شهرام ناظری در واکنش به حکم دادگاه شکایت محمدرضا شجریان از صداوسیما که در آن آمده است «انتشار این آثار در رسانه ملی موجب شهرت شجریان شده و به زیان او نبوده است!» میگوید: صداوسیما شاید بتواند افرادی بیمایه را عَلَم کند ولی یک هنرمند سطح بالا نیازی به این چیزها ندارد و میتواند با یک نوار یا یک سیدی کارش را بکند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، دو روز قبل (سهشنبه 13 شهریور 97) خبر آمد که وکیل مدافع محمدرضا شجریان از ابلاغ حکم دادگاه کارکنان دولت درباره شکایت موکلش از صداوسیما خبر داده و گفته است: دادگاه، شکایت شجریان مبنی بر پخش بدون مجوز آثارش را در صداوسیما رد کرده و گفته انتشار این آثار در رسانه ملی موجب شهرت شجریان شده و به زیان او نبوده است!
محمدحسین آقاسی (وکیل دادگستری) در مقام پاسخ به ایرنا گفت: رأی صادره مغایر صریح قوانین است و قطعا به این حکم اعتراض میکنیم زیرا معتقدیم حکم، با نادیده گرفتن محتویات پرونده و مستندات من به عنوان وکیل شاکی صادر شده است. بدون تردید اگر در مرحله تجدیدنظر دقت کافی شود، این رأی باید نقض شود وگرنه پیام بدی برای صداوسیما دارد مبنی بر اینکه از این به بعد میتواند آثار هنرمندان را که برای تولیدشان وقت و هزینه صرف میکنند، بدون موافقت صاحب اثر پخش کند.
شهرام ناظری (استاد آواز ایرانی) در خصوص این اتفاق به ایلنا گفت: صداوسیما همیشه این اجحاف را در حق هنرمندان انجام داده و این زورگویی و رفتار غیرعادلانه را نسبت به همه داشته است. الان 40 سال است که آثار مرا پخش میکند و هیچ حق و حقوقی به من نداده است، هیچ قراردادی نبسته است و هیچ اجازهای هم نگرفته است. شهرِ زور چگونه است؟! اینجا هم زورگیری است و غیر از این هم انتظاری نمیرود یعنی اگر بخواهند نگاهی صحیح، قانونمند و عادلانه داشته باشند، باعث تعجب است.
ناظری درباره این عبارت که «پخش این آثار موجب شهرت شجریان شده و ضرری برای او نداشته است، پس شکایتش از صداوسیما رد میشود»، هم گفت: صداوسیما شاید در مشهور شدن آدمهای دیگر تاثیر داشته باشد و بتواند افرادی بیمایه را عَلَم کند ولی یک هنرمند سطح بالا نیازی به این چیزها ندارد و میتواند با یک نوار، با یک سیدی کارش را بکند.
او با اشاره به آلبوم «گل صدبرگ» که در سال 1360 به یاد هشتصدمین سالگرد تولد مولانا در مایه بیات ترک، به صورت گروهنوازی سهتار، به سرپرستی جلال ذوالفنون و با آواز شهرام ناظری با گرایش موسیقی عرفانی ایران منتشر شد، گفت: شما دیدید که یک نوار «گل صد برگ» در میلیونها نسخه در خانه هر ایرانی، از مرفهترین اقشار جامعه تا فقیرترینشان، از بالاترین تا پایینترینشان شنیده شد و خودش معرف خودش بود. یک هنرمند، نه من، هر هنرمند خوبی با یک اثرش میتواند جهانگیر شود و نیازی نیست که صداوسیما این کار را بکند. این حرف صرفا برای توجیه کار صداوسیما زده شده است و به هیچ عنوان شامل همه نمیشود و شاید فقط در مورد بیاستعدادانی که میخواهند خرج کنند تا مطرح شوند جواب بدهد و کسی که خودش صاحب هنر واقعی باشد، راه ورود به دل مردم را پیدا میکند.
خواننده تصنیفهای معروفی چون «اندک اندک»، «آتشی در نیستان»، «کاروان شهید» و «شیدا شدم»، ادامه داد: خود من هم جزو شاکیان از صداوسیما هستم و اگرچه هنوز این شکایت را به صورت رسمی ثبت نکردهام اما همواره آمادگیاش را داشتهام و بار دیگر اعلام میکنم اگر کسی باشد که کارهای شکایت قانونی مرا از صداوسیما پیگیری کند با کمال میل، از همین لحظه حاضر به انجام شکایت هستم، بابت این همه اجحاف و این همه استفادههای مربوط و مخصوصا نامربوط که از آثارم کرده است آن هم بدون اجازه من که هم از نظر حیثیتی، هم معنوی و هم مادی متضررم کردهاند.
ناظری افزود: شکایت ما به کجا میرسد؟! 40 سال است که من هیچ حق و حقوقی از صداوسیما نگرفتهام و تمام 50 اثری که به وجود آوردهام تماما با سختی و خون دل خوردن، بدون هیچ حمایتی در منزل شخصیام بوده است و در واقع صداوسیمای من خانه خودم است و این گونه است که فکر میکنم ظلم بزرگی در حقمان شده است! 40 سال شوخی نیست. یک بار دیگر هم گفته بودم که ببینید مدیران صداوسیما اگر 40 ماه حقوق نگیرند چه نظرگاهی نسبت به سیستم پیدا میکنند؟! و حال گمان کنید این 40 ماه تبدیل به 40 سال شود!
این خواننده، موسیقیدان و آهنگساز موسیقی اصیل ایرانی ادامه داد: من کارمند رسمی رادیو و تلویزیون ملی ایران بودم، یعنی یک سال قبل از انقلاب به خاطر اینکه در رشته آواز شاگرد اول کنکور موسیقی شدم فورا رادیو و تلویزیون ملی ایران استخدام رسمیام کرد اما یک سال بعد که انقلاب شد آمدم بیرون و تا الان که با شما صحبت میکنم به همان طریق است. این است که گمان میکنم نمیتوان جز این انتظاری از صداوسیما داشت، چون زور میگوید.
ناظری در پایان گفت: به خارج از این مملکت نگاه کنید و به هنرمندانشان که هر قطعهای در هر جایی از آنها پخش شود، خود به خود و به صورت طبیعی مبلغی را که به عنوان حقالزحمه برایشان درنظر گرفتهاند به حسابشان میریزند و زمانی که هنرمند از دنیا میرود، این حقالزحمه به فرزند او و حتی به نسلهای بعدیاش پرداخت میشود و اساسا داستانشان با ما متفاوت است، چرا؟! چون همه چیزشان روی قانون است و اینجا همه چیز روی زور است و زور ما هم نمیرسد و شکایتی که میکنیم بیفایده است.