همانطور که هر انسانی نمیتواند بری از هرگونه خطا نباشد این موضوع در مورد دولتها نیز صدق میکند. چرا که دولتها نیز از مجموع انسانهایی تشکیل شدهاند که اگرچه متخصص امور هستند ولی میتوانند تصمیمات اشتباهی را اتخاذ کنند.
در مورد دولت چهاردهم نیز همین موضوع صدق میکند. این دولت نیز مثل تمام دولتها چه در خارج و چه در داخل حتما خطاها و اشتباهاتی دارد ولی شرایط فعلی اقتضا میکند که هم در قبال آن منصف باشیم و هم وضعیت خطیر فعلی را درک کنیم.
ناگفته پیداست دولت مسعود پزشکیان در شرایط خاصی قدرت را در اختیار گرفت. اولا نبایستی فراموش نمود که این دولت در شرایطی سکان اداره مملکت را به دست گرفت که ما عملا دولتی به آن معنا نداشتیم. چرا که رئیس جمهور فقید به شهادت رسیده بود و از سوی دیگر نیروهای دولتی غالبا درگیر بحثهای انتخاباتی و حمایت از نامزدهای مختلف شده بودند. همین موضوع سبب شده بود که به نوعی دچار یک ولشدگی در امور مملکت بودیم. البته داخل پرانتز باید این نکته را گوشزد کنم که حضور محمد مخبر در راس دولت سیزدهم بعد از شهادت آیتالله رئیسی بسیار کارگشا بود و وی توانست تا حدود بسیاری مقابل برخی حواشی و کژرویها بایستد. اما به هرحال در برخی موارد مشهود بود که شهادت نفر نخست دولت لطمه جبرانناپذیری به دولت وارد کرده و از همین رو در دست گرفتن امور و مدیریت آن مشکل شده است. از سوی دیگر از منظر شرایط خارجی و بینالملل نیز از جهات مختلف شرایط خاصی را تجربه کرده و میکنیم.
ابتدا باید به بحران اوکراین اشاره کنم. جنگ این کشور و روسیه وارد فاز حساسی شده است. به هرحال به دلیل برخی بیتدبیریها این جنگ دامن تهران را نیز گرفته است و دائما از سوی کیف به دخالت در جنگ به نفع روسیه متهم میشویم. همین موضوع باعث شده روابط میان ایران و اتحادیه اروپا از هر زمان دیگری وخیمتر شود تا جایی که پیشبینی میشود حداقل در کوتاه مدت این رابطه ترمیم نشود. منطقه نیز همزمان با شروع دولت مسعود پزشکیان آبستن حوادث ریز و درست بسیاری بوده است. سران رژیم اسرائیل دور تازهای از فعالیتهای خود برای محدودسازی تهران در منطقه را شروع کرده و تلاش دارند بازوهای منطقهای ایران را قطع کنند. این رویکرد در دو بعد جنگ نظامی با نیروهای نزدیک به تهران و ترور سران مقاومت و برخی از چهرههای صاحب نفوذ ایرانی کلید خورده است. در حقیقت تل آویو به خیال خود بازی دو سر بردی را آغاز کرده است.
یک سر این بازی تضعیف تهران است و سر دیگر آن وارد کردن ایران به جنگی که نمیتواند به نقع تهران باشد.
از سوی دیگر قدرتگیری ترامپ در آمریکا چالش مهم دیگری است که قطعا میتواند بر روی کیفیت دولت چهاردهم تاثیر بسزایی بگذارد. بسیاری بر این باور هستند دولت ترامپ دولتی تندروتر از دولت قبلی وی خواهد بود و تحریمهای سنگینتر از قبلی را علیه کشورمان وضع خواهد کرد. بخش مهم این تحریم فشار بر چین برای عدم خرید نفت خواهد بود موضوعی که سبب نگرانی ناظران شده است. همه اینها را بگذارید در کنار چالشهای داخلی که مهمترین آن بحثهای مربوط به ناترازی انرژی و مالی است. کشور از نظر اقتصادی و شاخصهای کلان وضعیت خوبی را طی نمیکند و هر لحظه ممکن است بحرانی سر بر بیاورد.
به هرحال با توجه به آنچه به صورت تیتروار عرض شد به نظر نمیرسد دولت پزشکیان کار سادهای داشته باشد. به نظر میرسد همانطور که در چهرههای راس نظام مشاهده میکنیم که در حال همراهی با این دولت هستند لازم است جریانهای دیگر نیز این شرایط را درک کرده و کمی همراه باشند. این موضوع به منزله تعطیل کردن نقد نیست چرا خاموشی نقد یعنی فساد. ولی به نظر نمیرسد لحاظ نمودن جانب انصاف درخواست عجیب و غریبی باشد.