به گزارش مردم سالاری آنلاین، چند روز پیش بود که ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد و در آن دو معلم که از فعالان شبکههای اجتماعی در حوزه آموزش هستند و اصطلاحا با عنوان «معلم بلاگر» شناخته میشوند خبر از اخراج خود دادند و در واکنش به این ویدئو سخنگوی وزارت آموزش و پرورش خبر اخراج این دو معلم بلاگر را تکذیب و عنوان کرد که معلم بلاگری ممنوع است زیرا حریم خصوصی دانشآموز محترم است و باید توسط خانواده و نظام تعلیم و تربیت در مدرسه حفظ شود.
این اولین باری نبود که چنین تصمیمی واکنشهای بسیاری را نزد کابران برانگیخته است. بهمن سال پیش بود که یک خانم معلم قائمشهری به خاطر پخش آهنگ « گنگستر شهر آمل» در کلاس و انتشار ویدئو مربوط به آن اخراج شد. در هر دو این موارد کاربران نسبت به خبر اخراج این معلم بلاگرها واکنشهای منفی نشان داده و انتقادات بسیاری را وارد کردند.
نکته قابل توجه اینجاست که اکثر نظامهای آموزشی نسبت به انتشار تصویر و فیلم از دانشآموزان توسط معلمها حساس هستند و محدودیتها و مقررات زیادی را در این باره ایجاد میکنند. محمدرضا نیکنژاد، معلم و کارشناس آموزش معقتد است که «انتشار تصاویر و ویدئوهای دانشآموزان مصداق بیتوجهی به حقوق آنها است و میتواند عواقب منفی بسیاری برای دانشآموزان به همراه داشته باشد».
او در گفتگو با خبرآنلاین اشاره کرد که:«دانشآموزان به شکل گستردهای در مراسم دولتی و سیاسی مختلف مورد سوء استفاده قرار میگیرند و حقوق آنها پایمال میشود اما در این مورد هیچگونه ممنوعیتی و چارچوبی در این وزارتخانه وجود ندارد».
او با اشاره به اینکه این دوگانگی نوعی شانتاژگری در مورد اهمیت دانشآموزان برای آموزش و پرورش است اضافه میکند:«این موضوع در تمام دنیا چارچوبهایی دارد و تمام نظامهای آموزشی روی این مسئله که انتشار اسم، تصاویر یا دیگر اطلاعات هویتی دانشآموزان در شبکههای اجتماعی ممکن است چه پیامدهایی داشته باشد حساس هستند. مخصوصا در مورد دانشآموزان زیر ۱۸ سال که والدین آنها باید در جریان این اتفاق باشند و نسبت به این موضوع رضایت داشته باشند زیرا مسئولیت اصلی دانشآموزان زیر ۱۸ سال (در کودکی و نوجوانی) به عهده والدین است و آنها نسبت به هر نهاد دیگری ارجح و اصلح هستند.»
این کارشناس آموزشی میگوید: «اما در برخوردی که در حال رخ دادن است و به دنبال تصویب قانون و چارچوبی است که به طور کلی به دلایل پیامدهای ممکن حاصل انتشار تصاویر دانشآموزان این تعین چارچوب اتفاق خیلی خوب و مثبتی است نکته مهمی وجود دارد و این که شرایطی وجود دارد که حقوق کودکان به شکل گستردهتر در همین زمینه در حال ضایع شدن است بدین معنی که شاهد استفاده ابزاری از دانشآموزان در تبلیغات جناحهای انتخاباتی، در مراسم حکومتی و سیاسی مختلف هستیم؛ از انتشار تصاویر آنها گرفته تا بردن آنها به راهپیماییها به شکل سازمانی و توسط نهادهای مختلف. اینجا هم حقوق دانشآموزان به شکل بسیار وسیعتری در حال زیر پا گذاشته شدن است اما آن حساسیتی که در آموزش و پرورش روی موضوع معلم بلاگری وجود دارد در دیگر موضوعها که نام برده شد دیده نمیشود. موضوعی که به شکل وسیع از دانشآموزان سوء استفاده میکند و حقوق آنها را پایمال میکند».
نیکنژاد درباره نقش معلمان در این مورد توضیح میدهد:«مسئله دیگر این است که معلمهای ما در این حوزهها آموزش لازم را ندیدهاند و برای معلمی که قصد چنین فعالیتهایی را دارد بخشنامه و چارچوبهای تعیین کنندهای هم در این زمینه وجود ندارد. این که یک دفعه بخواهند معلمی را به خاطر چنین اشتباهی اخراج کنند کار اشتباهی است. اول باید حد و مرزها مشخص شود بعد اگر کسی از آنها تخطی کرد، مجازات شود. بنده شخصا کاملا مخالف این هستم که تصویر دانشآموزان مخصوصا بدون اجازه خانواده آنها در فضای مجازی منتشر شود اما در عین حال معتقدم اینکه یک دفعه خانم و آقای معلمی را در وضعیت نامشخصی که حد و مرز آن معلوم نیست بخواهند اخراج کنند، تصمیم درستی گرفته نشده است.»
او درباره دو معلم بلاگری که خبر اخراج خود را در فضای مجازی منتشر کردند، اظهار کرد:« باید این نکته را در نظر داشت که بعضی از معلمهایی که چنین کاری را میکنند در وهله اول علاقهمند هستند و سعی دارند خلاقیتهای خود را در یک زمینه مورد استفاده قرار دهند. من شخصا که پیگیری کردم دیدم که این دو معلم اتفاقا خیلی هم علاقهمند و خلاق هستند و اتفاقا آموزش و پرورش میتواند از پتانسیلهای آنها استفاده کند به جای اینکه بخواهد آنها را اخراج کند آن هم در حالی که حقوق همان دانشآموزان در سطوح خیلی بیشتری در حال ضایع شدن است».
به طور کلی موضوع به اشتراک گذاشتن عکس و فیلم از کودکان با گسترش شبکههای اجتماعی در چند دهه اخیر چه به واسطه والدین چه معلمها به شدت محل بحث بوده است. بسیاری از روانشناسان معتقدند که انتشار زیاد تصاویر کودکان در شبکههای اجتماعی ممکن است زمینههای شکلگیری شخصیتهای نمایشی ( هیستریک) باشد که این کودکان در بزرگسالی مدام به دنبال گرفتن تایید از دیگران و جلب توجه هستند و مشکلات ارتباطی و شخصیتی بسیاری را تجربه میکنند. نیکنژاد در این خصوص نیز توضیح داد که:« بسیاری از مردم از پیامدهایی که ممکن است انتشار تصاویر دانشآموزان در شبکههای اجتماعی داشته باشد اطلاعی ندارند به همین خاطر نسبت به این موضوع واکنشی نشان نمیدهند و گویی مشکلی با این اتفاق ندارند اما واقعیت این است که امکان دارد سوء استفادههای متفاوتی از این دانشآموزان شود. فرض کنید بعضی از معلم بلاگرها که احتمالا (با قطعیت نمیتوانم در این باره سخن بگویم) برای کسب اعتبار، جذب فالوور و احتمالا منافع اقتصادی استفاده ابزاری از دانشآموزان خود میکنند ، با توجه به شرایط فزاینده و رو به گسترش شبکههای اجتماعی این دانشآموزان را در معرض پیامدهای مختلفی قرار میدهند».
او با اشاره به لزوم آگاهی بخشی در مورد این موضوع میگوید:«حتما باید رسانهها، خبرنگاران و بنگاههای خبری متفاوت به این موضوع ورود کنند و از کارشناسان این حوزه کمک بگیرند که زمانی که تصاویر آنها در شبکههای اجتماعی توسط معلم بلاگرها منتشر میشود چه خطراتی دانشآموزان را تهدید میکند. بسیاری از والدین و معلمها از این پیامدها اطلاعی ندارند و زمانی متوجه آن میشوند که دیگر کار از کار گذشته است. یعنی باید با در این زمینه با کارشناسان رسانه، کارشناسان حقوقی و روانشناسان کودک گفتگو شود تا هر کدام از زاویه تخصص خود پیامدهای منفی این موضوع را روشن کنند و بعد هم رسانهها تلاش کنند که به گسترش این اطلاعات و افزایش حساسیت خانوادهها به این مسئله مهم بپردازند».
نیکنژاد تاکید میکند:«در آخر هم عرض میکنم بنده به عنوان معلم و کسی که عضو شبکههای اجتماعی هستم تاکید میکنم ما در این موضوعات خیلی نوپا هستیم و تجربه لازم را نداریم، بنابراین باید از هر دو طرف داستان حساسیت خود را بیشتر کنیم. یعنی هم معلمی که میخواهد چنین کاری بکند باید از خود بپرسد که چنین کاری که میکنم آیا درست است یا غلط و اینکه چه عواقبی ممکن است داشته باشد. از طرف دیگر افرادی هم که در صدر امور قرار گرفتهاند باید چارچوبدار و مشخص با این موضوع برخورد کنند. متاسفانه برخورد قهری در چنین مسائلی گویی دم دستترین ابزار است که نتیجهای هم نخواهد داشت».