عباس اما با شقاوت صورت و بینایی او و حتی دخترش را به کمک برادرش گرفت تا در صورت طلاق هم زندگی اش تا ابد توام با درد و رنج باشد. روستا صداهای فریاد زنی را شنید که می گفت سوختم سوختم واهالی فکر کردند که زن دچار برق گرفتگی شده است. حق هم داشتند چه کسی باور می کند این همه بی رحمی را ؟ آن هم مردم روستا که زلالند مثل آب. سمیه مهری و رعنا سوختند سمیه هر دو چشمش را از دست داد، رعنا یک چشم اش را. سمیه زیر بار غم سوختگی صورت دختر تکید و دیگر نتوانست بالیدن رعنایش را ببیند. رعنا و سمیه بارها و بارها تن به تیغ جراحان سپرده اند با امید به اندکی بهبودی.
سمیه تاکنون ۷۰ عمل داشته است و رعنا هنوز عمل های زیادی در پیش دارد. دکتر رعنا کمی تخفیف به او می دهد اما هزینه های جراحی کم نیست. و دخترک معلوم نیست کی بتواند توی آیینه نگاه کند و آهی در گلویش جا خوش نکند. پدر سمیه زمین اش را فروخت تا بخشی از هزینه ها را تقبل کند اما یک قیمت یک زمین در روستا کجا و هزینه های تعداد نامعلوم عمل جراحی رعنا و سمیه کجا؟
رعنا چند هفته دیگر باید پوست سرش را عمل کند
سمیه مهری در مورد وضعیت خودش و رعنا بیان کرد: سه تا چهار هفته دیگر رعنا باید پوست سرش را عمل کند موهای سر رعنا در اثر اسیدپاشی سوخته است. تاکنون هزینه های عمل را پدرم و خیرین تقبل کرده اند. وقتی خبرگزاری ایسنا و روزنامه ایران درباره ما نوشتند برخی به ما کمک کردند اما دولت هیچ کمکی به ما نکرده است و اگر کمک های مردم نبود ما تا همین جا هم نمی توانستیم به درمان ادامه دهیم.او می گوید هم اکنون شوهر و برادر شوهرش در زندان هستند و او تنها به قصاص راضی می شود. او می گوید اگرآمنه، مجید را قصاص کرده بود دیگر شاهد اسیدپاشی نبودیم. من می خواهم انتقام بچه را بگیرم خودم مهم نیستم. سمیه می گوید: من بینایی ام را از دست داده ام و خانه نشین شده ام و بچه ها را مادرم بزرگ می کند. هزینه های زندگی ام نیز بر عهده پدرم است.
قصاص مناسب یا نامناسب؟
بسیاری بر این عقیده اند که قصاص در مورد اسیدپاشی مجازات درخوری نیست چرا که مسئولیت اجرای حکم را نباید به دست فرد قربانی سپرد و قربانی و خاطی را در برابر هم قرار داد. مجازات کردن وظیفه قوه قضاییه است و باید مجازاتی سنگین در مورد اسیدپاشی وضع شود که با نوع جرم متناسب باشد. قصاص به همان میزانی که فرد قربانی آسیب دیده است شاید امکان پذیر نباشد؟
جای خالی ان جی او ها
اسیدپاشی متاسفانه در کشور ها وجود دارد و اسید در همه جا در دسترس است. هیج انجمنی برای حمایت از قربانیان اسیدپاشی در ایران وجود ندارد و بار درمان بر عهده خانواده هاست. گذشته از درمان قربانی اسیدپاشی، نیاز به جلسات متعدد روان درمانی و توانمندسازی برای بازگشتن به زندگی نیاز دارد اما هیچ کمکی نیست. دولت به قربانیان اسیدپاشی کمکی نمی کند. در کشور پاکستان که یکی از کشورهایی است که اسیدپاشی در ان بسیار رایج است انجمن های حمایتی از این قربانیان وجود دارد به نظر می رسد جا دارد کسانی که دغدغه فعالیت های مدنی را دارند انجمن های حمایت از قربانیان اسیدپاشی را تاسیس کنند. دولت که به فکر سمیه و رعناها نیست باید که مردم آستین بالا بکنند.
اخبار اجتماعی - ایسکانیوز