به گزارش مردم سالاری آنلاین، با پایان انتخابات یازدهم اسفند ماه، تکلیف بخش زیادی از صندلیهای مجلس دوازدهم روشن شده است؛ اما در مقابل ۴۵ کرسی بدون نماینده ماندهاند که در دور دوم انتخابات در اردیبهشت ماه آینده تعیین تکلیف خواهند شد.
هرچند آن کرسیهای باقیمانده میتواند خود اندازه یک فراکسیون سیاسی باشند، اما تاکنون به شکلی صفبندیهای سیاسی برای ریاست مجلس روشن شده است. نامزدهایی که بالقوه هستند در حال تلاش برای پیدا کردن راهی به سمت صندلی ریاست هستند. زد و خوردهای سیاسی این روزها در رسانهها را میتوان یکی از همین رقابتها دانست که البته خود زیرمجموعه یک دعوا و رقابت بزرگتر و وسیعتری است.
محمدباقر قالیباف با برچسب نواصولگرایی در مجلس حاضر خواهد شد که البته وامدار شورای ائتلاف نیروهای انقلاب به ریاست غلامعلی حداد عادل نیز هست. در جریان تدوین فهرست شورای ائتلاف که در نهایت با جبهه پایداری بر سر فهرست مشترک به توافق رسیدند، قالیباف برابر فشارهای جبهه پایداری که خواهان حذف برخی چهرههای نزدیک به او شده بود، ایستادگی نکرد و تن به خواسته پایداریچیها داد.
از سوی دیگر با حذف محسن دهنوی از فهرست، میبایست محسن پیرهادی جایگزین او میشد اما جبهه پایداری که فضا فشار بیشتر به قالیباف، مناسب میدید و یک گام به جلو برداشت و با حذف نام پیرهادی از یاران قالیباف، و جایگزین کردن محمود نبویان، یک نفر از سهم قالیباف کم و یک نفر به سهم خود اضافه کرد.
اما با توجه به افشاگریهایی که درباره فرزند قالیباف قبل از انتخابات مجلس صورت گرفت، اقبال نسبت به او در بین بدنه اجتماعی اصولگرایان کم شد، نتیجه هم بدین ترتیب شد که قالیباف خودش در رتبه چهارم ایستاد و مهمتر آنکه هیچ یک از سهمهای رئیس مجلس در بین ۱۴ فرد راه یافته به مجلس در دور اول حضور نداشت. به عبارت دیگر، با قالیباف از همراه بردن نزدیکانش به مجلس عاجز ماند.
اما معادلات برای ریاست مجلس بسیار متفاوت با نتیجه انتخابات است. در مجلس صندلی ریاست، ناشی از قدرت لابی و نفوذ و برخی عوامل دیگر است که داخل پارلمان نیستند.
از همین رو بسیاری معتقدند که قالیباف با توجه به حامیانی که دارد میتواند باز هم بر صندلی ریاست تکیه بزند. از آنجایی که در لابیها و بده و بستانهای سیاسی باید معامله صورت بگیرد، احتمالا با توجه به آنکه قالیباف در گوشه رینگ گیر افتاده و تضعیف شده، برای نتیجه دادن لابیهایش باید، بیشتر از آنکه بستاند، امتیاز بدهد.
مثلا شاید افراد نزدیک به قالیباف در هیات رئیسه کمترین سهم را داشته یا اصلا حضور نداشته باشند؛ یعنی که در جریان بده و بستانهای قبل از رایگیری، در قبال صندلی ریاست، بسیاری از صندلیها هیات رئیسه را بدهد. اینگونه جریان رقیب قالیباف، از رأی بالاتر و قدرت بیشتری در هیت رئیسه برخوردار خواهند بود.
معادله دیگری هم که ممکن است، عدم حضور قالیباف در انتخابات هیات رئیسه یا شکست خوردن او است؛ در این صورت او پس از ۴ سال ریاست بر مجلس، باید پاییننشین باشد و نبویان یا رسایی یا آقاتهرانی بر مجلس ریاست کنند؛ اینها البته در شرایطی است که قالیباف از حضور در مجلس انصراف ندهد.
اما جریان پایداری که رقیب با به عبارت بهتر از دشمنان قالیباف هستند، دو نامزد برای ریاست خواهد داشت؛ نبویان و آقاتهرانی. این دو که الان هم عضو مجلس هستند، انتقادات زیادی نسبت به عملکرد قالیباف در مسند ریاست مجلس دارند.
آنها هر زمانی که میتوانند علیه قالیباف اقدامی میکنند تا او را میان اصولگرایان تضعیف کنند. این دشمنی بر کسی پوشیده نیست و برخی افراد بسیاری از اقدامات رسانهای علیه قالیباف را دستپخت پایداریچیها میدانند.
پایداریچیها با ۲ چهره سرشناس جریان اصولگرایی، از این شانس بهرهمند خواهند بود که بتوانند در این جنگ قدرت، قالیباف و جریان دیگر حاضر در مجلس را مغلوبه کنند. آنها ثابت کردهاند که چه اکثریت باشند و چه اقلیت با سر و صدا و قیل و قال کار خود را پیش میبرند؛ از همین رو با توجه به دو نامزد بالقوه برای ریاست در بین پایداریچیها، اگر نام یکی از آنها را به عنوان رئیس مجلس از انتخابات هیات رئیسه بیرون آمد، نباید شگفتزده شد.
حمید رسایی که این روزها سر و صدای زیادی به پا کرده، یکی از چهرههای بالقوه مجلس دوازدهم برای ریاست است. احتمالا این جنجالهایی که اخیرا بر پا کرده نیز بیارتباط با ریاست مجلس نباشد. او با مخالفتهایش با قالیباف به طور علنی و تند، قصد دارد این سیگنال را به اکثریت تندروی مجلس دوازدهم بفرستد که اگر مبنایتان مخالفت با قالیباف باشد، من از پایداریها، پایداریتر هستم. او که روزگاری خودش در جمع پایداریچیهای مجلس بود، حالا با جدایی از این نحله اصولگرایی، چند ماه پیش از انتخابات جریانی به نام شریان را به راه انداخت که در ادامه با تجمیع تشکلهای کوچک تشکلی بزرگتر با نام «امنا» وارد انتخابات اصولگرایانه مجلس شد.
او در نهایت با همراهی علیاکبر رائفیپور استاد خودخوانده موسسه «مصاف» که نوعی ائتلاف بود، توانست راهی مجلس شود. رسایی احتمالا میخواهد به پشتوانه افرادی که به رائفیپور و تشکیلاتش تعهد دادهاند وارد گود رقابت در انتخابات هیات رئیسه مجلس شود.
اما چیدمان سیاسی مجلس هر طوری که باشد، انتخابات ریاست مجلس، فارغ از آن است؛ اما به نظر نمیرسد امدادهای غیبی قالیباف را در این دوره مجلس نیز تنها بگذارند و اجازه دهند تا عنان مجلس دست طیف و طایفهای باشد که هر روز در عالم سیاست اصولگرایان، یک دعوا و جنجال به پا میکنند.