; ?>; ?> دولت چهاردهم چگونه با چین تعامل کند؟ - مردم سالاری آنلاين
۰
يکشنبه ۳۱ تير ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۴۵

دولت چهاردهم چگونه با چین تعامل کند؟

کارشناس ارشد مسائل چین با بیان اینکه طی سال‌های گذشته نگاه ایران به روابط با چین عمدتا نگاهی آلترناتیوی بوده، گفت: هر جا کشورهای غربی وارد همکاری با ما نشده‌اند، به سراغ چینی‌ها رفته‌ایم، درحالی‌که چین، خود یک اهرم متوازن‌ساز در سیاست خارجی و اقتصاد کشورهای اروپایی و عربی است.
دولت چهاردهم چگونه با چین تعامل کند؟
به گزارش مردم سالاری آنلاین ؛ حامد وفایی استاد زبان و ادبیات چینی دانشکده زبان ها و ادبیات خارجی دانشگاه تهران و عضو هیأت امنای مرکز جهانی چین در گفت وگو با ایسنا در پاسخ به این سوال که نگاه مقامات چین و رسانه‌های این کشور به دولت جدید ایران به ریاست پزشکیان چگونه است؟ اظهارکرد: در پاسخ به این سوال باید چند مسئله را مدنظر قرار دهیم؛ چرا که این مسئله، موضوعی چند لایه است. مقامات عالی چین در اولین ساعات بعد از برگزاری انتخابات، با ارسال پیام، پیروزی پزشکیان در این عرصه را تبریک گفتند. این سطح رسمی ماجراست چراکه به صورت طبیعی هر دولتی که در ایران مسئولیت را به عهده بگیرد، چینی‌ها با او کار خواهند کرد، چراکه آن‌ها به ظرفیت‌های ایران در حوزه های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و غیره آگاهی و توجه دارند.

کارشناس ارشد مسائل چین با بیان اینکه نگاه کلی چینی‌ها برای تعامل و همکاری با دولت‌هایی که در ایران سر کار می‌آیند، همواره مثبت است، تاکید کرد: از دیگر سو خلاف آنچه که بعضا در ایام تبلیغات انتخاباتی شنیده می‌شد، مبنی بر اینکه اگر یک جریان خاصی در ایران بر روی کار بیاید این موضوع به ضرر روابط ایران و چین خواهد بود، هنگامی که سیر رابطه ۲ کشور را مرور می‌کنیم، درمی‌یابیم که نگاه پکن به روابط با تهران اصلا این‌گونه نبوده و نگاه چینی‌ها به دولت‌ها در ایران یک نگاه عمل‌گرا و مصلحت‌اندیشانه است.

او توضیح داد: به این معنا که هر دولتی که در ایران مسئولیت را برعهده داشته باشد، فارغ از جهت‌گیری‌های سیاسی داخلی خود اگر بتواند بسترهای مناسب برای تأمین منافع مشترک با دولت چین را تعریف کند، چینی‌ها بدون توجه به نوع مواضع سیاست داخلی آن دولت؛ با آن کار می کنند؛ بنابراین نفس روی کار آمدن کدام جریان سیاسی در ایران برای چینی‌ها خیلی اهمیتی ندارد.

وفایی همچنین گفت: با مرور تاریخ مناسبات ۲ کشور ما مشاهده کرده‌ایم که گاهی دولت‌هایی که مطلوب جریان اصولگرایی بودند مانند دولت‌های نهم و دهم در ایران روی کار آمده‌اند و چینی‌ها به‌رغم اینکه روابط اقتصادی با ایران در آن دوره‌ها در اوج بوده، در حوزه سیاسی در شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران رأی داده‌اند.

او در این ارتباط ادامه داد: از طرف دیگر بعضا دولت‌هایی در ایران مسئولیت را برعهده داشته‌اند که به جریان اعتدال‌گرا نزدیک بوده‌اند و در دوران فعالیت آن‌ها برنامه همکاری جامع ۲۵ ساله بین ایران و چین امضا و تلاش شده که سطح مناسبات بین ۲ کشور به سطح راهبردی ارتقا پیدا کند و این نشان دهنده این موضوع است که این‌گونه نیست که چون اصولگراها به موضوع نگاه به شرق تأکید بیشتر دارند، در کار با چین نیز موفق‌تر بوده‌اند. واقعیت این است که چینی‌ها نتیجه‌گرا و عمل‌گرا هستند و وقتی یک دولت با برنامه و رویکرد اقدامات بلندمدت وارد تعامل با آن‌ها شود، حتما موفق خواهد بود و در این مسیر می‌تواند روی همکاری بلندمدت با چینی‌ها حساب باز کند.

این کارشناس ارشد مسائل چین گفت: البته آنچه که اشاره شد، جنبه رسمی ماجراست. ما در این  عرصه، یک سطح و لایه غیررسمی نیز مشاهده می‌کنیم که آن را می‌توانیم در رسانه‌های چینی، اتاق‌های فکر و منابع تحلیلی این کشور مورد بررسی قرار دهیم.

روابط ایران و چین از فقر شناخت و ضعف اعتماد رنج می‌برد

این استاد دانشگاه در این زمینه اظهارکرد: نگاه این منابع به فضایی که در انتخابات ایران پیش آمد، قابل توجه است و وقتی آن‌ها را با هم جمع‌بندی می‌کنیم، به یک مسئله مهم می‌رسیم و آن اینکه روابط ایران و چین از ۲ مسئله فقر شناخت و ضعف اعتماد رنج می‌برد.

وفایی در ادامه صحبت‌های خود در این ارتباط تأکید کرد: ما در روابط بین‌الملل با ۲ مقوله «اعتماد» و «اطمینان» روبرو هستیم که عموما در روابط کشورها بحث اطمینان ایجاد نمی‌شود، چون به هر حال ممکن است در برهه‌هایی خیلی از کشورها بر اساس منافع ملی‌شان به هم پشت کنند و هیچ دولتی با دولت دیگر عقد اخوت نبسته است. مثلا بعضا مشاهده کرده‌ایم که کشورمان با برخی از کشورها روابط صمیمانه و گرمی داشته و این روابط در مقطعی دچار مشکل شده و یا برعکس آن، مثلا در مقطعی با کشوری درگیر جنگ بوده و بعد از پایان جنگ و تحولاتی که ایجاد شده، این روابط به سطح راهبردی ارتقا یافته است.

وفایی تاکید کرد: بنابراین چیزی که در روابط بین‌الملل اهمیت پیدا می‌کند، موضوع اعتماد و روابط اعتمادآمیز کشورها با یکدیگر است.

او با بیان اینکه مبنای روابط اعتمادآمیز با کشورها براساس ۲ مولفه ادراک بازیگران از یکدیگر و همچنین پیش‌بینی کشورها از آینده خود و ‌طرف مقابل شکل می‌گیرد، خاطر نشان کرد: بر مبنای این ۲ اصل می‌توانیم روابط اعتمادآمیزی با فرد و یا کشوری داشته باشیم.

این استاد دانشگاه در همین چارچوب تاکید کرد: در بحث ادراکات بازیگران از یکدیگر در روابط ایران و چین، این موضوع به این معناست که عمق ادراک ما از طرف چینی و عمق ادراک آن‌ها از طرف ایرانی به چه میزان است؛ در بحث پیش‌بینی‌مان از آینده کشور نیز این موضوع متناسب با اهداف و مقاصدی است که کشور در فضای داخلی و همچنین در محیط بین‌المللی برای خویش تعریف می‌کند و به دنبال تحقق آن‌ها می‌رود.

این کارشناس ارشد مسائل چین تأکید کرد: وقتی به لایه دوم در چین یعنی اندیشکده‌ها و رسانه‌های رسمی و غیر رسمی چین نگاه می‌کنیم، می‌توانیم سطحی از نگرانی، اضطراب و ابهام را نسبت به آینده تحولات در ایران مشاهده کنیم که مثلا در ایران با روی کار آمدن دولت چهاردهم که یک دولت متفاوت از دولت سابق است، چه اتفاقی در روابط ایران و چین خواهد افتاد و البته این ابهام غیر از نفس کار کردن با دولت‌های مختلف در ایران است.

او با اعتقاد بر این که «وقتی سیر روابط ایران و چین را مشاهده می‌کنیم، می‌توانیم از این جنبه به طرف چینی حق بدهیم»، گفت: متاسفانه همواره سیاست خارجی در ایران نه تنها یک امر اجماعی نبوده بلکه عمدتا به عنوان یک امر سیاسی مورد توجه بوده که ما نمونه آن را به خوبی در مناظره‌های انتخاباتی مشاهده کردیم، مثلا قاعده این است که «برجام» یک موضوع اجماعی در کشور باشد ولی می‌بینیم که در بین افرادی که در مناظره‌های انتخاباتی حضور داشتند و از قضا در لایه‌های بالای مدیریت کشور نیز هستند، این اجماع در مورد این توافق بین‌المللی وجود ندارد و ما نمونه‌های این موضوع را در مورد مسائل مهمی چون «FATF» و روابط با «چین» نیز در مناظره‌ها مشاهده کرده‌ایم. مجموع این مسائل نشان می‌دهد که طرف چینی از آینده تعامل خود با ایران فارغ از اینکه کدام جریان بر سر کار آید، نگرانی دارد، این نگرانی فقط مربوط به دولت آقای پزشکیان نیست و وقتی آقای رئیسی نیز مسئولیت دولت سیزدهم را به عهده گرفتند، این نگرانی در لایه دوم چینی‌ها دیده می‌شد.  

وضعیت چین در سیاست خارجی ایران یک وضعیت ناپایدار بوده است

وفایی با بیان اینکه «اعتماد لازم در روابط با ایران در سطح، میزان و عمق و شکل در طرف چینی ایجاد نشده است»، اظهار کرد: همان‌طور که پیش از این اشاره کردم، وقتی روابط ایران و چین را رصد می‌کنیم، این روابط همواره یک سیر سینوسی داشته است و ما نتوانسته‌ایم یک جایگاه و سهم مشخصی از سیاست خارجی و اقتصادمان را در تعامل با کشور چین تعریف کنیم و این روابط همواره با فراز و نشیبی خلاف انتظار سران ۲ کشور از این مناسبات همراه بوده است، این در حالی است که چین به‌عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان این مطالبه را از همه کشورهای همکارش دارد که جایگاه و سهم چین در سیاست خارجی و اقتصادشان را به صورت مشخص تعریف کنند و در همین راستا می‌بینیم کشورهایی که این کارها را کرده‌اند، توانسته‌اند در زمینه تعامل و رابطه با چین برنده باشند که نمونه آن عربستان سعودی، رژیم صهیونیستی قبل از جنگ اخیر غزه، پاکستان و کشورهایی همچون امارات، قطر و عمان هستند.

او گفت: وقتی به روابط این کشورها با چین دقت می‌کنیم، متوجه می‌شویم که جایگاه چین در سیاست خارجی این کشورها یک جایگاه پایدار و ثابت بوده است اما متأسفانه وضعیت چین در سیاست خارجی ایران فارغ از اینکه دولت های اصولگرا، اعتدال‌گرا و اصلاح‌طلب روی کار باشند، یک وضعیت ناپایدار بوده است. ما در واقع یک جایگاه ثابت و تعریف مشخصی از روابط با چین نداریم که این یک ضعف بزرگ در مناسبات تهران-پکن است و این مسئله باعث ایجاد عدم اعتماد در لایه‌های مشورتی طرف چینی شده است.

کارشناس مسائل چین در ادامه گفت: ۲ موضوع اعتماد و اطمینان در روابط بین الملل با یکدیگر متفاوت هستند. همیشه موضوع اعتماد در روابط بین‌الملل با یک ریسک و ضرر احتمالی همراه بوده و از این منظر با اطمینان متفاوت است. ضمن اینکه اعتماد یک راهبردی است که اگر فرد یا کشوری به کار ببرد، قادر خواهد بود که خود را با محیط پیچیده‌ای که در عرصه بین‌المللی وجود دارد، وفق بدهد و از ظرفیت‌ها و فرصت‌ها استفاده کند و ما اکنون در روابط ایران و چین این اعتماد را نمی‌بینیم. با مرور ابعاد مناسبات ۲ کشور در می‌یابیم که روابط ایران و چین عمدتا حول یک سری نیازهای مقطعی در کشور ما و بعضاً یک سری نیازهای راهبردی در طرف چینی چرخیده و این اصلا متناسب با چارچوب برنامه مشارکت راهبردی که رهبران ۲ کشور در جریان سفر رئیس‌جمهور چین به ایران و دیدار ایشان با رهبر انقلاب تعیین کردند، نیست.  

او توضیح داد: با توجه به این مولفه‌ها، یک نوع عدم اعتماد در روابط ۲ کشور وجود دارد و جالب است که بدانید بر اساس پژوهشی که من انجام دادم این بی‌اعتمادی فقط مربوط به ۴۰ سال اخیر و پس از انقلاب نیست و حتی در دوران پهلوی نیز در روابط ۲ کشور وجود داشته است. البته چینی‌ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آرام آرام در این مسیر حرکت کردند و به این نقطه رسیدند که جایگاه ایران در اتاق‌های فکر و نزد سیاستمداران چینی باید یک جایگاه مشخص و ثابت باشد و براساس آن قرارداد مشارکت راهبردی و برنامه ۲۵ ساله را با ایران امضا کردند؛ اما در ایران این موضوع هنوز کاملا درک نشده و ما در حوزه ادراک از طرف مقابل و پیش‌بینی آینده به عنوان ۲ مولفه اعتماد برای کار با چینی‌ها با مشکلات اساسی روبرو هستیم.

وفایی همچنین گفت: ما در ایران نسبت به چین، ساختار سیاسی چین، جریان های مهم در چین و نگاه چین به جهان دچار فقر شناختی هستیم و شناخت کافی از چین در این حوزه‌ها وجود ندارد.

باید در ارتباط با چین طرحی نو تنظیم و تدوین کنیم

این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که چرا برخی از رسانه‌های چینی معتقد بودند شاید در اثر تغییر دولت در ایران در روابط ۲ کشور نیز تغییراتی ایجاد شود، تأکید کرد: همانطور که اشاره کردم این موضوع به مسئله اعتماد باز می‌گردد، وقتی اعتماد وجود نداشته باشد قطعا یک فضای نگرانی از آینده در روابط ۲ کشور ایجاد می شود.

این کارشناس ارشد مسائل چین ادامه داد: البته وقتی ما این موضوع را مطرح می‌کنیم، ممکن است عده‌ای بگویند چنین چیزی صحت ندارد و مدعی می‌شوند که روابط ایران و چین، روابطی راهبردی است و چینی‌ها با ایران کار می‌کنند. من همیشه به این دوستان می‌گویم که شما حجم روابط چین و ایران را با حجم روابط چین با برخی از کشورهای دیگر از جمله کشورهای عربی خلیج فارس مقایسه کنید و بررسی کنید که یا آیا واقعا روابطی که در حال حاضر وجود دارد، متناسب با ظرفیتی است که بین ۲ کشور است؟ آیا ایران توانسته ضمن تعامل با چین جایگاه خود در دیپلماسی کریدوری این کشور را تثبیت کرده و به کرسی بنشاند؟ آیا تهران توانسته در زنجیره ارزش کنونی در منطقه و نظام بین‌الملل جای خود را بیابد؟

او ادامه داد: اگر بخواهیم  واقع‌بینانه و از این منظر تحلیل کنیم، متاسفانه روابط ایران و چین نه راهبردی، نه مشارکتی و نه جامع بوده است. این که چین در ایران پروژه‌ای را انجام می‌دهد و یا ما محصول کشاورزی به چینی‌ها می فروشیم و یا آن‌ها مقداری نفت ما را می‌خرند، مبتنی بر روابط عادی بین ۲ کشور است و در چارچوب روابط راهبردی و مشارکتی ۲ کشور قابل تعریف نیست، ضمن آنکه قبل از برنامه ۲۵ ساله نیز این روابط با فراز و نشیب‌هایی وجود داشته است؛ در واقع دادوستدهایی که بین ایران و چین انجام می‌شود، ربطی به موضوع مشارکت راهبردی ندارد و نباید در این ارتباط خلط مبحث کرد. انتظار ما از روابط‌مان با یکی از قدرتمندترین کشورهای جهان نباید محدود به خرید و فروش نفت یا چند محصول دریایی و کشاورزی باشد، ما باید در این ارتباط طرحی نو تنظیم و تدوین کنیم.

تدوین برنامه مشخص مبتنی بر مولفه «برد- برد» جهت تعامل با چین مهم است

این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که به نظر شما در دولت چهاردهم باید چگونه روابط ایران و چین راهبری شود تا ضعف‌هایی که در این حوزه وجود داشته، برطرف شود، گفت: در پاسخ به این سوال باید در ابتدا اشاره کنم که کار با چین یکی از مهم‌ترین مسائل دولت چهاردهم خواهد بود. کما اینکه در دولت سیزدهم و دولت های قبلی نیز این مسئله مصداق داشت. چین به عنوان عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل و کشوری که نسبت به سیاست‌های غرب انتقاداتی دارد و نسبتا مستقل‌تر از آنها عمل می‌کند و همچنین به عنوان کشوری که در بسیاری از حوزه‌ها، همسویی بیشتری با ایران داشته، یکی از موضوعات مهم در سیاست خارجی دولت چهاردهم خواهد بود و این موضوعی است که نمی‌توان آن را انکار کرد و از کنار آن به سادگی گذشت.

وفایی با بیان اینکه «برای رفع نواقص و اینکه وارد یک فضای برد-برد، مسالمت‌آمیز و تعامل مثبت با چین شویم تا در این مسیر بتوانیم منافع ایران را نیز محقق کنیم، چند راهکار پیش رو داریم»، گفت: در ابتدا باید یک برنامه مشخص مبتنی بر مولفه برد- برد جهت تعامل با طرف چینی تدوین کنیم.

این استاد دانشگاه اظهار کرد: توجه داشته باشید که برد-برد امروز یک کلید واژه مهم در سیاست خارجی چین است که در این سال‌ها کمتر از سوی ایران به آن توجه شده است. برخلاف آن چیزی که کشورهای غربی در دوران جنگ سرد مطرح می‌کردند که کشورهای ضعیف، باید از انتفاع کمتری برخوردار باشند و کشورهای قوی منافع بیشتری از آن خود کنند، چین مولفه جدیدی را در مناسبات خود با کشورهای مختلف مطرح می‌کند و بحث بهره‌برداری همه از کیک اقتصادی جهان و توسعه اقتصادی را دنبال می‌کند که این موضوع مبتنی بر مولفه برد-برد است و ادراک ایران از این موضوع می‌تواند در تدوین برنامه روابط ۲ کشور راهگشا باشد.

نگاه ایران به روابط با چین در طول این سال ها نگاهی آلترناتیوی بوده است

او با اعتقاد بر اینکه «نگاه ایران به روابط با چین در طول این سال‌ها یک نگاه آلترناتیوی بوده است، به این معنا که اولویت ما ارتباط با کشورهای غربی بوده و هر جا کشورهای غربی با ایران همکاری نکرده‌اند و یا از این همکاری بیرون رفته‌اند، به سراغ چینی‌ها رفته‌ایم»، تصریح کرد: این مسئله با موضوع اعتماد که به آن اشاره کردم، مغایرت دارد. برای کار با چین، ایجاد اعتماد در این کشور نسبت به روابط با تهران و همچنین ایجاد فضای برد- برد در روابط ۲ کشور، باید شناخت دقیقی از چین داشته باشیم و ظرفیت‌های چین را به خوبی بشناسیم.

وفایی توضیح داد: بر اساس این چارچوب می‌توانیم در برخی از حوزه‌ها سهمی را برای کار با کشور چین اختصاص دهیم و این کاری است که بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا انجام داده‌اند؛ مثلا ما امروز می‌بینیم که اولین شریک اقتصادی ایالات متحده آمریکا، دولت چین است؛ در حالی که یک جنگ اقتصادی پنهان و آشکاری بین این ۲ کشور وجود دارد. امروز شریک اول اقتصادی ده‌ها کشور دنیا چینی‌ها هستند و البته این‌ها به خاطر ظرفیتی است که این کشورها در چین شناسایی کرده‌اند و این در حالی است که متأسفانه همان‌طور که اشاره کردم روابط ایران و چین عمدتا آلترناتیوی بوده است.

 این استاد دانشگاه در این ارتباط گفت: ما بارها در مقاطعی شاهد بودیم که در هنگام کار با چین، وقتی یک طرف غربی وارد میدان شده است، عملا طرف چینی را کنار گذاشته‌ایم. این نوع رفتارها را چینی‌ها دیده‌اند و این خود به فضای عدم اعتماد و عدم اطمینان به روابط ۲ کشور دامن زده است، در حالی که به نظرم با تدوین یک برنامه بر اساس مشخصات برد- برد با توجه به نیازهای متقابل ۲ کشور می‌توان این نگاه آلترناتیوی را کنار گذاشت و وارد فضای جدیدی در روابط با چینی‌ها شد.

وفایی همچنین با اعتقاد بر اینکه «باید یک نگاه بلندمدت در روابط با چین داشته باشیم»، خاطرنشان کرد: ما در حال حاضر برنامه‌ای به نام برنامه ۲۵ ساله همکاری با چین داریم که در آن تأکید شده ۲ کشور بر اساس آن همکاری‌های خود را در حوزه‌های مختلف نظامی، دفاعی، اقتصادی و سیاسی گسترش دهند. این نگاه به موضوع بیشتر ناظر بر رفع نیازهای کشور بوده و عاری از مولفه برد- برد در تعاملات کلان ۲ کشور است، حال وقتی روابط چین با برخی کشورهای عربی و آفریقایی را بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شویم در نگاه آن‌ها داشتن برنامه بلندمدت برای همکاری با چین این‌گونه است که بخشی از برنامه‌های توسعه محور این کشورها با برنامه‌های راهبردی چین به هم گره زده شده و مثلا عربستان سعودی به عنوان رقیب ایران در منطقه، طرح توسعه ۲۰۳۰ خود را به طرح‌های راهبردی که چین تعریف کرده، گره زده است و در واقع این موضوع ایجادنوعی اعتماد در طرف چینی است که شما در طرح‌های بلندمدت کشور ما حضور دارید.

بر اساس نیازها، می‌توان چین را وارد برنامه‌های بلندمدت کشور کرد

 این کارشناس ارشد مسائل چین تاکید کرد : طبیعی است که در این فرآیند منافع طرفین جاری است و این‌گونه نیست که مثلا عربستان به چینی‌ها باج داده باشد، ما هم نمی‌گوییم که ایران به چینی‌ها باج بدهد بلکه تأکید داریم که بر اساس نیازهای‌مان می‌توان چین را وارد برنامه‌های بلندمدت کشور مثل سند چشم‌انداز و دیگر برنامه‌های راهبردی کشور کرد و چنین فضایی با چارچوب مشارکت راهبردی همخوانی دارد نه فروش چند محصول به چین؛ به هر حال ما تاکنون این کار را انجام نداده‌ایم و دائم اقدام به تعریف پروژه با چینی‌ها کرده‌ایم، درحالی‌که نگاه بلندمدت با این موضوع فرق می‌کند.

 او اظهار کرد: در سال‌های اخیر ایده‌هایی چون «یک پهنه، یک راه» یا ابتکار «امنیت جهانی» و یا «توسعه جهانی» از سوی راس هرم رهبری در چین تعریف شده و هدف‌گذاری‌های کلانی نیز در این خصوص از جانب چینی‌ها انجام گرفته است؛ اخیرا عده‌ای در ایران چنین مطرح می‌کنند که چینی‌ها ایران را از این ایده‌ها کنار گذاشته‌اند؛ من چنین نگاهی را ندارم و معتقد هستم که بحث عدم اعتماد، عدم شناخت و عدم ادراک صحیح ما از چین و سیاست‌هایش باعث شده حضور ما در این ابتکارات و ایده‌ها کمرنگ شود و در واقع نوک پیکان انتقاد در این ارتباط را به داخل کشور معطوف می‌دانم.

شکل روابط ایران با چین با دیگر کشورها باید متفاوت باشد

وفایی در ادامه مصاحبه خود با ایسنا اظهار کرد: به نظرم مورد دیگری که دولت چهاردهم در تعامل با چین باید به آن دقت داشته باشد، بحث ایجاد انسجام و اجماع داخلی در نهادهایی است که در کشور با چین همکاری می‌کنند؛ در واقع باید یک مرکزیتی در کشور برای کار با چینی‌ها ایجاد شود.

این استاد دانشگاه در همین ارتباط گفت: واقعیت این است که باید شکل روابط ایران با چین با شکل روابط کشورمان با دیگر کشورها متفاوت باشد، روابط ما با چین براساس توافقی که بین رهبران ۲ کشور انجام شده است، باید مشارکتی، جامع و راهبردی باشد و روابطی که می‌بایست این سه مشخصه را داشته باشد، نمی‌تواند در داخل کشور مبتنی بر یک ضوابط آشفته و پراکنده باشد. این روابط احتیاج به اتاق فرمان، مدیریت واحد و یک مرکزیت منسجم در کشور دارد و این موضوعی است که تاکنون در کشور وجود نداشته است. البته در یک دوره کوتاهی در حکمی که رهبر انقلاب به آقای «علی لاریجانی» دادند، این انسجام تا حدودی ایجاد شد و در عالی‌ترین سطح در چین نیز از این موضوع استقبال شد، اما متأسفانه به دلایل سیاسی در داخل کشور این موضوع پایدار نماند و این انسجام کوتاه‌مدت نیز از بین رفت.

وفایی خاطرنشان کرد: در بحث تعامل و کار با چین چه در حوزه شرکت‌های دولتی، شرکت‌های خصوصی و همچنین موضوع افکار عمومی احتیاج به اجماع و انسجام داخلی داریم و همان‌طور که اشاره شد، این موضوع اکنون در کشور وجود ندارد.

این استاد دانشگاه تهران همچنین با بیان اینکه «موضوع دیگری که در دولت جدید در روابط با چین باید مدنظر قرار بگیرد، بحث عقلانیت در سیاست خارجی است»، تأکید کرد: اگر در سیاست خارجی‌مان نگاه هیجانی، کوتاه مدت و غیرراهبردی را وارد کنیم، در تعامل با چینی‌ها به نتیجه نمی رسیم و حتی ممکن است که کار با آن‌ها به ضد خود تبدیل شود.

او همچنین با بیان اینکه «ما در ایران در روابط با مردم چین و چینی‌ها نیز ضعف شدیدی داریم»، تأکید کرد: امروزه اعراب به جدیت با چینی‌ها کار می کنند، نهادهای مدنی عربی با چین ارتباط خوبی دارند، شاهد راه‌اندازی کتابخانه و مراکز فرهنگی از سوی کشورهای عربی در مراکز علمی-دانشگاهی چین هستیم و آن‌ها بحث دیپلماسی علمی و فرهنگی را به خوبی پیگیری می‌کنند، اما ما در این حوزه‌ها متاسفانه ابتکار عملی نداشته‌ایم و فقدان حضور ایران در چین در این حوزه‌ها به شدت احساس می‌شود.

این استاد دانشگاه در این ارتباط گفت: در مورد روابط آمریکا و چین شاهد نقش آفرینی فردی مثل «هنری کسینجر» در مناسبات پکن-واشنگتن بوده‌ایم به نحوی که از او به عنوان معمار روابط جدید چین و آمریکا یاد می‌شود، ما نیز با توجه به اهمیت موضوع ارتباط با چین، در داخل کشور به چنین افرادی نیازداریم و باید از این‌گونه شخصیت ها در روابط با چین استفاده کنیم.

نگاه به شرق یک سیاست جهانی است

او با تأکید بر اینکه «در موضع تعامل با چین باید بحث تعادل و توازن حفظ شود و در واقع یک رابطه متوازن با این کشور شرق آسیا داشته باشیم»، تأکید کرد: در مقاطعی روابط با این کشور از ریل توازن خارج شده است. درست است که نیازهای ما در آن مقطع زمانی برطرف شده اما سه موضوع عزت، حکمت و مصلحت مورد نظر نظام تأمین نشده است، بنابراین در رابطه با چین باید این اصل را مدنظر قرار دهیم و به این موضوع توجه داشته باشیم که خیلی از کشورهای اروپایی و اعراب برای ایجاد توازن روابطشان با غرب و آمریکا به سمت روابط با چین می‌روند و در واقع چین را به عنوان یک اهرم متوازن‌ساز در سیاست خارجی و اقتصادشان مدنظر دارند؛ چیزی که چینی‌ها خود نیز در فضای برد- برد از آن استقبال می‌کنند.

این کارشناس مسائل چین خاطرنشان کرد: دولت چهاردهم با توجه به ظرفیت کارشناسی و ملی که از آن برخوردار است و همچنین مواردی که در سیاست خارجی مطرح کرده است، این ظرفیت را دارد که یک برنامه و یک چارچوب معقول و عملیاتی متناسب با منافع ملی کشور برای کارو تعامل با چین تنظیم کند.

وفایی در پایان تاکید کرد: نگاه به شرق، امروز یک سیاست جهانی است و بسیاری از کشورهای اروپایی و منطقه این سیاست را به صورت جدی پیگیری می‌کنند و با توجه به اینکه در ایران نیز نگاه به شرق یک موضوع بسیار مهم است، چین از مهمترین کشورها در این حوزه است و اگر بخواهیم این سیاست را به خوبی پیگیری کنیم، باید در تعامل و کار با چین طرحی نو دراندازیم.

کد مطلب: 219960
برچسب ها: ایران و چین
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *