ایالات متحده آمریکا ابرقدرت سخت در خدمت اروپاست و سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلیس از این مترسک برای ارعاب و سرکوب کشورهایی که در راستای منافع ۳ کشور اروپایی تمکین نکنند استفاده میکنند.
1- در یوگسلاوی، بیل کلینتون، رئیس جمهوری وقت آمریکا اصلا خواهان مداخله نظامی در یوگسلاوی نبود ولی از آنجایی که تقسیم یوگسلاوی به نفع آلمان بود و حمایت جمهوری اسلامی ایران از مسلمانان بوسنی از سوی انگلیس و فرانسه مخالفت میشد؛ تونی بلر، نخست وزیر وقت انگلیس، از طریق رابطه ویژه انگلیس و آمریکا، دولت بیل کلینتون را متقاعد کرد تا نیروی زمینی و هوایی آمریکایی را در یوگسلاوی درگیر کند.
2- در ماجرای فعالیت اتمی جمهوری اسلامی ایران ۳ کشور اروپایی آلمان و فرانسه و انگلیس طرف مذاکره ایران بودند و مذاکرات با استدلال رو به موفق ایران پیش میرفت اما ۳ کشور تصمیم گرفتند آمریکا را وارد موضوع کنند و پشت نقاب آمریکا پنهان و ایران و آمریکا را به جان هم انداختند. ۳ کشور اروپایی با اعمال نفوذ بر شخص باراک اوباما، رئیس جمهوری اسبق ایالات متحده، توافق ایران با آمریکا از طریق رجب طیب اردوغان و لولا دو سیلوا، روسای جمهوری ترکیه و برزیل که اجازه اوباما برای توافق بین ایران و آمریکا را داشتند؛ از طریق لابیهای داخل آمریکا، دولت دموکرات آمریکا را مجبور به رها کردن توافق دوجانبه با جمهوری اسلامی کردند.
3- در مورد اوکراین؛ اتحادیه اروپایی وسوسه جدا کردن اوکراین از روسیه را کلید زد و به تدریج ناتو و سپس آمریکا را درگیر مقابله با روسیه کردند والا بحران اوکراین از طریق گروه مینسک؛ اوکراین، روسیه، آلمان و فرانسه برای توافق در جریان بود ولی هدف پنهان ۳ کشور اروپایی، پیشروی ناتو و اخراج روسیه از اروپا بود که با تغییر دولت در آمریکا و آمدن جو بایدن به جای دونالد ترامپ، آمریکا را غرق درگیری کردند؛ در حالی که اگر ترامپ در کاخ سفید بود نه تنها روسیه را دشمن نمیدانست با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه ضدیت نداشت و اوکراین زمین جنگ سه کشور اروپایی با روسیه نبود.
دولتهای متعدد آمریکا با ریاست جمهوری، کلینتون، اوباما و ترامپ و بایدن، سیاستهای متفاوت با اروپا درخصوص یوگسلاوی و برجام و اوکراین داشتند ولی اروپا با ظرافت سیاسی نه تنها از قدرت سخت آمریکا در راستای منافع اروپا سوء استفاده کرده بلکه تاسفبارتر اینکه کشورهای درگیر با آمریکا را نیز اغفال کرده است و کشورهای اغفال شده نیز متاسفانه از بصیرت لازم برای پیشگیری از اتلاف انرژی برخوردار نیستند و به اشتباه آمریکا را مسبب مصایب در روابط بینالملل میبینند. بدیهی است شرکتهای تسلیحاتی آمریکا نه تنها نافع بلکه چه بسا هم راستا با ایجاد بحران توسط اروپا و سود فروش تسلیحاتی برای آمریکا باشند. آنچه مسلم و تأسف بار است، متضرر شدن کشورهایی است که بین قدرت نرم اروپا در ایجاد بحران و قدرت سخت آمریکا برای جنگ، تفاوت قائل نیستند.