این روزها خبرهای بیشتری درباره قاچاق بنزین در رسانهها منتشر شده که آمار آن را حتی ۲۰ میلیون لیتر در روز نیز ذکر کرده است. البته نمیتوان آمارهای ارائه شده را تایید یا تکذیب کرد. چراکه قاچاق سوخت، به معنای خروج مخفیانه سوخت است که طبیعتا قابل سنجش نیست؛ که اگر قابل سنجش بود، اسمش را قاچاق نمیگذاشتند!
اما نکته اساسی، پیوند زدن موضوع قاچاق بنزین با تکنرخی بودن بنزین است. برخی اصرار دارند سهمیهبندی سوخت را تنها راه مقابله با قاچاق سوخت معرفی کنند و برای تایید ادعای خود، دوران سهمیهبندی بنزین در دولت محمود احمدینژاد را مثال میزنند. در حالیکه بخشی از واقعیت را ناگفته میگذارند.
واقعیت آن است که سهمیهبندی بنزین تنها در مقطع ابتدایی که بنزین دونرخی عرضه نمیشد، موجب کاهش مصرف شد. چراکه هر خودرویی حتی اگر نیاز ضروری پیدا میکرد، بیش از سهمیه مشخص شده نمیتوانست بنزین دریافت کند. طبیعتا این محدودیت، نقش مهمی در کاهش مصرف داشت اما این که در کشوری با منابع عظیم نفت، میزان عرضه بنزین را محدود کنیم، نشانه موفقیت است یا نشانه ناکامی در مدیریت و روی آوردن به اجبار، بحث دیگری است که از آن میگذرم.
در مقطع بعدی، بنزین دونرخی شد و حتما به یاد دارید که قیمت بنزین آزاد در آن دوران، در یک مقطع زمانی چهار برابر شد. در واقع آنچه در کنترل مصرف بنزین نقشی به مراتب مهمتر از دونرخی کردن بنزین داشت، ابتدا عدم عرضه بنزین آزاد و سپس چهار برابر شدن قیمت بنزین آزاد بود. فرض کنید همین حالا قیمت بنزین چهار برابر شود و خبری هم از کارت سوخت نباشد. آیا این افزایش قیمت، نمیتواند در کاهش مصرف تاثیرگذار باشد؟
دونرخی کردن بنزین حداقل دو مشکل عمده داشت. نخست ایجاد دردسر برای مردم و طولانی کردن زمان سوختگیری در جایگاههای عرضه بنزین به دلیل استفاده از کارت هوشمند سوخت؛ و دوم، ایجاد فساد حاصل از دونرخی شدن که موجب میشد برخی، بنزین مشخص شده در سهمیه را حق بدیهی خود از پول نفت بدانند و آن را با قیمت بیشتری به فروش برسانند و به همین دلیل کمتر شاهد ذخیره ماندن بنزین در کارت سوخت بودیم. این، جدا از ایجاد کاسبی توسط برخی دارندگان سهمیههای خاص همچون تاکسیها و... بود که بخشی از درآمد خود را از فروش سهمیه بنزین خود به دست میآوردند. تک نرخی کردن بنزین، مهمترین گام در مسیر حذف این مشکلات بود.
اما آیا افزایش مصرف بنزین در سالهای اخیر، به دلیل تک نرخی بودن آن است؟ اگر قیمت بنزین تک نرخی اما گرانتر از میزان فعلی بود، آیا مصرف بنزین تا این حد لجام گسیخته افزایش نمییافت؟ دقت کنید که این روزها یک بطری نیم لیتری آب معدنی، حدود ۱۲۰۰ تومان قیمت دارد اما هر لیتر بنزین ۱۰۰۰ تومان عرضه میشود!
این که اکنون گفته میشود دولت کم کم در حال حرکت مجدد به سمت دونرخی کردن بنزین است، نه به معنای اعتراف به معجزه دونرخی کردن سوخت در کاهش مصرف، بلکه از روی ناچاری است. وضعیت اقتصادی جامعه به حدی ناگوار و نگران کننده است که هر گونه افزایش قیمت بنزین، حتی اگر با مانعی از سوی مجلس مواجه نشود، اثر روانی بر روی جامعه دارد و دولت نمیتواند این ریسک را بپذیرد. پس ناچار، به گزینه دو نرخی کردن بنزین میاندیشد که قطعا اولین مخالف آن بیژن زنگنه وزیر نفت بوده که بارها و بارها بر فسادآور بودن دونرخی کردن بنزین تاکید کرده است. طبیعتا تصمیم درباره افزایش قیمت بنزین یا دونرخی کردن سوخت، در دولت و سپس مجلس اتخاذ میشود و وزارت نفت در اینجا تنها نقش مجری را دارد و وزیر هم صرفا میتواند نظر خود را در این زمینه در جلسات هیات دولت بدهد که البته من از جزییات این جلسات بیخبرم. اما آنچه مشخص است، این است که مجموعه دولت از روی ناچاری به سمت دونرخی کردن بنزین پیش میرود و اگر امکان افزایش مثلا دوبرابری قیمت بنزین وجود داشت، دلیلی برای بازگرداندن طرح پرزحمت سهمیهبندی نبود.
طرفداران سهمیهبندی بنزین، اگر کمی فساد در سهمیهبندی گازوئیل را مورد بررسی قرار میدادند، یا به جای اصرار بر بازگرداندن کارت هوشمند سوخت، روی بهبود کیفیت خودروها و مصرف بالای سوخت آنها در بازار انحصاری خودروی ایران تاکید میکردند که مثلا چگونه است میزان مصرف بنزین در کشورهایی با تعداد خودروهایی برابر با خودروهای کشور ما، به مراتب کمتر از کشور ماست که مملو از خودروهای بیکیفیت و پرمصرف ساخت داخل شده، قطعا روی نظرات خود اندکی تجدیدنظر میکردند و آنگاه به نتایج پایدارتری در کاهش مصرف سوخت میرسیدیم.