فناوریهای نوین، میبایست با مداقه روزافزون به درون مرزها و هم افزایی ملی و پرهیز از هزینههای برون مرزی که دستاوردهای اقتصادی و اجتماعی آن تاکنون بخوبی مشخص نبوده و محاسبه دقیق آن دست کم برای دو دهه آینده قابل تصویر نیست و با هدف ممانعت از فروپاشی اقتصاد ملی و کاستن فاصله ایران با تحولات جهانی و تقویت ارکان رقابت پذیری در سطح جهانی برنامه ریزی دقیق و هدفمند را در دستور کار قرار دهد.
حسن یاسری