تعریف مبایعهنامه
مبایعهنامه قراردادی است که طی آن بیع انجام شده است. بیع به قراردادی اطلاق میشود که طبق آن مالی به دیگری فروخته میشود. در نتیجه عرفا قرارداد مکتوبی که بین طرفین (فروشنده و خریدار یا بایع و مشتری) تنظیم میشود و براساس آن مالی در مقابل دریافت عوض یا بهاء یا قیمت فروخته میشود، مبایعه نامه به شمار میرود. این اصطلاح به صورت «بیع نامه» نیز به کار میرود.
قولنامه
گاهی افراد قصد خرید یا فروش مالی را دارند، ولی مقدمات آن فراهم نیست، مثلا خریدار پول کافی ندارد یا فروشنده باید نسبت به مفاصا(تصفیه) حسابهای شهرداری و دارایی و... اقدام کند، در این حالت طرفین قراردادی عادی تنظیم میکنند و در آن متعهد میشوند در زمان و مکان مشخصی (دفتر اسناد رسمی) حضور یابند و با شرایط تعیین شده در قرارداد معامله را واقع سازند. به این قرارداد تنظیم شده قولنامه میگویند.
تفاوت مبایعهنامه و قولنامه
عموم مردم به قولنامه، مبایعهنامه هم میگویند اما باید گفت که این دو واژه از لحاظ حقوقی تفاوت دارند. تفاوت آن را میتوان در پاسخ این سوال که اگر یکی از طرفین معامله از تعهدات خود سر باز زند چه میشود؟
همانگونه که گفتیم مبایعه نامه یعنی همان قرارداد بیع که اگر متعهد به تعهد خود عمل نکند، میتوان ایشان را ملزم به تسلیم مبیع یا ثمن کرد. در قولنامه، به موجب آن میتوان الزام (اجبار) به انجام تعهد را از دادگاه درخواست کرد.
به این ترتیب، اگر فروشنده از حضور در دفتر اسناد رسمی و انتقال رسمی ملک به خریدار خودداری کند خریدار میتواند از دادگاه صالح درخواست کند تا او را برای به نام زدن سند در دفترخانه مجبور کند و دادگاه مى تواند در صورت تقاضاى خواهان، حکم به الزام به انجام معامله رسمى و پرداخت وجه التزام صادر کند.
اصطلاحاتی که در ستون خواسته به کار میرود:
۱- الزام خوانده به حضور در دفتر اسناد رسمی و انتقال و تنظیم سند…یک باب منزل… که عرصه آن موقوفه است.
۲- الزام به انتقال رسمی مالکیت.
۳- الزام به حضور در یکی از دفاتر اسناد رسمی و تنظیم و امضای سند انتقال رسمی پلاک.
۴- الزام خوانده به تنظیم سند رسمی... دانگ مشاع.
۵- الزام به انجام تعهد مبنی بر تنظیم سند انتقال.
6- الزام خوانده به حضور در دفاتر اسناد رسمی و امضای سند انتقال.
۷- الزام به تهیه مقدمات و تنظیم سند رسمی (افراز) و اقدامات اولیه در جهت نقل و انتقال.
بیع
در بیع باید دو طرف تراضی کنند که یکی از دو عوض مبیع و دیگری ثمن و بهای آن باشد. مبادله بدون امتیاز و قید معاوضه است. در مدتی که مال به مدت طولانی در برابر اقساط معین در اختیار دیگری گذاشته میشود و در پایان مدت و پرداخت اقساط خود به خود به ملکیت متصرف در میآید، آنچه واقع شده بیع است.
ولی در فرضی که سبب انتقال به وجود نیامده و نیاز به تراضی دوباره یا تصمیم یکی از دو طرف دارد اجاره است. اجاره به شرط تملیک خود یکی از عقود معین است که عرف تجارت شرایط آن را معین میکند و از نظر تحلیلی اجاره است به علاوه وعده بیع. در فرضی که ساختن کالایی سفارش داده میشود و مصالح آن را صنعتگر و هنرمند تهیه میکند و مجموع را انتقال میدهد عقد تابع احکام بیع است مگر اینکه ارزش مصالح در برابر کار چندان ناچیز باشد که اجاره خدمت غلبه کند.