۰
سه شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۲۰

در غیاب اصلاح‌طلبان،مردم به سمت کنش‌های خشونت‌آمیز سوق داده می‌شوند

برخی اصولگرایان باور داشتند که اگر جامعه از اصلاح‌طلبان روی‌گردان شود، به سبد سیاسی جبهه اصولگرا اضافه می‌شوند اما در مقام عمل دیدیم که چنین نشد و مخاطبان روی‌گردان اصلاح‌طلبان یا بازیگران جدید عرصه سیاست که اصلاح هیچ وقت طرفدار اصلاح‌طلبان نبوده‌اند، در غیاب اصلاح‌طلبان به سمت اصولگرایان نمی‌روند و یا به سمت کناره‌گیری از سیاست‌ورزی عمومی می‌روند یا کنش‌های خشونت‌آمیزی مانند آنچه این روزها در کف خیابان‌ها می‌بینیم، سوق داده می‌شوند
در غیاب اصلاح‌طلبان،مردم به سمت کنش‌های خشونت‌آمیز سوق داده می‌شوند
به گزارش مردم سالاری آنلاین،به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان نه در سیاست و نه در جامعه مخاطبان ویژه‌ای ندارند که اگر داشتند امروز که اصلاح‌طلبان سعی می‌کنند راه میانه را در پیش بگیرند، جامعه از آنها حرف‌شنوی می‌داشت که ندارد.
طیفی از اصلاح‌طلبان که کم هم نیستند، سال‌هاست که از طرح بازگشت به جامعه سخن می‌گویند و طیفی دیگر هم گفته‌اند که کار حزبی ناگذیر از ورود به سیاست رسمی است و به همین باور دارند که اصلاح‌طلبان باید قدرت رسمی را در اختیار بگیرند تا تأثیرگذار باشند. این دو طیف گاهی در تقابل با یکدیگر هم قرار گرفته‌اند. طیف جامعه‌گرا بر سیاست‌گرا تاخته که شما از جامعه غافل شده‌اید و وقتی مردم را به همراه نداشته‌ باشید، رأیی در کار نیست که به قدرت سیاسی برسید و طیف سیاست‌گرا هم گفته است که جامعه‌گراها انتزاعی فکر می‌کنند و از قواعد سیاست‌ورزی را چندان خوب نمی‌دانند. تقابل مشارکت بی‌قید و شرط و مشارکت مشروط در انتخابات مجلس یازدهم در سال98 اوج این تقابل بود که البته جامعه‌گراها دست بالا را داشتند و به یاد داریم که عموم اصلاح‌طلبان سرشناس راضی به معرفی لیست انتخاباتی نشدند. همین ماجرا در انتخابات ریاست‌جمهوری سال1400 هم وجود داشت.
با این مقدمه بد نیست اکنون که شاهد ناآرامی‌ها در خیابان‌های ایران هستیم یک پرسش مهم مطرح کنیم؛ آنکه اصلاح‌طلبان کجای سیاست و جامعه قرار دارند؟ آیا هر دو طیفی که اوصافشان بیان شد، توانستند به اهداف خود برسند؟ اخیرا سعید حجاریان به عنوان یکی از مهم‌ترین حامیان بازگشت اصلاح‌طلبان به جامعه به نوعی اذعان کرده است که جامعه را نمی‌شناسد. پس از دو انتخابات مجلس98 و ریاست‌جمهوری 1400 به روشنی مشخص شد که مخاطبان اصلاح‌طلبان دیگر تن به خواسته‌های طیف متبوعشان و شاید بهتر بگوییم طیف متبوع سابقشان جامه عمل نمی‌پوشانند و حوادث اخیر هم نشان داد که اصلاح‌طلبان دیگر نمایندگی طبقه متوسط را در اختیار ندارد. به بیان دیگر به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان نه در سیاست و نه در جامعه مخاطبان ویژه‌ای ندارند که اگر داشتند امروز که اصلاح‌طلبان سعی می‌کنند راه میانه را در پیش بگیرند، جامعه از آنها حرف‌شنوی می‌داشت که ندارد.
نکته بعدی آن است که با تغییر نسل، اصلاح‌طلبان نتوانستند خود را با جامعه تازه تطبیق دهند و عملا نسل دهه هشتادی‌ها اصلا شناختی از آنها ندارد، چه رسد به آنکه حامی آنها باشد. برخی اصولگرایان باور داشتند که اگر جامعه از اصلاح‌طلبان روی‌گردان شود، به سبد سیاسی جبهه اصولگرا اضافه می‌شوند اما در مقام عمل دیدیم که چنین نشد و مخاطبان روی‌گردان اصلاح‌طلبان یا بازیگران جدید عرصه سیاست که اصلاح هیچ وقت طرفدار اصلاح‌طلبان نبوده‌اند، در غیاب اصلاح‌طلبان به سمت اصولگرایان نمی‌روند و یا به سمت کناره‌گیری از سیاست‌ورزی عمومی می‌روند یا کنش‌های خشونت‌آمیزی مانند آنچه این روزها در کف خیابان‌ها می‌بینیم، سوق داده می‌شوند. با همه اینها آنچه مشخص است آن است که اصلاح‌طلبان به هیچ‌وجه دیگر نماینده بخش‌های عمده‌ای از جامعه نیستند و می‌توان گفت که آن سیاست که اول باید به جامعه رفت و از جامعه وارد سیاست شد، شکست خورده است.
این از جایگاه اصلاح‌طلبان جامعه‌گرا و حالا می‌رسیم به وضعیت آن طیفی که باور داشت باید مستقیم سراغ قدرت سیاسی رفت. آنها هم شرایطی بهتر از طیف نخست ندارند زیرا علاوه بر آنکه به دلیل همان نکاتی که درباره اصلاح‌طلبان جامعه‌گرا گفته شد، مخاطبان اصلاحات حاضر به حمایت سیاسی از آنها نمی‌شوند، مسیر سیاسی هم برایشان چندان باز نیست. کمااینکه به گفته خودشان موضوع بررسی صلاحیت‌ها طوری نیست که آنها بتوانند از نامزدهای حداکثری‌شان استفاده کنند که اگر چنین هم شود باز هم محدود نخست که از سمت جامعه بر آنها اِعمال می‌شود، وجود دارد.
منبع:نامه نیوز
کد مطلب: 179929
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *