منطقه خاورمیانه بهعنوان پل استراتژیک و تاریخی بین اروپا و آسیا، از اهمیت ژئوپلیتیکی، اقتصادی و اجتماعی قابلتوجهی برخوردار است. تحولات این منطقه در سال گذشته، توجه جهانی را دوباره به خود جلب کرده است. به نوشته مدرن دیپلماسی، درگیری اسرائیل و غزه بهعنوان یک کاتالیزور در منطقه عمل کرده است؛ زیرا بهدلیل جنگ، خاورمیانه شاهد حوادث تاریخی بوده است که میتواند سرنوشت این منطقه را تعیین کند. به ادعای این نشریه، احتمال ظهور ایران بهعنوان یک کشور هستهای یکی از همین تحولات است که به لحاظ ژئوپلتیکی هم میتواند برای بازیگرانی چون اسرائیل هشدار باشد و هم معادلات امنیتی منطقه را تحتتاثیر قرار دهد.
مدرن دیپلماسی در ادامه یادداشت ادعاییاش آورده، منطقه بهسمت عادیشدن روابط میان اسرائیل و اعراب پیش میرفت و برای اجرای طرحی بلندپروازانه در تقلا بود. همزمان از کریدور «آیمک» یا طرح خاورمیانهای بایدن در دوره ریاست دورهای هند بر گروه 20 رونمایی شد؛ طرحی که خلیجفارس را به اروپا و آسیا متصل میکند و در قابش هند بهعنوان دروازهای بهسمت آسیا تعریف شده است. این کریدور اسرائیل و عربستانسعودی را هم در خود جای داده؛ دو بازیگری که رابطهای دیپلماتیک با یکدیگر ندارند. آنهم در شرایطی که عربستانسعودی برای اجرای پروژه چشمانداز 2030 ، خواهان صلح در منطقه برای شکوفایی و اجرای ایمن این پروژه با ذهنیت جذب سرمایهگذاران است. شاید بههمین دلیل، ریاض چندی قبل از آن در حال آمادهسازی توافقی برای برقراری روابط با اسرائیل بود. تلآویو نیز در آنسو از گنجاندن خود در این پروژه که آینده این بازیگر در منطقه را تضمین و کمک میکند جای پای محکمی در منطقه داشته باشد، استقبال میکند. مهمتر از آن، تلآویو به جایگزینی برای ترکیه جهت اتصال اروپا به بازارهای پررونق آسیایی تبدیل میشود.
با این حال، بهدلیل حمله حماس به اسرائیل در 7 اکتبر 2023 و حمله تلآویو به غزه، این معادلات برهم خورد. دامنه تنشها در غزه به اندازهای بود که پای مقاومت نیز به میدان باز شد؛ در یک طرف حوثیهای مستقر در یمن کشتیهای اسرائیلی یا کشتیهایی به مقصد این بازیگر در دریای سرخ و خلیج عدن را هدف قرار دادند و همزمان حزبالله نیز با موشکها و پرتابههایش مواضع تلآویو را هدف قرار میداد؛ حملاتی که تا به امروز نیز ادامه دارد. در چند ماه گذشته، اسرائیل رهبر ارشد حماس، زاحی یاسر عبدالرازق اوفی را در کرانه باختری ترور کرد و پس از آن مواضع حوثیها و حزبالله را هدف حملاتش قرار داد. اسرائیل با "حمله پیجر" و ترور شهید سید حسن نصرالله، فصل تازه از رویارویی با مقاومت رقم زد و حالا رویارویی عریان با ایران را تجربه میکند. در شرایط کنونی اسرائیل در چندین جبهه در حال جنگ است؛ رویارویی که پایانی برایش متصور نیست.
مدرن دیپلماسی در ادامه یادداشت ادعاییاش آورد، در میانه جنگ، بزرگترین هراس غرب و اسرائیل، ظهور ایران به عنوان کشوری هستهای است؛ گزارهای که میتواند پویایی منطقه را تغییر دهد. بنا به دلایلی احتمال تغییر دکترین هستهای ایران وجود دارد: نخستین دلیل تاکید ایران بر پاسخی تند و دندانشکن به اسرائیل است. تهران میگوید این پاسخ حداقل مجازات تلآویو خواهد بود. در چنین شرایطی ایران ممکن است برای مهار اسرائیل در دکترین هستهای و موشکی خود تجدیدنظر کند. از منظر دیگر باید گفت، همکاریهای نزدیک ایران و روسیه که در طول سال گذشته به اوج خود رسیده نیز قادر است تحولاتی را ایجاد کند.
به ادعای مدرن دیپلماسی، ایران یکی از معدود کشورهایی است که با مسکو رابطه نظامی نزدیکی دارد. در همین راستا این ادعا مطرح است که مسکو ممکن است به ایران اجازه بهرهبرداری از فناوری هستهای و تامین سیستمهای دفاعی برای دفاع در برابر اسرائیل ارائه دهد، زیرا به نفع روسیه نیست تا رابطهاش با تهران تحتتاثیر تنشهای خاورمیانه قرار بگیرد.
مدرن دیپلماسی در نهایت به سخنان اخیر کمال خرازی، عضور شورای راهبردی در سیاستخارجی ایران که بر امکان تغییر دکترین هستهای ایران اشاره داشت، استناد کرده و در این باره مدعی است، این مقام رسمی ایران صراحتا اعلام کرده که در صورت وجود تهدیدی وجودی، دکترین نظامی و هستهای ایران ممکن است که تغییر کند.
مدرن دیپلماسی در ادامه یادداشت ادعاییاش آورد، کارشناسان مدعیاند که ایران تنها چند ماه تا عبور از آستانه گریز هستهای فاصله دارد و این یعنی، ایران در حوزه برنامه هستهای خود پیشرفتهای جدی داشته است. طبیعتا این گزاره در میانه افزایش تنشها در خاورمیانه برجستهتر نیز شده است. به ادعای ناظران، این احتمال وجود دارد که ایران با تغییر احتمالی دکترین هستهای خود قدرت بازدارندگیاش را افزایش داده و در عین حال آن را تثبیت کند.
فارغ از گزارههای ادعایی فوق، نکته ادعایی دیگر آن است که تغییر احتمالی دکترین هستهای ایران میتواند زمینه را برای برقراری رقابت تسلیحات در شرایط خاورمیانه و شمال آفریقا هموار کند. بهویژه آنکه عربستان سعودی که برای بازتعریف توازن قدرت در منطقه به تکاپو افتاده، در این زمینه ممکن است خیزی جدی بردارد. محمد بنسلمان، شاهزاده سعودی پیشتر مدعی شده بود که در صورت تغییر دکترین هستهای ایران، ریاض نیز باید به این فناوری مجهز میشود. به ادعای مدرن دیپلماسی، این گزاره نهتنها میتواند بازار جهانی انرژی را تحتتاثیر قرار دهد، بلکه خطوط راهبردی خاورمیانه را نیز بهطور کلی دگرگون میکند.
مقدمهسازی برای آغاز جنگ سرد در خاورمیانه؟
در نهایت، تغییر احتمالی دکترین هستهای ایران میتواند نظم جهانی را تحتتاثیر قرار دهد، زیرا کشورهای غربی در برابر متحد نزدیک روسیه، خلع سلاح خواهند شد و همزمان ایران با توسل به این اهرم قادر است تحریمها را خنثی کند. همزمان این گزاره موجب خواهد شد تا منابع انرژی افزایش دهد؛ مقولهای که موقعیت روسیه و چین را تحکیم خواهد کرد. مهمتر از آن، چنین شرایطی به کشورهایی مانند هند اجازه میدهد تا از ایران برای «کریدور شمال-جنوب» استراتژیک خود استفاده کنند و جادهای برای آسیای مرکزی تعریف کنند و همچنین در صورت تحتفشار قراردادن موفقیتآمیز ایران بر آمریکا برای لغو تحریمها، از تامین انرژی ایران بهره ببرند. با این حال، این احتمال نیز وجود دارد که آمریکا و اروپا از هر آنچه در توان دارند برای دفاع از نظم جهانی استفاده کنند، که به معنای برقراری یک توافق هستهای با عربستانسعودی، همراه با عادیسازی روابط بین تلآویو و ریاض و اعمال تحریمها علیه ایران است. و البته چنین شرایطی مقدمهای است برای آغاز جنگ سرد در خاورمیانه.
مدرن دیپلماسی در ادامه یادداشت ادعاییاش آورد، کاهش تنشها در خاورمیانه یکی از اهرمهایی است که با توسل بدان میتوان از رویارویی سرد میان بازیگران خاورمیانه جلوگیری کرد. به ادعای این نشریه، اگر اسرائیل تاسیسات هستهای یا نفتی ایران را هدف حملات ادعاییاش قرار دهد، در آن صورت کشورهای حاشیه خلیجفارس و خود این بازیگر نیز باید در انتظار پاسخ تند ایران و مقاومت باشند؛ پاسخی که در جریانش این احتمال بالاست که تاسیسات این گروه از کشورها هدف حمله قرار بگیرد.
در این چرخه معیوب ادعایی بازیگرانی چون هند که به انرژی خاورمیانه متکی هستند، به شدت آسیب خواهند دید. علاوه بر این، اروپا نیز ممکن است با عواقب جدی مواجه شود، زیرا اروپا بهدنبال جایگزینی برای انرژی روسیه است. بنابراین، کشورهای دوست بین ایران و اسرائیل، مانند هند و کشورهای نفتخیز مانند عربستان سعودی باید بر اسرائیل و آمریکا فشار بیاورند، تا اسرائیل را مهار کنند. گروهی نیز مدعیاند مهار اسرائیل و همزمان متقاعدکردن ایران برای نشستن به پشتمیز مذاکره میتواند زمینه را برای کاهش تنشها هموار کند. اما شواهد نشان میدهد که سیستم بینالمللی کنونی قادر نیست که اسرائیل را متوقف کند. در چنین شرایطی، اعمال فشار ادعایی علیه ایران و تعریف تحریمها صرفا معادلات خاورمیانه را پیچیدهتر خواهد کرد. طبیعتا در شرایطی که مقامهای رسمی ایران از اصل تنشزدایی میگویند و بر آغاز رایزنیها برای کاهش تنشها تاکید دارند، بهترین گزینه توسل به اهرمهای دیپلماتیک است.