چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲
تاکسیدرمی سیاسی؛ و خطر شکاف ملت – ملت

تجزیه ملت، کمتر از تجزیه خاک و سرزمین نیست

ابوالفضل فاتح
چنان که ‌می‌دانیم، تاکسیدرمی، شیوه‌ای است که در آن موجودی را از درون تهی ساخته، اما پوسته و حجم آن را حفظ و در معرض دید عموم ‌می‌گذارند. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ در یادداشتی عرض شد که ما با خطر نوعی «تاکسیدرمی سیاسی» در بسیاری از عرصه‌ها مواجه هستیم. از این‌رو گرچه انتخابات برگزار ‌می‌شود، اما بسیاری از نتایج یک انتخابات جامع را به‌دنبال نخواهد داشت، چرا که انتخابات، وقتی انتخابات است که مردم تعیین‌کننده اصلی در همه مراحل باشند و کسی خود را بالاتر از تصمیم مردم نداند. انتخابات واقعی، علاوه بر مواهب بسیار، نقش متوازن کنند‌ه جریانات و نیروها منطبق بر خواست عمومی را ایفا خواهد کرد و این همان چیزی است که فقدان آن ریشه بسیاری از عدم توازن‌ها و قطبی‌سازی‌ها و تنش‌ها است. وقتی عناصر تغییر و متوازن کننده‌ها کارکرد واقعی خود را نداشته باشند، آن گاه افتادن در هر تنش کوچک سیاسی یا اجتماعی، موجب وارد شدن رعشه‌های بزرگ به کلیت جامعه و ساختار حاکمیت گشته و به اصطلاح چاله‌ها به سیاه چاله تبدیل خواهند شد.
از تاسف‌های جدی و جاری کشور عزیزمان این است که عده‌ای کم اطلاع از مراتب حکمرانی مدرن و حقوق ملت، صبح تا شام مشغول حذف متوازن کننده‌ها یا از بین بردن کارکردهای واقعی نهادها و روند‌های تغییر مردم سالار هستند. آنها، انتخابات که المپیک سیاسی ملت‌هاست را در انحصار خود ‌می‌خواهند و کوشیده‌اند تمام تیم‌ها و داوران و قواعد بازی را خود تعیین کنند و بعد برای خود جشن پیروزی بگیرند. از این روست که ‌می‌بینیم در شطرنج سیاست، مهره‌های حریف را قورت ‌می‌دهند و نامش را نظارت ‌می‌گذارند. این ظلم به مفاهیم و واژه‌ها و ظلم به حقوق ملت است. شیر بی یال و دم و اشکم که دید؟
به عینه ‌می‌بینیم که مراتب مهمی از حاکمیت، خود را بی نیاز از مردم بلکه ولی‌نعمت مردم ‌می‌دانند و نعمت مشارکت واقعی ایشان را کفران ‌می‌کنند و تجمیع قدرت، موجب استیلا طلبی ایشان آن هم با تنقیص دیگران شده است. جماعتی صبح تا شام به نام‌های مختلف از جمله نظام صلاحیت یابی، مشغول عیب یابی و استهزاء و مثله‌سازی شخصیت دیگران و حذف‌های فله‌ای هستند. در فقدان یا ضعف رسانه‌های مستقل، تریبون‌های «قدرت محور» با غلط رسانی و ابهام آفرینی اجازه دریافت واقعیت را به مردم نمی‌دهند. سیستم‌های دیده بانی کشور را منهدم یا منحل و در نتیجه آمار را نیز دستکاری یا کور ‌می‌کنند، تا اساسا معلوم نباشد که چه ‌می‌کنند و منابع چه شده و واقعیت‌ها چیست تا جایی که رتبه فساد در کشور عزیزمان به بالاترین سطح ‌می‌رسد. این جماعت، با بالا رفتن از سر و کول مردم و تجمیع قدرت و ثروت، در گمان تسلسل هستند و خود را حاکم بر جان و مال و سرنوشت مردم ‌می‌دانند، حال آن که چنین نیست. آنها سخت در اشتباهند و تنها لطمه بزرگی به دین و میهن و اعتماد ملت و حتی به مدعیات و بقای خود وارد ‌می‌سازند.
آنچه اخیرا در صحنه انتخابات کشور از جریان رد صلاحیت‌ها در خبرگان و مجلس مشهود است، خطری فراتر از صحنه آرایی و «تاکسیدرمی» انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ را گواهی ‌می‌دهد و ‌می‌توان از آن به «تاکسیدرمی مثلهانه» تعبیر کرد. «تاکسیدرمی مثله» آن گاه واقع ‌می‌شود که دیگر به تهی‌سازی درون و حجم‌های تو خالی اکتفا نکرده و گویی اصراری وجود دارد که حتی حفظ ظاهر هم نشود و حتما چشم یا گوش و یا دست و پای موجود بیچاره را نیز مثله کنند و به ریش همه چیز بخندند تا این سُخره، عبرت و تحقیری باشد برای هرکس که ‌می‌نگرد و بیش از آن مطالبه ‌می‌کند! طرفه آنکه، برخی از ایشان، به گمان خود اقدامی مصلحانه انجام ‌می‌دهند و چون دچار فقر مبانی هستند، ناچار به انکار و تحریف مبانی بنیادی مورد توافق ملت ‌می‌شوند و مبنا و رهبران فکری جدید برای انقلاب ‌می‌تراشند، و در واقع در حال مثله سازی مفاهیم، روند‌ها و قوانین اساسی ملک و ملت هستند.
آنچه انتخابات را انتخابات ‌می‌کند، ماهیت و قدرت تحول آن است. انتخابات باید فصل ابراز نظر ملت‌ها و تغییر در حاکمیت‌ها باشد. چنین انتخاباتی موجب وفاق و افزایش قدرت ملی خواهد شد و اگر چنین نباشد، دیگر درصد مشارکت هم تاثیر چندانی نداشته و شاخص مهمی تلقی نخواهد شد، چرا که در ذات خود تغییری به همراه ندارد و همان خواهد شد که چیده‌اند. کما این که جهان هرگز انتخابات پی در پی و با مشارکت بالا در کشورهای اروپای شرقی در دوران جهان دو قطبی را به مثابه عرصه تعیین سرنوشت واقعی مردم به رسمیت نشناخت و آثار واقعی هم بر آن گونه انتخابات مترتب نبود و دیدیم که چه بر سر آن کشورها آمد. یا همین روزها، انتخابات آقای الهام علی اف در انتخابات مهره چینی شد‌ه جمهوری آذربایجان را کسی انتخابات واقعی تلقی نخواهد کرد. هر چه رایش بیش، شرمش بیشتر!
از مصائب کشور عزیزمان این است که جریان رد صلاحیت‌ها، و جریان مداخله‌گر و مهندس انتخابات، چه بسا از ماهیت و پیامدهای عمل خود که همانا خراب کردن صندوق رای است، بی‌خبر باشد. آنها نمی‌دانند که خراب کردن نهاد انتخابات و صندوق رای، بدین معنا هست که به تدریج گروه‌های مختلف مردم به دلیل فقدان راه حل یا مکانیسمی برای تعیین و اختیار راه جمعی یا هدف مشترکی که اکثریت بر آن اجماع داشته باشند، راه حل‌ها، استراتژی‌ها و تاکتیک‌های متباین اختیار خواهند کرد. آنها نمی‌دانند که در جهان مدرن صندوق رای تنها انتخاب یا تثبیت یک فرد یا حزب برای تصمیم‌گیری نیست، بلکه صندوق رای راهی برای نزدیک کردن ایده‌ها، اشتراکات و مکانیسم‌های جمعی یک ملت است. انتخابات راهی است که اطمینان ‌می‌دهد، آحاد ملت علیرغم همه تفاوت‌ها و اختلاف‌ها، از مجاری مورد وفاقی به نام صندوق‌های رای برخوردار است که ‌می‌تواند تضادها را حل، و هدف جمعی خلق کند و به سمت آن حرکت نماید. بلااثر کردن صندوق رای، در حقیقت از بین بردن امکانی غیر قابل جایگزین برای تقویت تصویری مشترک از ملت و تصویری مشترک از «ما» جمعی است. صندوق رای همان جایی است که وجود موثر و حقیقی‌اش سبب خواهد شد، هر گروهی از ملت، تصویری مجزا از خود، از مفهوم ملت و از آیند‌ه کشور نداشته باشد، تصویرهایی که ممکن است با هم در تضاد حقیقی قرار بگیرند، بدون آنکه بتوان راهی برای گفت‌وگوهای سازنده تصور کرد.
با این مقدمه، و نظر به موانعی که در مسیر صندوق رای و تاثیرگذاری آن رقم زده‌اند، طبیعی است که در انتخابات جاری، متاسفانه بسیاری از ملت فضای چندان موسعی پیش روی خود نمی‌بیند و به دلایل فراوان تاریخی، سیاسی و عقیدتی برای ابراز دیدگاه خود، در دو راهی تردید و شکاف قرار ‌می‌گیرند و لذا شاهد خواهیم بود که هر یک راهی متفاوت برای تعیین سرنوشت بر ‌می‌گزینند. علاوه، شکستگی قلوب نخبگان و اقشار وسیعی از مردم، شکستگی صفوف را بدنبال خواهد داشت. لذا از هم اکنون ‌می‌دانیم، که میلیون‌ها تن به رغم میل باطنی خود، در انتخابات شرکت نخواهند کرد تا اعتراض و نارضایتی خود را به این شیوه ابراز نمایند و میلیون‌ها تن نیز در انتخابات شرکت خواهند کرد، به این امید که روزنه ای برای تغییر و ابراز نظر داشته باشند.
با این واقعیت، آنچه یادآوری آن در این فرصت خطاب به یکدیگر مغتنم دانسته ‌می‌شود، این است که به یاد داشته باشیم، ملت، ملت است و هیچکدام از این ملت شریف چه تصمیم به حضور و چه عدم حضور بگیرند، اشتباهی مرتکب نشده‌اند و باید همه محترم شمرده شوند. ‌می‌توان گفت‌وگو کرد اما احدی حق ندارد کسی را برای شرکت یا عدم شرکت مورد پرسش قرار دهد. ملت ما آگاه است اما، هر کدام شیو‌ه مطلوب خود را برای ابراز نظر بر‌می‌گزینند و تنها ‌می‌خواهند شنیده شوند.
اشتباه اصلی را حاکمیتی مرتکب شده و ‌می‌شود که نه به آنان که شرکت نمی‌کنند و نه به آنان که شرکت ‌می‌کنند، و نه حتی به آنان که از طریق همین فیلترها انتخاب ‌می‌شوند، گوش فرا نداده و نمی‌دهد و بارها نشان داده است، از فردای انتخابات، در همان است و پاشنه همان.
چنان که عرض شد بسیاری از دست اندکاران، درک درستی نه از مشارکت و نه از عدم مشارکت مردم ندارند.
ادامه درصفحه 3