فیلم انیمیشنی «هواپیماها» با وجود این که محصولی از پیکسار نیست، اما داستان آن با همکاری پیکسار و جان لاستر رییس انیمیشن دیسنی که کارگردان انیمیشن «ماشینها» بود، نوشته شد.
قسمت دوم این انیمیشن با عنوان «هواپیماها: آتش و نجات» تابستان امسال به نمایش درآمد و میان منتقدان با استقبال خیلی بیشتری نسبت به قسمت اول آن روبه رو شد تا جایی که انتظار میرود قسمت سومی نیز بر این مجموعه پررنگ و لعاب ساخته شود.
کارگردان این فیلم کلی هال است و آن را بر مبنای داستانی از جان لستر که با همکاری خودش – کلی هال – و جفری هاوارد نوشته شده بود، ساخت.
قسمت اول این انیمیشن که در ماه اگوست ۲۰۱۳ در آمریکا به نمایش درآمد با بودجه ۵۰ میلیون دلار ساخته شد و در نهایت با فروشی ۲۱۹ میلیون دلاری در باکس آفیس جهانی، از لحاظ فروش موفق ظاهر شد. سهم مخاطبان آمریکایی از این بازار ۹۰ میلیون دلار بود.
شخصیت اصلی این انیمیشن «داستی» (خاکی) یک هواپیمای کوچک سمپاش است که دین کوک در نقش او صحبت کرده است. اسکیپر با صدای استیسی کیچ و اسپارکی با صدای دنی مان از دیگر شخصیت های اصلی این فیلم هستند.
قصه از کجا شروع شد؟
این انیمیشن به دنبال استقبال از انیمیشن «ماشینها» جهان داستانی اش را در دنیای هواپیماها خلق کرده است.
در حالی که در بسیاری از انیمیشنها اشیا میتوانند در کنار انسان ها جان داشته باشند (مانند دیو و دلبر) اما در این انیمشن دنیا، دنیای هواپیماهاست؛ هر یک از آنها شخصیتی دارد و در دنیایی که خیر و شر خیلی در آن برجسته نشده، خط اصلی داستان بر مبنای تلاش «داستی» برای قهرمانی در مسابقات جهانی شکل می گیرد.
داستی یک هواپیمای سمپاش است که در مزرعه ذرت کار میکند و دوست دارد عملیات آکروباتیک انجام دهد. آرزوی او شرکت در مسابقه است هر چند رییس و دوستانش این آرزوی او را خیلی جدی نمیگیرند.
یک هواپیمای ناو جنگی گوشهگیر به نام اسکیپر، کسی است که می تواند به داستی کمک کند تا در رقابت های اولیه شرکت در مسابقات نتیجه بهتری بگیرد اما او نمی پذیرد.
شرکت «داستی» در این رقابت از آنجا که جایی در میان هواپیماهای پرقدرت ندارد، موجب تمسخر دیگران می شود و او در نهایت ششم می شود و نمی تواند به مرحله بعد برود اما روز بعد معلوم می شود که یکی از فینالیست ها تقلب کرده بود و حالا داستی یکی از پنج هواپیمای شرکت کننده در مسابقات است.
این تلاش اسکیپر را هم قانع می کند تا مربی داستی شود. داستی از ارتفاع میترسد و با این حال آموزش های مربی اش را جدی می گیرد. او حریفی مغرور به نام ریپسلینگر دارد که سه دوره برنده مسابقات شده و طبق همه کلیشهها، داستی را که یک سمپاش است، مسخره می کند.
در دور اول رقابت ها، داستی آخر می شود. در دور بعدی هم او یکی از رقبا را از خطر سقوط نجات می دهد و به همین دلیل باز آخر می شود.
در دور بعدی رقابت که هواپیماها دسته جمعی به هند می روند (و در پرواز جمعی از روی کره زمین، از فراز ایران هم می گذرند) «ایشانی» هواپیمایی که داستی عاشقش شده، به او توصیه میکند در هیمالیا در ارتفاع پایین پرواز کند و ریل قطار را دنبال کند. داستی مجبور می شود از تونل رد شود و با وجود اینکه اندکی آسیب می بیند، اما در نپال اول میشود.
در مرحله بعد که عبور از اقیانوس آرام است طرفداران ریپسلینگر آنتن «داستی» را خراب می کنند و داستی گم میشود. در حالی که سوختش در حال تمام شدن است، به طور معجزه آسایی نجات پیدا می کند و در یک ناو سوختگیری میکند و آنجا متوجه میشود که اسکیپر همان هواپیکای جنگی که قهرمان زندگیاش است تنها یک بار در ماموریتی جنگی شرکت کرده بود.
او از فکر این ماجرا در آب سقوط می کند و آنقدر آسیب دیده که ممکن است هرگز نتواند پرواز کند. او که به ضعف مربیاش پی برده با قلبی شکسته می خواهد کنار بکشد اما با حمایت دوستانش تعمیر می شود و به مسابقه ادامه می دهد. کارشکنی های ریپسلینگر ادامه دارد، اما داستی سرانجام از او بالاتر می پرد و قهرمان مسابقات می شود. در نهایت او با اسکیپر به نیروی دریایی ملحق می شوند. او همپا با هواپیماهای جنگی در آسمان مانور می دهد و به آرزوی همیشگی اش می رسد.
دنیای سیاسی هواپیماها
در روابط بین هواپیماها به نوعی روابط دنیای امروز نیز لحاظ شده است: داستی هواپیمایی هندی را دوست دارد و در جریان مسابقات به هواپیمای بریتانیایی کمک می کند. هواپیمای مکزیکی هم از این روابط بی نصیب نیست و وقتی داستی به شدت آسیب دیده هواپیماهای مکزیکی، کانادایی، بریتانیایی و سرانجام هندی به او کمک می کنند. آنها به دلیل رفتار دوستانهای که داستی در طول رقابتها بروز داده او را شایسته این حمایت میبینند.
البته نویسندگان قصه از بررسی تاریخی هم غافل نمیمانند و یادآوری می کنند که اسکیپر در جنگ جهانی دوم رشادت زیادی کرده و در برابر ژاپنیها مقاومت کرده است. او برای حمایت از دیگر هواپیما ها وارد جنگی شد که در نهایت به خودش نیز آسیب زیادی وارد کرد.
منتقدان چه گفتند؟
جدای از تلاشی که در این انیمیشن برای تعیین جایگاه آمریکا در میان دیگر کشورها می شود، منتقدان آن را تکراری از انیمیشن «ماشینها» نامیدند که تازه بخش های سالم ترش از آن جدا شده است.
در هر حال این انیمیشن ۹۱ دقیقهای در سایت آی.ام.دی بی. از سوی کاربران علاقه مند به سینما تنها امتیاز ۵.۷ را از ۱۰ به دست آورده است.
«هواپیماها» نتوانست در جلب نظر منتقدان موفق ظاهر شود و در سایت منتقدان امتیاز میانگین آن ۴.۶ بود. بیشتر منتقدان این انیمیشن را مجموعه ای از رنگها، صداهای احمقانه و انیمیشنی تخت و یک دست نامیدند که می تواند مخاطبان جوان را جذب خود کند و البته موجب فروش بالای اسباب بازی هایی که بر مبنای این شخصیتها شکل می گیرند، بشود.
با این حال جایگاه این انیمیشن در میان مخاطبان عام درجهA بوده است. برخی از منتقدان هم آن را با «ماشینها» مقایسه کردند و به نوعی تکرار آن دانستند. منتقدان هالیوود ریپورتر و ورایتی با نگاهی منفی به فیلم نمره دادند و منتقد سایت «د رپ» آن را متوسط ارزیابی کرد. با این حال این انیمیشن آنقدر موفق بود که دیسنی بلافاصله بازی آن را نیز روانه بازار کرد.
پاسخی برای مخاطبان کم سن دیسنی
با این حال نمی توان از نمایش جلوههای بصری زیباتر- در پهنه آسمان- گذشت و آن را نادیده گرفت.
برخی از منتقدان نیز این انیمیشن را کپی فیلم «توربو» دانسته اند. داستی هم عاشق سرعت است و با دو مشکل روبه رو است: یکی آن که برای سریع رفتن ساخته نشده و دیگر آن که از ارتفاع میترسد.
این انیمشن با الگوهایی که برای فیلم های خانوادگی وجود دارد، سعی می کند به مخاطبان کم سن و سال خود یادآوری کند که هر رویایی می تواند به واقعیت برسد و می توان مرحله به مرحله جلو رفت، فقط باید صداقت خودت را ثابت کنی و هر مرحله یک گام جلوتر بروی.
ضرب آهنگ سریع فیلم و این که جایی برای شخصیت پردازی باقی نمیگذارد نیز از نقاط منفی آن شمرده شده است. هر چند سوال هایی نیز وجود دارد از جمله این که: در دنیایی که آدم ها جایی ندارند و غذایی تولید نمیشود و مزرعهای وجود ندارد، ضرورت وجود هواپیمای سم پاش چیست؟