به گزارش مردم سالاری آنلاین، در این مطلب آمده است: به نظر میرسد که جریان اصلی قدرت خود را آماده کرده بود تا بهعنوان پیروزی در انتخابات جشن مفصلی بگیرد، ولی وضعیت انتخاب روز جمعه 11 اسفند بهگونهای نبود که بتوانند سرود پیروزی را بنوازند. تازه این اول راه است. باید منتظر بود تا آمار دقیق آرای باطله و سفید نیز منتشر شود و یا در شهرهای بزرگ؛ رقم متوسط تعداد نامزدهای نوشتهشده در هر برگه اعلام گردد، تا داوری بهتری بتوان داشت در این صورت ابعاد ماجرا بیش از پیش برجسته خواهد شد.
مسئله این انتخابات فقط تعداد کم شرکتکنندگان نبود، مسئله این بود که مسئله مشارکت انتخاباتی را به امنیت کشور ربط دادند و نتیجه معکوس گرفته شد، بهطوریکه حتی واکنش بازار در قیمت ارز نیز معنادار بود. از همه جالبتر اینکه نیروهای خالصشده دچار یک جنگ تمامعیار درون خود خواهند شد و تبعات سیاسی حتی درون ساختاری نیز با ابهام مواجه میشود.
همه اینها به کنار، آنچه که در روز جمعه رخ داد، به سادگی قابل پیشبینی بود. نظرسنجیها با یکی دو درصد بالا و پایین آن را گفته بودند. بنابراین اتفاق غیرمنتظرهای نبود. از این رو باید اقدامات پیشگیرانه برای آن در دستور کار قرار میگرفت.
آنچه که جمعه از دست رفت، یا حداقل دیده نشد، روح پدیده انتخابات بود. مردم به معنای متعارف آن، تصویری از پیام انتخاباتی ندیدند. نمیدانستند که این انتخابات کدامیک از مشکلات آنان را حل میکند. مردم نمیدانستند که اصلاً نامزدهای انتخاباتی آیا کوچکترین دغدغه مردم را دارند؟ آیا میدانند مشکلات کشور چیست؟ آیا قادر به حل آنها هستند؟ بهطور واضح و با اطمینان میتوان گفت که جواب همه این پرسشها ناامیدکننده بود.
کاهش مشارکت انتخاباتی را در ۴ سال پیش با توجیه وجود کرونا و وضع بد اقتصادی نادیده گرفتند و از کنار آن گذشتند؛ اکنون چه توجیهی برای آن وجود دارد؟ مسئله این است که نهفقط یکی از ایرادات انتخابات اخیر مربوط به آمار پایین مشارکت است، بلکه به لحاظ کیفیت مشارکتکنندگان و معنای رای دادن و برنامههای سیاسی برای حل مسائل کشور، وضعیت خیلی بدتر است و هنگامی که سطح و استاندارد انتخابات پایین بیاید به نحوی که شامل سطح عمومی نامزدها یا شیوههای تبلیغی آنان، یا سطح برنامهها و ایدههای آنان شود، همه و همه سقوط میکنند و دیگر بازگرداندن آنها به گذشته سخت و زمانبر است.
از این رو پیشنهاد میشود که وضعیت این انتخابات را به مثابه «یک حرف» بگیریم و مصداق «در خانه اگر کس است/ یک حرف بس است» قرار دهیم و اتفاق کنونی را بهعنوان موضوعی برای رسیدگی یک گروه مستقل کارشناسی قرار دهیم که چرا به این وضع رسیدیم؟ راهحل و درمان آن چیست؟