دکتر محمد فاضلی در کمیته مطالعات بین رشته ای انجمن علوم سیاسی ایران در نشست «واکاوی گفتمان دولت چهاردهم» در دو بخش، ۱- ترجیحات و جهت گیری های سیاسی و ۲- ترجیحات و جهت گیری های سیاستی دولت چهاردهم را برای شرکت کنندگان در جلسه برشمرد. به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، او که در این جلسه از روی متن برای مخاطبان خود قرائت می کرد، با توجه به موقعیت حساسی که کشور در آن به سر می برد در حوزه سیاسی به ۴ کارکرد ۱- فراهم کردن امنیت، ۲-تفاهم ۳- رونق و ۴- پایداری در درون و برون مرزها تاکید دارد. او در ادامه در حوزه سیاستی نیز به ۱۱ محور اساسی اشاره کرد از جمله: «جامعه ایران بر اثر انباشته شدن مسئله هایش، و ناکارآمد شدن نسبی ظرفیت های حل مسئله در سطح سیاست و جامعه، در مسیر حرکت به سمت انواع خشونت است؛ خشونت فقر، خشونت آسیب های اجتماعی، خشونت علیه محیط زیست، خشونت علیه آسیب خورده ترین بخش های اجتماعی نظیر زنان، افراد دارای معلولیت، و سایر گروه های کم توان تر و بالاخص مقادیر زیادتری از خشونت سیاسی، ایران امروز را تهدید می کند. دولت چهاردهم باید به دنبال فراهم کردن بسترهای جلوگیری از بروز خشونت، نجات دادن مردم از زننده ترین صورت های خشونت و جلوگیری از خشونت در عرصه ها، اقشار و کردارهای مختلف جامعه باشد. دولت چهاردهم می تواند در گفتار و کردار به دنبال کاستن از زمینه سازی ، بروز و اعمال خشونت باشد.» متن سخنان فاضلی به شرح زیر از نظرتان می گذرد:
***
گفتمان دولت چهاردهم؛ من در این جا گفتمان را به معناهای رایج و غالب در علوم سیاسی و اجتماعی، معناهای نزدیک به فوکو فیلسوف فرانسوی یا خوانش های متداول از آن گفتمان در ادبیات علوم اجتماعی به کار نمی برم. منظور من از گفتمان جهت گیری ها، و ترجیجات سیاسی و سیاستی بایسته و مفید برای ایران امروز است. به عبارتی امیدوارم، این ترجیحات و اولویت ها، در دستور کار دولت قرار بگیرد. در گفتمان و کردار سیاسی و سیاستی دولت بازتاب یابد، و با پشتیبانی و حمایت جامعه، همچنین هسته مرکزی قدرت نیز به پیش رود.
۱- ترجیحات و جهت گیری های سیاسی
من قبلا در جایی توضیح داده ام که سیاست باید ۴ کارکرد داشته باشد، ۱-فراهم کردن امنیت، ۲-تفاهم ۳-و رونق . امنیت در میان و برون مرزها. تفاهم بین گروه های اجتماعی و سیاسی، به منزله جلوگیری از نزاع سیاسی فرساینده و مداوم است. رونق اقتصادی در سایه امنیت و تفاهم. و البته بدون امنیت و تفاهم، رونق اقتصادی ایجاد نمی شود.
این سه مقوله هم مثل سه نقطه ای که روی یک دایره قرار گرفته اند و ورودی و خروجی از هم دارند، یکدیگر را تقویت یا تضعیف می کند. هیچکدام از این سه، یعنی امنیت، رونق و تفاهم، بدون حضور دو مورد دیگر در درازمدت باقی نمی ماند.
یک خروجی چهارم سیاست هم باید مقوله پایداری باشد. پایداری محیط زیستی، پایداری سیاسی، پایداری اجتماعی، و پایداری فرهنگی. امنیت، تفاهم و رونق می توانند کوتاه مدت باشند، نه پایدار.
قرار گرفتن در ابتدای جاده ای که بتوان، امنیت ، تفاهم و رونق را پایدار کرد، ضرورت ایران امروز است. اگر مفروض بگیریم که سیاست در ایران باید امنیت، تفاهم، و رونق پایدار خلق کند، ترجیحات سیاسی و اولویت های دولت چهاردهم، می تواند موارد زیر باشد:
۱-توافق سازی بین فرادستان سیاسی در دورن. به عبارتی منازعه ای که از دوم خرداد ۱۳۷۶ و بالاخص تیرماه ۱۳۷۸ آغاز شده، بالاخره باید جایی در این کشور متوقف شود.
۲-توافق سازی با قدرت های جهانی بالاخص آمریکا و اتحادیه اروپا توام با توسعه همکاری با چین، و روسیه و کشورهای همسایه.
۳-بازسازی ظرفیت دولت برای حل مساله های حل نشده ایران، در سایه توافق سازی داخلی، و توافق سازی خارجی. و اقدامات تکنیکی برای حل بحران های نیروی انسانی، تامین مالی، ظرفیت فن آورانه، و جایگاه اجتماعی و سیاسی دولت.
۴-بازسازی اعتماد و سرمایه اجتماعی دولت در سایه ساختن ، کسب، و روایت کردن موفقیت های گام به گام. ایران امروز ظرفیت کسب موفقیت های بزرگ به یکباره را ندارد. باید با مردم در چارچوب بازی نشانه های اعتمادسازی به سمت موفقیت عمل کرد.
۲- ترجیحات و جهت گیری های سیاستی
من بدون آن که اولویت خاصی برای هر کدام از موارد زیرقائل باشم این جهت گیری های سیاستی را برای ایران امروز ضروری می دانم.
۱-تمرکز بر جلوگیری از تخریب بیشتر ظرفیت زیست پذیری سرزمین، مسایل آب، فرونشست زمین، فرسایش خاک، و بقیه تهدیدهای محیط زیستی، با آستانه های تهدید جدی زیست پذیری در برخی از نقاط ایران رسیده اند. افزوده شدن مقوله تغییر اقلیم و تبعاتش برای ایران ، وضعیت را بدتر می کند.
۲-تمرکز بر یک سیاست صنعتی برای تعریف پروژه های مشترک توسعه صنعتی، در مناطق توسعه نیافته کشور، با رعایت ملاحظات محیط زیستی و توامان کاهش فشار منابع آب، خاک و سایر منابع محیط زیستی برای تامین معیشت مردم ایران.
۳- طراحی برای سیاست صنعتی در مناطق حاشیه ای کشور که توسعه نیافته تر هستند. ارتقای عدالت و جلوگیری از توسعه احساس تبعیض بین مرکز و حاشیه کشور، و ممانعت از قومی، مذهبی و رادیکال شدن احساس تبعیض، بر اثر تداوم توسعه نیافتگی و فقر، در استان های حاشیه ای کشور.
۴-تمرکز بر بازسازی جایگاه ایران در اقتصاد جهانی و جایابی مناسب تری برای ایران در زنجیره های جهانی ازرش. این کار توامان باید متکی بر ظرفیت های جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی ایران در قالب ظرفیت برای جایابی در کریدورها و متکی بر ظرفیت های ایران برای تولید کالا و خدمات در کشور برای صادرات باشد.
۵-فراتر رفتن از دوگانه دولت و بازار و در پیش گرفتن سیاست تلفیقی مسئله محور. به قول دنی رودریک برخی از اقتصاددانان صرفنظر از ماهیت دقیق و زمینه مشکل اقتصادی، راه حل را در بازارهای آزادتر می بینند و گروه دومی هستند که می گویند بستگی دارد. به نظر من اقتصاد، محیط زیست، و سیاست اجتماعی در جامعه ایران امروز، به این گروه دوم نیاز دارد. گروهی که می گویند راه حل از قبل موجود نیست. بلکه بسته به جایی که قرار دارید، یعنی وضع موجودتان، و جایی که می خواهید بروید، یعنی وضع مطلوبتان، و موانعی که پیش رو دارید، یعنی مسئله هایتان، راه حل ها می تواند ترکیبی از بازارهای آزادتر یا تعریف پروژه های مشترک بین دولت و بخش خصوصی، یا حتی استفاده از بخش دولتی در برخی مسئله ها باشند. بستگی دارد، می خواهید چه مسئله ای را برای رسیدن به چه هدفی حل کنید.
۶-زمانمند کردن حمایت از صنایع و گذار به وضعیت تولید رانت مولد. مشتاق حسین خان توصیه می کند حتی باید چارچوب نگاه به رانت را تغییر داد. رانت مولد و غیرمولد داریم، رانت مولد زمانمند، شبیه آن چه در کشورهای شرق آسیا به کار گرفته شد، می تواند ضرورت توسعه در ایران امروز باشد. رانت غیرمولد غیرزمانمند نامحدود، منشاء ناکارآمدی ها و فساد گسترده در کشور است. این جهت گیری به سمت رانت مولد زمانمند همزمان به معنای کاستن از مداخله های زیانبار دولت در عرصه های مختلفی از اقتصاد و جامعه است، عرصه هایی که دولت در آن ها چوب لای چرخ است.
۷-اجتناب کردن جدی از دمیدن بر شقاق ها و شکاف های اجتماعی خواه شکاف های قومی، زبانی، دینی، مذهبی، یا شکاف های ناشی از سبک زندگی ایرانیان ، ظرفیت زندگی مسالمت آمیز، و تفاهم بین گروه های اجتماعی، سرمایه و محصول بسیار ارزشمند هر نظم سیاسی است. هیچ بخشی از نظام سیاسی حق ندارد با کردار و گفتارش به این ظرفیت زندگی مسالمت آمیز، ضربه بزند. و انسجام اجتماعی در ایران را مخدوش کند.
۸-تمرکز بر حل مسئله های معدود ، اولویت دار، و ملموس برای گروه های مختلف و مردم، و خودداری از پخش و مستهلک کردن ظرفیت های مالی و سیاسی ، اداری و نیروی انسانی محدود کشور، برای مجموعه ای گسترده از اهداف، که بیشتر به فهرست آرزوها شباهت دارند، تا اولویت های توسعه.
۹-تدوین و در پیش گرفتن سیاست روشن در قبال ایرانیان خارج از کشور، میلیون ها ایرانی با تخصص، سرمایه، و آرزوهای خوب برای سرزمین عزیز مادری در سراسر جهان زندگی می کنند. برخی مایلند به کشور بازگردند، و برخی می توانند و راغبند روابط برد برد و بسیار سودمندی با کشور مادری خود داشته باشند. دولت نباید همه ظرفیت های عظیم ایرانیان را نادیده بگیرد. روند مهاجرت شکل گرفته در سالیان گذشته نیز به سادگی متوقف نمی شود و روند خروج ادامه خواهد داشت. دولت باید برنامه ای برای تعامل سازنده با ایرانیان مهاجر داشته باشد و بالاخص مانع از آن شود که کردار و گفتارش خاطره ای تلخ به هنگام مهاجرت برای مهاجران خلق کند.
۱۰-دولت چهاردهم نمی تواند بدون داشتن سیاست ارتباطی، ابزارهای رسانه ای و تولید محتوای کارآمدی که نظر ایرانیان را جلب کند، موفق باشد، حکومت در ایران امروز از اساس دچار اختلال ارتباطی با جامعه است. دولت به معنای قوه مجریه و شخص رئیس جمهور، بیش از دولت از چنین ضعفی رنج می برند. دولت چهاردهم باید سیاست ها، ابزارها، و محتوای کارآمدی را برای برطرف کردن این اختلال ارتباطی و اثربخش کردن ارتباط گیری اش با جامعه داشته باشد.
۱۱-جامعه ایران بر اثر انباشته شدن مسئله هایش، و ناکارآمد شدن نسبی ظرفیت های حل مسئله در سطح سیاست و جامعه، در مسیر حرکت به سمت انواع خشونت است؛ خشونت فقر، خشونت آسیب های اجتماعی، خشونت علیه محیط زیست، خشونت علیه آسیب خورده ترین بخش های اجتماعی نظیر زنان، افراد دارای معلولیت، و سایر گروه های کم توان تر و بالاخص مقادیر زیادتری از خشونت سیاسی، ایران امروز را تهدید می کند. دولت چهاردهم باید به دنبال فراهم کردن بسترهای جلوگیری از بروز خشونت، نجات دادن مردم از زننده ترین صورت های خشونت و جلوگیری از خشونت در عرصه ها، اقشار و کردارهای مختلف جامعه باشد. دولت چهاردهم می تواند در گفتار و کردار به دنبال کاستن از زمینه سازی ، بروز و اعمال خشونت باشد.
سخن پایانی
تصور می کنم اگر دولت چهاردهم با اولویت های سیاسی و سیاستی که برشمردم توجه کند، و موفقیت هایی در این مسیر کسب نماید، شعله هایی از امید، در جامعه ایران امروز، روشن خواهد شد، و ناکام ماندن در این مسیر، ایران را به سمت پایان آخرین فرصت معنادار، برای اثربخش شدن سیاست مسالمت آمیز و مولد خیر جمعی، پیش می برد. گفتمان دولت ها، در خلاء دستاورد و موفقیت، و صرفا در زبان ساخته نمی شود. اگر دولت چهاردهم بابرگزیدن کارآمدترین انسان ها، و از طریق توافق سازی با سایر فرادستان و از طریق پروژه های مشترک با جامعه موفقیت بسازد، گفتمانش خلق، و ماندگار می شود. گفتمان ها محصول توامان زبان و کنش هستند. ماندن در سطح زبان بدون خلق موفقیت ها آخرین امیدها را به باد خواهد داد.