همشهری ماه: قديري ابيانه سخناناش را با نقد امکانسنجي ايجاد رابطه با آمريکا آغاز کرد و گفت: «مساله اول اين است که ما نميخواهيم دوباره رژيم منحوس ديگري مانند رژيم شاهنشاهي ايران يا رژيم مبارک در مصر حاکم شود.
گزارشها نشان داد که آمريکاييها در اوايل انقلاب اسلامی تلاش داشتند شاهي را که به آمريکا برده بودند، به هر شکل با کودتا برگردانند. اگر شما بدانيد دزد قرار است به خانه شما بيايد، آيا شما او را به خانه دعوت ميکنيد تا بيايد و مذاکره کند، در حين مذاکره در و پنجره خانه شما را ببيند تا به وقتاش غارت کند؟»
سفير سابق ايران در مکزيک خاطرنشان کرد: «انقلاب اسلامی ما از اول با آمريکا بد بود چون آمريکا عليه ملت ما هم فعاليت ميکرد. نگاه آمريکا و انگلستان نسبت به کشورهاي نفت خيز اسلامي خاورميانه و ديگر کشورهای جهان سومي مثل کشورهاي آفريقا و آمريکاي لاتين اين بود که این کشورها نبايد توليد ثروت داشته باشند و همواره نيازمند فروش نفت خام باقي بمانند.»
قديري ابيانه در ادامه افزود: «آنها فرهنگ کار را در کشور ما تخريب کرده و مصرف کالاهاي خارجي را در ايران دامن زدند.»
چرا فرهنگ آمريکا ستيزي در جامعه ما ادامه یافت؟
صادق زيباکلام در پاسخ به اين صحبتهاي قديري ابيانه گفت: «آقای قديري ما نبايد با آمريکا مذاکره داشته باشيم براي اين که آمريکا ميخواهد از سفارتخانهاش براي جاسوسي استفاده کند و همچنين ميخواست در اول انقلاب اسلامی، شاه را به ايران برگرداند. بحث در مورد اين که آمريکاييها چه کاري ميخواهند بکنند يک بحث انتزاعي است و ما بايد بگردیم که فرهنگ آمريکا ستيزي چرا در جامعه ما وجود دارد؟»
آمریکا چقدر نادان است؟
صادق زيباکلام در ادامه سخناناش به تاثيرات آمريکاستيزي بر منافع ملي ايران اشاره کرد و اينگونه ادامه داد: «البته فراموش نکنيم اين سياست آمريکا ستيزي گاهی با منافع ملي ما تضاد دارد. هيچ ترديدي به خود راه ندهيد که روزي روزگاري تاريخ انقلاب اسلامي در مورد آمريکا ستيزي دوباره نوشته ميشود و آن وقت ما ميفهميم آيا آمريکاييها ميخواستند شاه را برگردانند؟»
او از قديري ابيانه پرسید: «وقتي شاه در ايران حضور داشت و ارتش هم منسجم بود و فرماندهان آن نيز نه دستگير شده و نه اعدام شده بودند، آمريکا احمق بود و عقلاش نميرسيد که ميخواهد کودتا کند. وقتی شاه در آخرين ماههاي عمرش هست آیا آمريکا اينقدر احمق است که در اين شرايط به فکر کودتا بیفتد؟ آقای قدیری از يک طرف ميگويند آمريکاييها چون سفارتشان بسته است، هيچ توطئهاي نتوانستند بکنند و از طرف ديگر هر کاري را که دوست نداشتند، ميگويند آمريکاييها کردهاند.
آیا تاریخ خواندهاید؟
قديري ابيانه در پاسخ به اين سخنان گفت: «چون ايشان از دمخروس صحبت کردند، من هم از کبک صحبت ميکنم. قطعا اگر مانند کبک سرمان را در برف بکنيم مسالهاي حل نميشود. آيا آقای زيبا کلام تاريخ را نخواندهاند؟ خاطرات سران آمريکا، سند مربوط به شوراي عالي نظامي در ايران در ايام انقلاب اسلامی و برنامه کودتا در ۲۲ بهمن را که با فرمان امام(ره) و حضور مردم در خيابان خنثي شد و نگذاشتند تانکها به خيابان بيايند نخواندهاند؟ يا صحبتهاي برژينسکي مشاور امنيت ملي وقت رئيسجمهور آمريکا را نخواندهاند که در تماس تلفني با شاه ميگويد هرکاري لازم است براي ماندن انجام بده. آنها ميخواستند خيلي کارها را در آن زمان انجام دهند، ولي ندانستند روشهاي حضرت امام(ره) مانع از به ثمررسيدن تلاشهاي آنان شد. شاه نظاميان را به خيابان آورد ولي مردم به دستور امام(ره) گل روي تفنگهاي آنها گذاشتند. اينگونه نبود که آنها نخواهند کودتا کنند بلکه نتوانستند. البته من بعيد ميدانم آقاي زيباکلام اينها را نخوانده باشند ولي عجيب است که ميخواهند اين مساله را از ديد عموم پنهان کنند.
در مثل ميگويند، فردي گفته هرچه در محله گم ميشود ميآيند خانه ما و از ما سراغ ميگيرند. به او گفته بودند خوب راه بده تا بيايند و بگردند که گفته بود اگر راه بدهيم پيدا ميکنند! در اسناد بهدست آمده از سفارتخانه آمريکا آمده بود که برخیها جاسوس بوده و خط آمریکا را پياده ميکردند. وقتي اسناد نشان ميدهد، فلانی در قبال دريافت ۱۰۰۰ دلار در ماه قرار است به آمريکاييها مشاوره دهد يا سخنگوي وقت وزارت خارجه با آنها رابطه داشت، ما اين مسائل را ناديده بگيريم؟ رژیم صهیونیستی گفت اينها سرمايههاي ما هستند و اسناد ويکي ليکس هم تاييد اين مدعاست. ما که نميتوانيم چشم را بهروي حقايق ببنديم».
آمريکا سيلي بزند ما هم ميزنيم
بزرگترين توطئه آمريکا عليه ملت ايران اين بود که رژيمي مانند رژيم شاه را به ايران تحميل کرد و عامل عقب افتادگي کشورمان شد. اکنون هم به دنبال بازگشت و تسلط بر کشورمان هستند. شاه و سلطنت نشد، با عنوان جمهوريت وارد ميشوند. مگر حسني مبارک چه نفعي براي کشورش داشت؟ بله ما با آمريکا در ستيز هستيم زيرا آمريکا با ما در ستيز است و ما نميتوانيم آرام بنشينيم.
سفير پيشين ايران در مکزيک، به خاطرهاي اشاره کرد و گفت: «وقتي در مکزيک سفیر ایران بودم، وزارت خارجهشان به من گفت اينقدر عليه آمريکا و رژیم صهیونیستی صحبت نکن. من در پاسخ گفتم، به يک شرط حاضرم و آن هم اينکه در مطبوعات مکزيک مطلبی از زبان آنها عليه ايران نوشته نشود. اگر آمريکا و رژیم صهیونیستی آمدند و گفتند ايران تروريست است، من هم پاسخ ميدهم، شما مرکز تروريست هستيد. قطعا ما منفعلانه برخورد نمیکنیم و احساس ضعف نداریم».
مثالهاي زيباکلام
زيباکلام طبق قولي که در پايان وقت قبلي صحبتهایش داده بود، به ذکر مثالهايي پرداخت و گفت: «در شمال ايران، در منطقه قفقاز، نفت بسيار زيادي هست که به درياهاي آزاد راه نداشته و محصور است. براي اينکه نفت از قفقاز خارج شود، دو راه بیشتر نيست؛ يکي از طريق ايران و راه دوم از طريق روسيه. از طريق روسيه، مسير طولاني است و عقلا اين نفت بايد از ايران بگذرد. ما قبلا يک ميليون بشکه نفت از قفقاز گرفته و از محل ذخايرمان در خليج فارس به مقاصد آنها صادر ميکرديم و در ازاي اين کار به ازاي هر بشکه نفت، ۳ دلار حق ترانزيت گرفتيم. تصور کنيد جمهوري اسلامي ايران روزانه اين حجم نفت را به درياي آزاد و کره منتقل کند؛ در اين شرايط، چقدر جايگاه ژئوپولتيک ايران بالا ميرود. تمام اينها را آمريکاييها از پنج سال پيش جلوگیری کردند و خط لولهاي کشيدند به طول ۱۸۰۰ کيلومتر از باکو به بندر جيحان ترکيه و نفت را از آن مسیر منتقل کردند. به نظر من اين ضربهای است به منافع ايران. مشابه همين داستان در شرق کشور اتفاق افتاده و بهجاي اين که نفت فراوان ترکمنستان از ايران عبور کند، با مانعتراشي آمريکاييها از افغانستان ناامن عبور ميکند. زیبا کلام مدعی شد که شاه را چندان تحت تاثیر آمریکا و غرب نباید پنداشت و همه کارهایش، حال چه مثبت چه منفی، با اراده و اختیار خودش بوده نه تحمل غرب.»
پشت فعاليتهاي مثبت اقتصادي رژيم شاه، نيات آمريکا و انگليس بود
قديري ابيانه در پاسخ به اسنادي از نوشتههاي سفير وقت انگلستان در ايران اشاره کرد و گفت: «آنتوني پارسونز، سفير وقت انگلستان در ايران پنج سال قبل از انقلاب اسلامی، برای ماموریتاش به ایران میآید و پنج روز قبل از رفتن شاه ماموريتاش تمام ميشود. او اين اتفاق را در کتابي با عنوان «غرور و سقوط» منتشر ميکند». وی در ديدار با بازرگانان و صاحبان سرمايه انگليسي براي سرمايهگذاري در ايران ميگويد: «نخستين کاري که در ايران ميکنيد اين است که تا ميتوانيد کالاهايتان را بفروشيد. فقط در صورتي سرمايهگذاري کنيد که براي فروش کالايتان چارهاي جز اين کار نداشته باشيد. اگر مجبور شديد در اينجا سرمايهگذاري کنيد، به ميزان حداقل باشد و صنايعي را انتخاب کنيد که قطعات آن از انگلستان وارد شود مانند صنايع مونتاژ ». آنها بنا نبوده است در ايران صنايعي ايجاد کنند و سرمايهگذاري کنند. وقتي مصدق براي ملي شدن صنعت نفت تلاش ميکرد، سفير انگلستان به سازمان ملل رفت و در آنجا گفت: «ملي شدن صنعت نفت ايران خطري براي صلح و امنيت جهاني است». بعد هم آمريکاييها کودتا کردند و او را برداشتند.
با مرور خاطرات سفير انگلستان و آمريکا، ميبينيم آنها هر ۴۸ ساعت با شاه ديدار داشتهاند و شاه موضوعات را با آنها چک ميکرد. رضاخان و محمدرضا براي ما قلدر بودند، در برابر آمريکا و انگليس تسليم بودند. به اين رضاخان قلدر وقتي ميگويند بايد بروي، نميگويد چرا بروم بلکه ميگويد کجا بروم؟ اگر راه آهن ساخت براي پشتيباني از انگليس بود تا در برابر هيتلر، از روسيه محافظت کند. آنها از همين راه آهن استفاده کرده و انبارهاي ايران را غارت کردند و آنچنان قحطيای شد که گفته ميشود ميليونها نفر در اثر آن مردند. شاید در دوران پهلوی کارهاي خوبي صورت گرفته ولي نيت چه بوده، ارتش ايران قوي شد و قرار بود ژاندارم منطقه باشد تا وقتي در يک کشور ثالث منافع آمريکا به خطر ميافتد، سربازان ايرانی وارد شوند. در خاطرات مادر شاه هست که روزي شاه گفته: «تف به اين سلطنت. هواپيماهاي ما و خلبانهايمان را برداشته و براي جنگ به ويتنام بردهاند. نه آمريکاييها به ما اطلاع دادهاند و اجازه گرفتهاند و نه ارتش خودمان اطلاع داده و اجازه گرفته است.»
بين منافع ملي و ايدئولوژي جمهوري اسلامي هيچ تضادي نیست
قديري ابيانه در پاسخ به پرسشي در خصوص رابطه بين منافع ملي و ايدئولوژي جمهوري اسلامي ايران گفت: «هيچ تضادي بين منافع ملي و ايدئولوژي ما وجود ندارد. منافع ملي ما ايجاب ميکند که ايران مستقل باشد و همچنين کشوري توليدکننده باشيم نه مصرفکننده. بهنظر شما کجاي اين مساله با اسلام همخواني ندارد؟ منافع ملي ايجاب ميکند با این سابقه تمدني، کشوري مثل آمريکا با ۳۰۰ سال سابقه تمدني، يا رژیم صهیونیستی با ۶۰ سال سابقه اشغالگري بر ما مسلط نباشد. کجاي اين مساله با اسلام در تضاد است؟ ما به آمريکا ميگوييم، ما با منافع نامشروع تو مخالفيم. تو چه حقيداري در خليج فارس برای خودت منافعی تعريف ميکني؟ مگر ما براي خودمان در خليج مکزيک منافع و پايگاه ايجاد کردهايم؟ ما چنين منافعي براي آمريکاييها قائل نيستيم و آمريکاييها را داراي خون طلايي نميدانيم.»
توسعه ربطی به رابطه با آمريکا ندارد
سفير سابق ايران در مکزيک و استراليا، در پاسخ به اين پرسش مجري برنامه که «آيا با ايجاد رابطه با آمريکا درهاي توسعه و اقتصاد به روي ايران باز نميشود» گفت: «اين موضوع، توهمي بيش نيست و اگر رابطه ايجاد شود، تحريمها و فشارهاي اقتصادي نهتنها ادامه دارد بلکه تشديد هم ميشود. اگر ما ميخواهيم تحريمها نباشد، راهحل آن کوتاه آمدن نيست زيرا که کوتاهآمدن فقط تشديد تحريمها را به همراه دارد.تجربه نشان داده، کشورهايي که با آمريکا رابطه داشتهاند، با مشکلات اقتصادي و سياسي فراواني روبهرو شدهاند که نمونه آن عراق و مصر است. آمريکا ميخواهد بر ايران و منافع ایران مسلط شود که اين مساله با عزت ملت ما در تضاد است.»
قديري با اشاره به پذيرش تعليق غني سازي اورانيوم در دولت اصلاحات گفت: «تسليم شدن در برابر خواست آنها، نشان میدهد که ما کشوري هستيم که با يک فشار تسليم ميشويم.»
انگلیسیها از کی میدانستند که به شوروی حمله میشود؟
اما صادق زيباکلام اين بخش از صحبتهايش را بيشتر به نقد اظهارات قديري ابيانه اختصاص داد و به کالبدشکافي يکي از اظهارنظرهاي وي پرداخت.
وي که بسياري از سخنان قديري ابيانه را بر اساس تئوري توطئه ميدانست، اظهار داشت: «مشکل پناه بردن به تئوريهاي توطئه و فرضيههايهاي داييجان ناپلئوني، اين است که سلسلهوار ادامه مييابند. اگر یکی را بگوييد، بايد ۲۰ مورد ديگر بگوييد تا از شر حرف اول راحت شويد.»ايشان ميگويند هم محمدرضاي پهلوي خائن بوده و هم رضاشاه و پدرش راه آهن را به دستور انگلستان کشيده زيرا آنها براي کمک به روسيه در جنگ جهاني دوم و رساندن تسليحات به جبهه شرق به اين راه آهن احتياج داشتهاند.
بدبختي تئوريهاي توطئه اين است که شما را متوهم ميکند. مراحل ساخت راه آهن ايران در سال ۱۳۰۶ زمان رضاشاه آغاز شده است. جنگ جهانی، ۱۳ سال بعد در سال ۱۳۲۰ آغاز ميشود.
يعني آقاي قديري ابيانه ميگويند، چون انگليسيها از ۱۳ سال قبل از جنگ جهاني ميدانستهاند که عليرغم اينکه هيتلر و استالين پيمان تجاوز نکردن با همديگر امضا کرده بودند، آلمانها نهايتا به اتحاد شوروي حمله ميکنند و روسها در جنگ، مقاومت از خود نشان داده و در استالينگراد میایستند، در نتيجه تنها راه حمايت از شوروي از جبهه ايران است. پس انگليسيها از ۱۲ يا ۱۳ سال قبل، پيشبيني کرده بودند و به رضاشاه ميگويند اين راه آهن را احداث کن که ما ۱۲ يا ۱۳ سال بعد به اين مسير ريلي احتياج داريم!
از ثمرات انقلاب اسلامی، همين جلسه است
قديري ابيانه در نوبت بعدي سخناناش، بيشتر به بررسي برخي دستاوردهاي انقلاب اسلامي و پايان رژیم شاهنشاهي در ايران پرداخت. او به برخي سخنان زيباکلام به صورت غيرمستقيم اعتراض کرد و گفت: «يکي از دستاوردهاي انقلاب اسلامی، همين جلسات است که فردي مانند آقاي زيباکلام اين صحبتها را مطرح ميکند، در دانشگاه هم تدريس ميکند و بعد از اين جا بيرون رفته و سراغ مناظره ديگر ميرود. آيا کسي در ايران جرات داشت در خصوص نظام گذشته از اين حرفها بزند؟»
وي در ادامه افزود: «در رژيم گذشته، تصميمات خارج از ايران گرفته ميشد. امروز ما خودمان تصميم ميگيريم و اگر هم اشتباه شد بر اساس تصميم خودمان بوده نه تصميم ديگري.»
هم اکنون ۷۲ سال عمرمتوسط آقايان و ۷۶ سال عمر متوسط خانمها در ايران است. قبل از انقلاب اسلامی، اين عدد ۵۲ سال بوده يعني ۳۳ سال است که محروميتزدايي ميکنيم و هنوز تمام نشده است. قبل از انقلاب اسلامی کمتر خانوادهاي بود که دانشجو داشته باشد اکنون کمتر خانوادهاي هست که دانشجو نداشته باشد. کل ظرفيت دانشگاهها ۱۲۰ هزار بود که اکنون به چهار و نیم ميليون رسيده است.
در يک مورد با قديري ابيانه هم نظرم
زيباکلام اما پاسخ داد: «کشورهاي ديگر در اين ۳۳ سال درجا زدهاند و پسرفت کردهاند. کشور هند در زمينه نرمافزار امروز بزرگترين صادرکننده است درحالی که ۳۳ سال پيش نبود. ترکيه ۳۳ سال پيش يک اقتصاد کشاورزي داشت درحاليکه امروز ترکيه يک قدرت اروپايي شده و سالانه بدون داشتن نفت و گاز، ۱۰۰ ميليارد دلار صادرات دارد. برزيل کشوري بود که ۳۳ سال پيش توسط نظاميان مستبد اداره ميشد در حالي که امروز هفتمين اقتصاد دنياست و آرژانتين جزو کشورهايي محسوب میشود که از مدار توسعهنيافتگي خارج شده است؛ دوم اين که، اتفاقا اگر يک مورد باشد که با قديري ابيانه هم راي باشم این است که تنشزدايي يا ايجاد رابطه با آمريکا لزوما تغييری در شرايط اقتصادي ما بهوجود نميآورد. اين دنيا پر از کشورهايي است که رابطه خوبي با آمريکا دارند ولي يک هزارم برزيل، آرژانتين و ترکيه پيشرفت نکردهاند. نمونه آن همين کشور مصر است که در مثالهاي آقاي قديري هم آمد اما ميبينيم اين دو کشور ۵۰ سال با هم فاصله دارند.نفس رابطه داشتن با آمريکا به اين معنا نيست که شما به صورت اتوماتيک پيشرفت خواهيد کرد و دليل پيشرفت کشورهاي ياد شده، پيشگرفتن سياستهاي درست است، به هيچ وجه تنشزدايي با آمريکا به اين معني نيست که باعث معجزه و يک شبه ره صد ساله رفتن بشود.»
مشکل ما، عادت کردن به اقتصاد استراحتي به جاي اقتصاد مقاومتي است
قديري ابيانه در اين بخش به سخنان زيباکلام درباره پيشرفت ساير کشورها پاسخ داد و البته مستنداتي نيز در زمينه تلاش آمريکایيها براي جلوگيري از توليد ثروت توسط کشورهاي اسلامي و نفت خيز جهان سوم ارائه کرد.
وي با اشاره به تلاشهاي آمريکا براي تاثيرگذاري بر فرهنگ مردم مصر گفت: «اگر به فرهنگ سازي آمريکاييها در مصر نگاهی بیندازیم، ميبينيم که سالها در مصر القا کردند که موفقيت به شانس بستگي دارد. همچنين آنها از طريق يک مامور CIA که به سمت مديرمسوولی يکي از روزنامههاي مصر منصوب شده بود، القا ميکردند که عدالت اجتماعي مرهون کرم کساني است که حاضر به نيکوکارياند. اين در حالي است که همه روساي جمهور آمريکا، پيشرفت آمريکا را مرهون کار و تلاش ميدانند اما به مردم ديگر کشورها القا ميکنند که موفقيت، شانسي است. آمريکاييها هزينه ميکنند تا ارزشهاي مورد نظرشان در کشور مقصد ايجاد شود نه ارزشهاي آمريکایی. ارزشهاي موردنظر آمريکا در مصر و کشور ما اين است که ما کار نکنيم و به فروش نفت خام و ساير ثروتهاي سرزميني وابسته در قبال بمانيم. اين که کرهجنوبي پيشرفت کرد به اين دليل بود که در جوار چين کمونيست بود. آمريکا همواره در برخورد با کشورهاي جهان سومی نفتخيز همین سياست را دنبال کرد و همواره بر اين اساس حرکت کردند. موسسه کيهان قبل از انقلاب اسلامی با پول آمريکا، براي رشد دادن همین تفکر تاسيس شد. بعد از پيروزي انقلاب اسلامی آمريکا براي اينکه پيشرفت اقتصادي ايران جاذبه نداشته باشد سعي کرد هم ما و هم ديگر کشورها را در صورت همکاري با ما تحريم کند.
اينگونه نبود که اگر ما رابطه داشتيم، ميگذاشتند ما پيشرفت کنيم بلکه آنها بنا داشتند جلوي پيشرفت ما را بگيرند. اگر به آمريکايلاتين نگاه کنيم، کشورهايي مانند مکزيک، نفت خام صادر ميکنند ولي بنزين را وارد ميکنند. اگر مکزيک بخواهد يک پالايشگاه بسازد، اينقدر استقلال ندارد و بايد آمريکا به اين کشور اجازه دهد. مقام و مرتبه سفير آمريکا در مکزيک از رئيسجمهور مکزيک هم بيشتر است. پيشرفت هند هم به خاطر قيام گاندي است. اگر ما آنقدر که دلمان ميخواهد پيشرفت نکرديم از تحريم ناشی نمیشود بلکه مشکل اين است که ما فقط يک ساعت در روز کار مفيد داريم و اینکه تعطيلات مناسبتي ما سه برابر آمريکاست. يکي از بحثهايي که اين روزها با استادان مختلف دارم بر سر همين موضوع اقتصاد مقاومتي است، بهنظرم ما اين روزها در وضعيت اقتصاد استراحتي هستيم. مشکل ما اين است که کار نميکنيم و تنبلي به ما فشار ميآورد و فقط به حکومت دل بستهايم که مشکل ما را حل کند.»
حرفهاي شما پر از تناقض است
زيباکلام در آخرين وقت صحبتاش، باز هم در انتقاد از مبادی آرای قدیری گفت: «ايشان در ابتداي صحبت ميگويند که ما از نظر اقتصادي شق القمر کردهايم و در انتها ميگويند ما مشکلات بنيادي داريم زيرا کار نميکنيم. در جايي از سخنان ميگويند اگر کشوري پيشرفت کرده بهدليل اين است که آمريکاييها خواستهاند و جاي ديگر که پيشرفت نکرده آمريکاييها نخواستهاند. ما چرا پيشرفت نکردهايم چون مردم ما بيشتر از يک ساعت کار نميکنند؛ خب طبق تعريف ايشان پيشرفت اينگونه تعريف ميشود که کشورهايي که آمريکا ميخواهد، پيشرفت ميکنند و کشورهايي که آمريکا نميخواهد پيشرفت نميکنند؛ يعني ترکها، کرهايها، برزيليها، هنديها و غيره نقشي نداشتهاند. من معتقدم در خصوص آمريکا، شما که نسل جوان هستيد چارهاي نداريد جز اين که يک زحمت طاقت فرسا بکشيد و ببينيد آمريکا ستيزي چرا بهوجود آمده و بنا بر چه دلايل سياسي تا به امروز تداوميافته است.
شما دانشجويان چارهاي نداريد جز اين که به کالبدشکافي روان شناسي- سياسي ايجاد فرهنگ آمريکاستيزي بپردازيد و بررسي کنيد چرا آمريکا ستيزي در سال ۵۸ و تحت چه شرايطي بهوجود آمد و چگونه توانست تا امروز دوام داشته باشد.»
موانع پيشرفت ايران، مشکلاتي فراتر از تحريمهاست
قديري ابيانه در بخش پاياني سخناناش، نسبت به توهم دانستن اظهارات خود توسط زيباکلام واکنش نشان داد و به کنايه گفت: «طبق آنچه ايشان ميگويند، اسناد لانه جاسوسي توهم است هرچند هنوز آمريکاييها اجازه ندادهاند که اين اسناد وارد کشورشان شود. اسناد ويکيليکس هم توهم است، کمکهاي آمريکا به صدام، رابطه آقاي ريگي با آمريکا همه و همه توهم است. بله ما دچار توهم توطئه شدهايم و آنچه رنگ واقعيت دارد اين است که آمريکا خيلي خوب است». وي با بيان اين که ناديده گرفتن دستاوردهاي انقلاب اسلامي هنر نيست اظهار داشت:«ما واقعا در همه زمينهها پيشرفت کردهايم ولي عقبافتادگيهايي هم داريم که ريشههاي خاصي دارد. يکي از ريشههاي اين عقب افتادگي، همين اعتقاد به شانس يا کم بودن ساعات مفيد کاري است. اسلام به ما ميگويد که اگر متوجه شدي فردا روز قيامت است، باز هم امروز دست از کار نکش. تقصير نظام چيست که اگر ما بفهميم يکشنبه تعطيل است، شنبه را هم تعطيل ميکنيم. بياييد آمار بگيريم و ببينيم چقدر در طي چند سال گذشته به دستورات مقام معظم رهبري در نامگذاري سالها مانند سال جهاد اقتصادي و... عمل کردهايم.من به برخي مديران توصيه ميکنم کمتر کار اجرايي بکنيد و بيشتر در مورد کارها فکر کنيد تا کارها را به نحو احسن انجام دهيد. مثلا لازم نيست آقاي احمدينژاد سه ساعت بخوابد همان ۸ ساعت را بخوابد تا بتواند به امور مردم به درستي رسيدگي کند. به نظر ميرسد آقاي زيباکلام ريشه مشکل را در نظام ميبينند ولي مشکل در ما و متوجه ماست. ما اگر ميخواهيم پيشرفت کنيم، مشکلاتی بزرگتر از تحريمها داريم.»
از موضع قدرت، رابطه با آمريکا را نميخواهيم
قديري ابيانه در پايان به وضعيت جهان غرب اشاره کرد و گفت: «بر اساس باور و تحليل من، رابطه با آمريکا مشکلي از ما حل نميکند. امروز ايران و جهان اسلام بر اساس بيداري اسلامي نسبت به گذشته در بهترين وضعيت هستند و آمريکا در بدترين شرايط است و ۱۶هزار ميليارد دلار بدهي دارد که ۱۶ برابر ۳۳ سال درآمد نفت ايران است. ايتاليا ۲ هزار ميليارد دلار بدهي دارد. امروز خودشان ميگويند که رو به افولاند. اين واقعيت است که جهان رو به چند قطبيشدن پيش ميرود و بيداري اسلامي به سمت تمدن اسلامي پيش ميرود و ايران اسلامي هم به اذعان دوست و دشمن، رهبر اين تمدن بزرگ است. دشمني آمريکا هم به خاطر اين نيست که ايران کشوري وسيع، ثروتمند و ضدآمريکايي است بلکه به اين خاطر است که ايران در حال تبديل شدن به یک قدرت جدی است. اين مساله را آنها هم اعتراف کردهاند ولي من نميدانم آقاي زيباکلام چگونه ميخواهد از اين واقعيت شانه خالي کند.
ما از موضع قدرت، رابطه با آمريکا را نميخواهيم. بهعنوان مثال اگر اکنون ما با رژیم صهیونیستی رابطه نداريم، آيا بهخاطر موضع ضعف و ترس ماست؟ خیر، ما این رژیم را به رسميت نميشناسيم. آمريکا هم به فرمايش حضرت امام خميني(ره) تا آدم نشود، ما نميتوانيم با او رابطه برقرار کنيم.»