آذر ماه امسال شاهد جولان قیمتهای دلار در بازار بودیم. به گونهای که دلار خود را بالاخره به همسایگی چهار هزار تومان رسانید. اقتصاد ایران همیشه با معضل نوسان نرخ دلار و به ویژه صعود قیمتها مواجه بودهاست. الاکلنگ تکراری افزایش نرخ ارز و کاهش قدرت خرید و مشکلات بعدی آن، مواردی هستند که همیشه مثل یک ویروس به بدن اقتصاد ایران حمله کردهاند. اگر نوسانات چند هفته اخیر را در نظر نگیریم، نرخ دلار در دولت یازدهم تقریبا از یک ثبات نسبی و قابل قبول برخوردار بوده است. برخی کارشناسان همواره به دنبال این بودهاند که چگونه اثرات منفی نرخ ارز بر اقتصاد ایران را کاهش بدهند و آیا همه نوسانهای نرخ ارز بر اقتصاد ایران را کاهش داد و آیا همه نوسانهای نرخ ارز منفی هستند و اساسا راهی برای خروج از شرایط مخرب افزایش نرخ ارز وجود دارد یا خیر؟
به نظر میرسد تحولات چند هفته اخیر بیشتر از هر چیز دیگری ناشی از شوکهای انتظاری بود که با عواملی همچون افزایش تقاضای فصلی ارز، ترکیب و موجب افزایش قیمت ارز شد. در حالی که برخی صاحبنظران معتقدند که دولت باید نسبت به تک نرخی کردن ارز اقدام کند و عدهای آن را به مثابه جلوگیری از رانت میدانند. برخی دیگر به دیده تردید به اثرات آن مینگرند. در عین حال در شرایطی که فعالان اقتصادی دولت را به کنترل نرخ ارز و پایین نگه داشتن عمدی آن متهم میکنند و معتقدند که واقعی شدن نرخ ارز باید هرچه سریعتر انجام شود. برخی تحلیلگران اعتقاد دارند که واقعی شدن نرخ ارز نمیتواند به کاهش واردات کمکی کند و موجب نخواهد گردید که واردات، توجیه اقتصادی خود را در مقابل تولید داخلی از دست بدهد. در همین حال به نظر میرسد که قیمت ارز باید در یک شیب منطقی مدیریت شود که اقتصاد و صادرات کشورمان لطمه نبیند. همزمان با روی کار آمدن حسن روحانی، تلاشها برای کاهش وابستگی به تجارت از طریق دلار آغاز شد. این تلاشها به طور همزمان با کوشش برای لغو تحریمها همراه بود. تاثیر تحریمهای طولانیمدت بر اقتصاد کشورمان انکارناشدنی میباشد، اگرچه در حال حاضر بسیاری از تحریمهای مذکور لغو شدهاند، اما آینده این موضوع اکنون و در آستانه آغاز به کار دولت ترامپ، در هالهای از ابهام قرار گرفته است. در واقع نمیتوان به طور قطع اطمینان حاصل کرد که دولت ترامپ در خصوص آینده روابطش با این کشور چه رویکردی اتخاذ خواهد کرد. بدین جهت میتوان پیشبینی کرد که با هر موضعگیری دولت آتی ایالات متحده، وضعیت دلار در ایران نیز نوساناتی قابل توجه را تجربه کند. این سوال برای برخی کارشناسان وجود دارد که آیا میتوان امیدوار بود ایران با گسترش روابط سیاسی و اقتصادی با کشورهایی همچون روسیه از میزان وابستگیاش به دلار بکاهد یا حتی مبادلات خود را بر پایه ارزی جایگزین برنامهریزی کند؟ به نظر میرسد این فرضیه کمی رویایی و دور از منطق است. در واقع تاثیر دلار بر مبادلات جهانی غیرقابل انکار است. چگونگی این موضوع به نفوذ دلار در اغلب مبادلات مهم در منطقههای مهم آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی باز میگردد. در واقع بخش مهمی از روابط بازرگانی در این مناطق بر دوش دلار است و حذف دلار نتیجهای به جز کاهش روابط تجاری یا متضرر شدن در حوزه صادرات و واردات ندارد. نرخ دلار خود را به مرز 4000 تومان رسانیده است. این در حالی است که در ابتدای آذرماه این نرخ حدود 3680 تومان را تجربه میکرد. این روند تقریبا یک ماهه باعث شده که فاصله نرخ بازار آزاد با نرخ رسمی به حدود 750 تومان برسد. شکافی که برای یکسانسازی نرخ ارز، دغدغه و معضل بزرگی خواهد بود. در حالی که مسوولان بانک مرکزی و دولت بارها اعلام کردند که یکسانسازی نرخ ارز تا پایان سال جاری یا نهایتا قبل از انتخابات ریاست جمهوری صورت میگیرد، به نظر میرسد هنوز مقدمات یکسانسازی ارز وجود ندارد. بنابراین شاید باید منتظر یکسانسازی ارز پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال بعد بود. در حالی که برخی از سیاستمداران و تحلیلگران نگران افزایش نرخ دلار هستند، اکثر کارشناسان اقتصادی از افزایش بهای دلار استقبال میکنند. افزایش رشد اقتصادی ناشی از کاهش ارزش پول ملی در بلندمدت غیرقابل انکار است، اما در کوتاه مدت ممکن است اثر افزایش نرخ ارز بر تولید محدود باشد. از طرف دیگر، در کوتاهمدت افزایش نرخ ارز ممکن است لنگر اسمی قیمتها را آزاد کند، اما اثر تورمی افزایش نرخ ارز مطلق نیست و مطالعات نشان میدهد در شرایط انقباضی این اثر بسیار محدود است. بنابراین با توجه به شرایط جاری کشور، افزایش نرخ ارز اثر محدودی بر تورم خواهد داشت، ولی در عوض رشد بلندمدت را تسهیل خواهد کرد. در مجموع اگر بخواهیم یک نتیجهگیری کلی و منطقی از موضوعات بالا بگیریم، ما باید به سمت تدوین یک برنامه هدفمند و یک استراتژی بزرگ اقتصادی برویم که در آن استراتژی از نرخ ارز به عنوان یک ابزار استفاده کنیم و نه اینکه نرخ ارز به عنوان یک هدف باشد.