زیدآبادی افزود: ما دموکراسی نهادینه شده نداریم و در وضعیتی قرار داریم که کشور به لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی پر از مشکل است، و این مشکلات با شیوههای فعلی و گذشته حل نمیشود. برای حل آنها باید چند پله عقب برویم و ابتدا در مورد نحوه اداره کشور به توافق برسیم.
وی تصریح کرد: رقابت هم به صورت فعلی ممکن نیست یعنی اینکه هرکس قدرت را به دست میگیرد سعی می کند انتخاب مردم را محدود کند و قدرت را به انحصار درآورد و در کار منتخب ملت خلل ایجاد کند.
زیدآبادی، مهمترین انتقادش به اصلاحطلبان را اینگونه اعلام کرد که آنها از دوره ای به بعد چشم به قدرت داشتند و تصور میکردند با گرفتن قدرت اجرایی و تقنینی راه اصلاح باز میشود، در صورتی که راه اصلاح تنها از طریق موازنه اجتماعی باز میشود و موازنه اجتماعی منجر به وفاق میشود.
یادداشتنویس روزنامههای اصلاحطلب ادامه داد: در این روش باید با نیروهای مقابل به توازنی برسید که نتواند شما را نادیده بگیرد و البته شما هم نمیتوانید او را نادیده بگیرید؛ بنابراین تا درباره نحوه اداره کشور توافق نداشته باشیم وقتمان را تلف میکنیم.
زیدآبادی با تصریح به اینکه از سال ۷۶ تا امروز تنها دوبار از جمله سال ۸۸ در انتخابات شرکت کرده و عواقبی هم متحمل شده، درخصوص اصل رأی دادن گفت: با توجه به فضای انتخاباتی موجود برای افرادی چون من به صلاح نیست وارد این عرصه شویم.
این فعال سیاسی و اجتماعی در پاسخ به این سوال که خود را در چه جریان فکری جانمایی میکند، گفت: من به لحاظ سیاسی، مشی اصلاحی را دنبال میکنم البته با یک الگوی جدید. اما هرگز بخشی از اصلاح طلبان یا در سازمانی از آن جنس نبودم.
زیدآبادی گفت: خودم را نیروی چهارم تعریف می کنم که البته هنوز شکل نگرفته است.
این روزنامه نگار با بیان اینکه اصلاحات باید از درون جامعه بجوشد، افزود: در سال ۷۶ هم نیروی اجتماعی شکل گرفت و خودش را در انتخابات نشان داد و در نهایت خاتمی بر این موج سوار شد. وقتی هم این نیرو فرسوده و ناامید شد و کنار رفت، خاتمی هم نتوانست کار زیادی بکند و گفت که «من تدارکاتچی هستم.»
زیدآبادی ادامه داد: در کشور ما قدرت مادی دست طیف خاصی است، در ازای آن نیروهای منتقد باید نیروی معنویشان را به قدرت اجتماعی تبدیل کنند تا توازن ایجاد شود و بعد در سایه این توازن تعامل و توافق شکل گیرد و سپس در سایه این توافق به راهحل برسیم.