یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی هم بعد از اعلام پیروزی ترامپ گفت: «به ترامپ قاتل و قمارباز میگوئیم تا دیر نشده سگهای سنتکام را از آسیای غربی جمع کن و برو بر بحرانهای عمیق داخلی تمرکز کن. البته سگ هاری که در منطقه رها کردید خودمان دندانهایش را خواهیم کشید»!
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت :رئیس جمهور پزشکیان با سخن خود بر استقلال و عزت ملت ایران تأکید کرد و راه را برای حل مشکلات بینالمللی با پیمودن راه دیپلماسی باز گذاشت. این روش، به نفع کشور و ملت و نظام است، راه را بر طمعورزی دشمنان میبندد و بهانهای هم به دست کسی نمیدهد. آن نماینده که با ادبیات دیگری سخن گفت، علاوه بر اینکه هیچ مشکلی از کشور و ملت و نظام حل نمیکند، تمام راهها را برای حل مشکلات میبندد و این امکان را نیز به دشمنان میدهد که ملت ایران را با همین ادبیات مورد هجمه قرار دهند.
نمایندگان مجلس و هر شهروند دیگری این حق را دارند که هرطور میخواهند سخن بگویند ولی وقتی پای منافع کشور و ملت و نظام در میان است باید کلمات و جملاتی را بکار ببرند که اولاً مشکلات جامعه را حل کنند و ثانیاً زمینه را برای ضربه زدنهای بعدی دشمن به منافع ملی ما فراهم ننمایند.
انتقاد کردن حق همه ازجمله نمایندگان مجلس است ولی فرق زیادی وجود دارد میان انتقاد و دشنام. در عرف بینالملل برای سخنان دولتمردان و نمایندگان مجلس و مسئولین قضائی کشورها حساب ویژهای باز و کلمات و جملات آنها را برای موضوعات مختلف سند قلمداد میکنند و مورد استناد قرار میدهند.
به همین دلیل است که آنها براساس مبانی سیاسی مرتبط با منافع ملی کشورشان صحبت و قاعدتاً کلمات و جملات را حسابشده انتخاب میکنند. بنابراین، اگر یک نماینده مجلس با یک عضو قوه مجریه و یا یک قاضی میخواهد درباره مسائل بینالمللی سخن بگوید باید قبل از هر چیز به معانی و مفاهیم و حتی الزامات کلمات و جملاتی که انتخاب میکند توجه نماید و با سنجش به عواقب و عوارض مترتب بر آنها سخن بگوید.
در میان فعالان سیاسی جامعه ما عدهای تصور میکنند همه چیز را با قوه قهریه و جنگ باید حل کرد یا به پیش برد. این تفکر جنگی در هیچیک از منابع عقلی، عرفی، مذهبی و بینالمللی جایگاهی ندارد. اینکه مسئولان نظام جمهوری اسلامی همواره افتخار میکنند که ایران هرگز در هیچ جنگی پیشدم نبوده ولی هر وقت حملهای به ایران شد مردم این کشور با عزمی راسخ به دفاع برخاستند و دشمن را پشیمان کردند، به همین معناست که جنگطلبی در اینجا نه در عمل و نه در حرف و شعار جایگاهی ندارد.
بنابراین، عناصری که دارای تفکر جنگطلبی هستند و تصورشان اینست که تمام راهها باید به جنگ ختم شود، نباید به جایگاههای تصمیمسازی و تصمیمگیری در مجموعه حکمرانی راه پیدا کنند.
وجود چنین افرادی در این جایگاهها خطرآفرین است. کسی نمیتواند مانع برخورداری این افراد از چنین تفکر خطرناکی باشد ولی این حق عموم مردم است که اجازه ندهند آنان به جایگاههای سرنوشتساز تصمیمسازی و تصمیمگیری راه پیدا کنند. تمام مبانی عقلی، عرفی، مذهبی و بینالمللی حکم میکنند مسائل کشور با توسل به دیپلماسی حل شوند و بنیه نظامی همواره برای دفاع از کشور تقویت گردد تا در زمان ضرورت مورد استفاده قرار گیرد.