مثال معروفی است زمانی که صدای انقلاب فرانسه بلند شد؛ ماری آنتوانت پرسید: مردم چه میخواهند؟ گفتندکه گرسنهاند و نان میخواهند. گفت: اکنون که نان ندارند چرا کیک نمیخورند؟ در کشور ما همگان این ضرب المثل را در خصوص بی خبری ماری از وضع کشور نقل می کنند اما واقعیت بدین گونه نیست چرا که انقلاب فرانسه و صدای اعتراض مردم زمانی در فرانسه بالا گرفت که اتفاقا جامعه دوره ای از رشد اقتصادی را تجربه می کردو وضع مردم رو به بهبود بود و شاه نیز با چنین مفروضی اساسا تصور نمی کرد که کشورش دستخوش نا آرامی و انقلاب گردد . بعدها نظریه پردازانی چون جیمز دیویس و الکسی دوتوکویل در پاسخ به چنین معمایی در خصوص انقلاب فرانسه اینچنین عنوان نمودند که اتفاقا بر خلاف تصور عمومی که انقلاب و اغتشاش را محصول یک دوره طولانی فلاکت و ویرانی وضع موجود می دانند معتقدند که انقلابات در دوره هایی که وضع عمومی اقتصادی بر هم ریخته می گردد همانند دوره هایی از جنگ و درگیری یا تغییرات تورمی در جامعه صورت نمی پذیرد چراکه در چنین دوره هایی مردم راحت تر و سریع تر در یک احساس جمعی شرایط را درک می نمایند و با همبسته شدن اجتماعی مصائب را تحمل می نمایند.در مقابل زمانی که انتظارات عمومی و اعتماد مردم دچار خدشه گردد ترمیم باور عمومی وبازگرداندن آن به جامعه کاری بسیار دشوار و تا حدی نشدنی است.
آنچه در حوادث نا آرامی های گذشته کشور در هفته های اخیر و بروز اغتشاشات گذشت را می توان بر مبنای آسیب رسیدن به باور عمومی و اعتماد عمومی و بر مبنای منحنی افزایش انتظارات مورد تحلیل قرار داد . در چنین مبنایی مردم که بسیار امیدوار و با شوقی وصف نا شدنی انتخابات ریاست جمهوری و شورای اسلامی شهر و روستا را رقم زده بودند در منظر واقعی عملکرد و اقدام کسانی را که آنها را برگزیده بودند را مطلوب ارزیابی نمی کنند و بر همین مبنا با بی اعتمادی تصمیمات مسئولین را تعقیب کرده و می کنند . در چنین راستایی دو دسته عوامل درونی و بیرونی دولت با همپیوندی با یکدیگر زمینه های تظاهرات عمومی و در مرحله بعد بروز اغتشاشات را ایجاد نمود در این راستا اغتشاش بعنوان اثرات طبیعی و نه بنیادین وضع موجود می بایست مورد ارزیابی قرارگیرد . مروری بر این عوامل درونی و بیرونی تحلیل مناسب تری را بدست ما خواهد داد .
الف : عوامل درونی دولت در افزایش انتظارات و عدم تطابق اقدامات و انتظارات را می توان در ذیل مورد بازخوانی قرار داد :
شعارها و برنامه های تبلیغاتی دکتر حسن روحانی از ابتدای تبلیغات به مرور تند و تند تر می گردید شاید بخشی از این ضرب آهنگ با توجه به برنامه های رقیب صورت می گرفت ، شعارهایی که از یک نمودار برخوردار بود و آن هم حاکمیت مردم ، رونق اقتصادی ، توسعه سیاسی و حل مشکلات بگونه ای که اکنون در پرتو برجام این جام جهان نما در دور دوم می بایست میوه امید آنرا برداشت کرد و یا اینکه مردم می بایست بین راه و بیراهه خود انتخاب نمایند که به کدامین راه می روند . در چنین منوالی انتخابات صورت گرفت اما بخشی از تغییرات مورد انتظار جامعه و وعده داده شده درصورت عملکرد دیده نمی شود. این عملکرد در دو جریان بخوبی خود را نمایش داد که یا دولت توان و یا اراده لازم برای تغییرات را ندارد و حسن روحانی سعی می نماید تا با عافیت طلبی دور دوم را پشت سر نهد :
از یک سو انتخاب کابینه و بودجه بر خلاف آنچه افکار عمومی انتظار داشت تغییرات چندانی را نیافت و این همان چیزی بود که دولت را با مشکل مواجه می نمود از سوی دیگر اغتشاش گفتمانی حلقه نزدیک به رییس جمهور در یک چرخش استراتژیک مشی دولت را اعتدالی و رای آوردن رییس جمهور را محصول نبوغ خویش ارزیابی نمود و گفتمان اصلاح طلبی را به گوشه ای روانه کرد بویژه اظهار نظر رییس دفتر رییس جمهور در این خصوص تقریبا انتظارات افزایش یافته را با چالش بی عملی دولت مواجه ساخت. تا جاییکه برخی شعار عبور از روحانی را مطرح نمودند که با اظهار نظر رییس دولت اصلاحات این موج فروکش نمود . در سوی دیگر و در شهرداری تهران نیز اوضاع به همین اندازه نا امید کننده است، شهردار نجفی در تهران نیز در عزل و نصب ها محافظه کارانه پیش رفته و می رود تا جاییکه مردم در شبکه های اجتماعی عکس هایی از صف طولانی رای گیری را ارسال می کردند و عنوان می نمودند که آقای شهردار این عکس ها را در دفتر کار خود آویزان کند و اینکه این مردم ساعت ها در صف نیایستادند تا مدیران قبلی ابقا شوند. اما چاره شهردار نیز به جز دادن وعید چیز دیگری نبود . بودجه هم که در آمد مردم باز ردیف های گذشته را دیدند و گویی که دولت اراده ای بر تغییر بودجه برخی نهاده ها را ندارد انتقادات دکتر روحانی نیز در تقدیم لایحه بودجه این تصور را ایجاد نمود که شکاف بین شعار و عمل در این دولت بسیار است .
ب: عوامل بیرونی دولت و پمپاژ یاس به جامعه از دو جریان ناشی شد که بار دیگر انتظارات رو به افزایش با ناتوانی دولت و نتیجه سازی نا امیدی را ایجاد نماید : رقبای دولت در انتخابات و اظهارات رییس دولت نهم و دهم
جریان رقیب انتخابات که با شعار توجه به معیشت و بزرگ نمایی چالش ها و مشکلات با کمک ابزار رسانه ای دائما در حال باز تولید معنای ناتوانی در سیاست ها و ابزار های دولت دوازدهم بود و تلاش می نمود تا در یک صف آرایی روشن سیاست ها و موفقیت های دولت از جمله در کاهش نرخ تورم ، افزایش رشد اقتصادی ، خارج شدن دولت از تحریم های نفتی و ... را ناچیز ارزش داده و اینچنین القا نماید که دولت در آینده نیز توان بازتوانی در زندگی اقتصادی مردم را ندارد را با القاسازی رسانه ای بویژه از رسانه های رسمی همراهی نمود تا بستر را برای برداشت های نا امید کننده جامعه بیش از پیش فراهم سازد .
از سوی دیگر بحران در نظام گفتمانی ارزش های کشور از جانب تیم احمدی نژادی ها بگونه ای حاکم شد تا با هر بهانه ای انتقادات تندی را نسبت به روسای قوای کشور از جمله مسئولین قوه مقننه و قضاییه مطرح نمایند. طرح چنین مباحثی در واقع تکمیل کننده بحران در نظام معنایی مردم در روند اصلاح امورو خود مشوقی بر روند رو به کاهش اعتماد عمومی جامعه ایجاد نمود.
بطوریکه با کوچکترین جرقه اعتماد آسیب دیده اجتماعی که پیشتر خود را در جریان زلزله کرمانشاه و آسیب دیدن سازه های مسکن مهر بعنوان نماد اقدامات دولتی و عدم کفایت دولت در مهار بحران و مدیریت آن نشان داده بود را به یک شورش جمعی مبدل سازد . بنابرچنین تحلیلی ریشه اغتشاشات اخیر نه در خرابی و ویرانی اقتصاد و فساد های متنوع آن بلکه در آسیب دیدن دو ارزش گفتمانی افزایش انتظارات با حجم اقدامات دولت می بایست موردجستجو قرار گیرد. بنابراین و برای ترمیم اعتماد عمومی نه از مشهد بلکه می بایست از پاستور آغاز کرد. جاییکه دولت فقط یک انتخاب دارد یا اقدامات خویش را متناسب با وعده ها ساخته و اعتماد عمومی و امید را باز تولید نماید و یا راه مصلحت اندیشی و عافیت طلبی را انتخاب کند . این بار انتخاب با دولت است ... و نتیجه هر دو راه نیز کاملا روشن است .