فردین قریشی عضو هئیت علمی روابط بینالملل در دانشگاه تهران در گفتوگو با ایلنا، در خصوص دلایل و اهداف سفر لاریجانی به عنوان نماینده ویژه رهبری به لبنان و سوریه، تصریح کرد: نکات متعددی قابل ذکر است. نخست آنکه با توجه به این واقعیت که در سطح منطقه و جهان، رهبر انقلاب به عنوان تصمیمگیرنده اصلی در سیاست خارجی ایران شناخته میشود، بنابراین انتخاب آقای لاریجانی به عنوان نماینده رهبری و ارسال پیام از طریق ایشان به لبنان و سوریه، نشاندهنده عزم و اراده جدی ایران در حمایت از محور مقاومت در این کشورها، به ویژه نیروهای فلسطینی است.
وی ادامه داد: نکته بعدی این است که ایران احساس میکند، تحرکات دیپلماتیکی در منطقه در حال انجام است و تصور میشود برخی از کشورها و گروهها تلاش دارند که ایران را از معادلات منطقهای حذف کنند. ورود آقای لاریجانی به عنوان نماینده رهبری و نماینده ایران در این زمینه، میتواند فضایی جدید ایجاد کرده و توجهها را به نقش ایران معطوف سازد. همچنین، هدف دیگر ایران از این سفر، ایجاد هماهنگی میان نیروهای مقاومت در برابر تهدیدات اسرائیل است. نیروهای مقاومت باید بدانند که ایران پشتیبان جدی آنهاست و در عین حال، ایران نیز باید از عزم و اراده نیروهای مقاومت در برابر تهدیدات مطلع شودو این پیام را به جهانیان منتقل کند که میان نیروهای مقاومت، یک هماهنگی و اتحاد قوی وجود دارد.
این تحلیلگر روابط بینالملل با اشاره به پیشنهادات مختلف کشورهای گوناگون به سوریه در خصوص بازسازی این کشور و تلاش آنها برای جدا کردن سوریه از محور مقاومت، گفت: آقای لاریجانی با سفر به سوریه و دیدار با بشار اسد، میتوانسته به خنثیسازی این تلاشها کمک کند. ایران ممکن است در این دیدار، قولهایی در خصوص کمک به بازسازی سوریه ارائه داده باشد و تلاشهای برخی از کشورها را خنثی کند تا به این ترتیب، نقش ایران در منطقه تقویت شود و توازنی در برابر فشارهای غرب ایجاد شود و در کل، انسجامی در محور مقاومت شکل بگیرد.
قریشی انتخاب لاریجانی را نشانهای از جدیت ایران دانست و اظهار کرد: ایشان از مشاوران عالی مقام رهبری به شمار میآید. این انتخاب نشاندهنده تعهد ایران به پشتیبانی از محور مقاومت و حمایت از کلیه اعضای آن است. علاوه بر این، دلایل دیگری هم برای انتخاب ایشان وجود دارد. یکی از این دلایل، ظرفیتهای بالای آقای لاریجانی در زمینه فعالیتهای دیپلماتیک است. ایشان دارای تجربه شخصی فراوان و توانمندیهای رسانهای قابل توجهی است و با مقامات سوریه و لبنان ارتباط خوبی دارد. همچنین، ایشان در ایران شخصیتی مهم محسوب میشوند و این موضوع در سطح جهانی هم شناخته شده است. آقای لاریجانی در گذشته به عنوان یکی از گزینههای ریاست جمهوری مطرح بوده و ریاست مجلس شورای اسلامی ایران را هم بر عهده داشتهاند. همچنین، ایشان سالها دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران بودهاند. این نکات میتواند به توانمندیهای شخصی آقای لاریجانی اشاره کند و بهعلاوه، میتواند به افزایش برد خبری این انتخاب به عنوان نماینده ویژه ایران در این زمینه کمک کند و توجه رسانهها را به این موضوع جلب نماید.
وی در رابطه با سفر مدیرکل آژانس بین المللی اتمی و دستاوردهایی که برای آژانس میتواند داشته باشد، عنوان کرد: سفر آقای گروسی با امید به این صورت گرفت که تحول شرایط جهانی بتواند در مواضع ایران تغییراتی ایجاد کند. آقای گروسی با هدف اخذ امتیازات بیشتر به ایران سفر کرد. در حقیقت، آنچه در ظاهر وجود دارد این است که این سفر به منظور افزایش شفافیت برنامه هستهای ایران و گسترش اقدامات نظارتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی صورت گرفت. این سفر را باید در یک چشمانداز وسیعتر مورد تحلیل قرار داد، بهویژه با توجه به روی کار آمدن ترامپ و شرایط انتقال قدرت در آمریکا و همچنین تنشهایی که در منطقه وجود دارد و درگیریهای اسرائیل با محور مقاومت هم بخشی از این وضعیت است، ارزیابیهای موجود نشان میدهد که بهنظر میرسد مناسبات قدرت به نفع آمریکا و اسرائیل پیش رفته است و از این وضعیت میتوانند برای فشار به ایران در زمینه برنامه هستهای بهرهبرداری کنند.
این استاد روابط بینالملل با بیان اینکه گروسی پیش از ورود به ایران در باکو اعلام کرد که ایران در شرایطی قرار دارد که فرصتهای کمتری برای تعامل دارد و باید از فرصتهای باقیمانده استفاده کند، تصریح کرد: با این حال، به نظر میرسد موضع ایران هوشمندانه بوده و ایران اعلام کرده که هرچند علاقهمند به ادامه همکاری است، اما مذاکره در شرایط فشار را نمیپذیرد. حتی اگر بخواهند به سمت صدور قطعنامه بروند، ایران اقدامات متقابلی انجام خواهد داد که احتمالاً شامل غنیسازی بیشتر اورانیوم یا کاهش همکاری با آژانس خواهد بود. در مجموع، همانطور که بیان شد، این موضوع در چارچوب وسیعتری قابلیت تحلیل دارد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی به گمان خود آقای گروسی فکر میکند که میتواند نقشهای خاص در این زمینه برای موفقیت برنامههای خود ایفا کند. اما این تحلیل، چندان درست به نظر نمیرسد و بیشتر به ابزاری برای سیاستهای آمریکا تبدیل میشود و سیاسی شدن آژانس را در این زمینه بیش از پیش نمایان میسازد.
قریشی راهحل موضوعات و مسائل موجود در پرونده هستهای ایران را در چارچوب مذاکره با خود آمریکا دانست تا مذاکرات فنی و جزئیات هستهای و در رابطه با نوع مذاکره با آمریکا، اظهار کرد: اگر ایران بتواند به سمت مذاکرهای از موضع اعتماد به نفس، عزت و قدرت برود و طرف مقابل نیز با این رویکرد موافقت کند، ایران میتواند به دستاوردهای خوبی در مناسبات خود با غرب دست یابد. اما اگر این اتفاق نیفتد، به نظر میرسد که همکاری با افرادی مانند آقای گروسی فایده ملموسی برای ایران نخواهد داشت. همچنین نباید فراموش کرد که در ماجراهای مربوط به حمله به عراق، مباحث مرتبط با فعالیتهای هستهای آن کشور بهعنوان بهانهای بیش نبوده و عراقیها در نهایت از موضع ضعف برخورد کردند و چیزی عایدشان نشد
وی در خصوص تغییرات به وجود آمده در آمریکا و انتخاب ترامپ، عنوان کرد: باید به این نکته اشاره کرد که با توجه به سابقه سیاست خارجی ترامپ در قبال ایران، انتظار میرود که او به سمت سیاست فشار حداکثری حرکت کند و ایران را مجبور به اعطای امتیاز کند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم به واسطه موقعیتی که در این مناسبات قدرت دارد، به نوعی به ابزاری در دست قدرتهای بزرگ تبدیل میشود. در این شرایط، اگر ترامپ بخواهد چنین سیاستی را دنبال کند، نقش ابزاری آژانس بیشتر نمایان خواهد شد و به این ترتیب، مشخص میشود که آژانس در این فضا چندان تأثیرگذار نیست و نقش ابزار گونه آن مشخص میشود.
عضو هئیت علمی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: باید دیپلماسی هستهای ایران را در قالب رقابتهای استراتژیک گستردهتری تحلیل کرد و نباید بیش از حد به مسائل فنی بها داد، زیرا این مباحث در واقع حاشیهای هستند و اصل موضوع چیز دیگری است. بنابراین، در این فضا، آنچه که به نظر میرسد، این است که هرچند درباره آینده نمیتوان با قطعیت نظر داد، اما در دوره جدید ریاست جمهوری ترامپ یا توافقی با ایران شکل میگیرد و یا ایران به سمت بازدارندگی هستهای حرکت خواهد کرد. به نظر میرسد گزینه تسلیم ایران به شرایط آمریکا، هرچند که برخی ممکن است این فضا را مطلوب بدانند، بسیار بعید است.