به عنوان یک شهروند ایرانی اهل سنتِ همراه نظام و معتقد به وحدت و برادری که مقام معظم رهبری را الگوی کامل و نماد برادری و وحدت میدانم عرض مینمایم که آنچه به عنوان مطالبات اهل سنت از آن سخن گفته میشود و آنرا حق میدانیم، همه آنهایی هستند که منطبق بر قانون، همراستای با نظرات وحدت بخش رهبری و همگام با مصلحتهای کشور و بایدها و نبایدهای امنیت پایدار ملی کشور میباشند. اهل سنت ایران با انقلاب اسلامی همنوا، با آرمانهای امام خمینی (ره) همدل، مدافع ایران اسلامی، ایثارگر سالهای دفاع مقدس، پاسدار ارزشها، یار و یاور رهبری و شهروندانی وظیفهشناس و حاضر در همه عرصهها بوده و هیچگاه خود را از بودن و همراهی با نظام اسلامی فارغ ندیدند. معتقدم همه ارکان نظام با وحدت و انسجام موافق و اهل سنت از حمایت و پشتیبانی رهبر معظم انقلاب و بزرگان نظام برخوردار هستند. اما با همه اینها ما شاهد بیتوجهی به شایستگان اهل سنت در چرخه مدیریتهای کلان و میانی کشور هستیم و علیرغم تاکیدات رهبری بازهم گره از کار فرو بسته ما گشوده نشده است. تجربه سالها پیگیری میدانی این حوزه گویای این واقعیت است که «تنگ نظریها و سلیقههای شخصی و باند بازیهای سیاسی» مانع از تحقق حق مشارکت عادلانه نخبگان اهل سنت در گردونه مدیریتهای کشور بودهاند. در هر حال این قصه سر دراز دارد و هدف این مقال پرداختن به قصه پر غصه آن در دولت یک ساله آیتالله رئیسی است، کسی که ما با تمام توان به امید گشایشهایی نو و تحقق عدالت در مدیریت با ایشان هم قدم شدیم و در یک گامی نو و در قالب «پوستاندازی سیاسی جامعه اهل سنت» با نگاه به واقعیتهای سیاسی با اصولگرایان و شخص آقای رئیسی هم قدم شده و اهل سنت در شرایط سخت ناامیدی و فشار یأس افکنانه دشمنان به مرد قانون و عدالت لبیک گفته و همداستان شدیم. بیستم خرداد ۱۴۰۰ روزی بود که قریب ۶۰۰ نفر از شخصیتهای فرهیخته اهل سنت کشور در تهران با آقای رئیسی گردهم آمدیم که بگوئیم و بشنویم. ما از مطالبات گفتیم و رئیس جمهور از حق بودن آنها گفتند، بنده به عنوان کمترین عضو حاضر در آن جلسه افتخار این را داشتم که شفاف و صادقانه «مسیر پوستاندازی سیاسی و مطالبات اهل سنت» را برای حضار، آقای رئیسی و تیم همراه تشریح و بیان کنم. آقای رئیسی هم تایید کردند و هم اجرای آنها را از وظایف دولت آینده خود بیان کردند. اهل سنت به قول خود عمل کرده و با جناب رئیسی هم قدم شد و به امید عمل به وعده ایشان چشم به دروازههای پاستور دوخت. اما نه دروازهای گشوده شد و نه ما را به جمع خود راه دادند. جناب رئیسجمهور محترم، نخبگان اهل سنت هنوز در گرداب سلیقه و باندبازی مدیران سرگردان و دولتمردان شما بر خلاف نظر رهبری و شخص جنابعالی اندک توجهی هم به مطالبات ما ندارند. انگار تعهد اخلاقی، قول شما به ما، احقاق حقوق شهروندی، امنیت ملی، وحدت و برادری برایشان کمترین اهمیتی نداشته و در نهایت شایستگان ما نادیده گرفته شده و خود را در این وادی نمیبینند. متاسفانه تمام توجه دولتمردان به مطالبات اهل سنت در حد سخن و تعارف و یا به کارگیری حداقلی نیروهای نمایندگان مجلس و در اجرای دستورات برخی نمایندگان و در سطوح شهرستانی و بخشها خلاصه شده است. این حداقل توجهات هم از قبل بوده و هیچ توفیقی نیست که قابل عرض باشد، در عوض پایگاه اجتماعی شما را متزلزل کرده است. گزارشات مختلف از استانهای تلفیقی گویای این مسئله است که کماکان توجهی به شایستگان ما نشده و عموما درب بر همان پاشنه قبلی میچرخد. حتی در برخی استانها، استانداران دولت، شایستگان و نخبگان ما را به سخره میگیرند و دستاوردها و توفیقات حداقلی گذشته را هم «کان لن یکن» تلقی کرده و آنها را هم بر باد دادهاند.
جناب آقای رئیس جمهور؛
ما میدانیم که شما با ما همدل هستید اما مدیران زیردستیتان توجیه نیستند، برخی استانداران شما نه اعتقادی به وحدت دارند و نه اصولا پایبند به نظرات رهبری، تعهدات جنابعالی و سیاستهای کلان امنیت پایدار ملی میباشند. آنها را یا توجیه کنید و مجاب به عمل به مصلحتهای کشور نمایید و یا مسیر تغییر آنها را طی نمایید. جناب آقای رئیسی، ما سرمایه اجتماعی خویش را به پای شما هزینه کردیم که جامعه اهل سنت به سمت شما بیایند که راه را با شما طی کنیم. اگر توفیق حاصل نگردد قطعا راه بازگشت سخت و ناهموار خواهد بود. دلسوزانه عرض مینمایم که جامعه اهل سنت نیازمند توجه جدی است و اگر دستاوردهای ملموسی حاصل نگردد، یأس مستولی و راه نفوذ دشمنان هموار میگردد. در آن صورت سخن ما هم خریداری نخواهد داشت.