به گزارش
مردم سالاری آنلاین،تحقیقات در این پرونده از روز دوازدهم مرداد امسال شروع شد. آن روز زنی به اداره پلیس رفت و گفت سارقی به خانهاش دستبرد زده و تمام طلا و جواهراتش را سرقت کرده است. وی گفت: صبح زود برای رفتن به محل کارم از خانه بیرون رفتم و غروب هنگام بازگشت با صحنه عجیبی مواجه شدم. قفل در ورودی تخریب شده و وقتی وارد خانه شدم همه جا به هم ریخته بود. پس از جستوجو متوجه شدم که تمام طلا و جواهراتم که در کمد یکی از اتاق خوابها بود به سرقت رفته است. با این شکایت، مأموران پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران در محل حادثه حاضر شدند و در بررسیها اثر انگشت سارق را به دست آوردند. سپس به بررسی بانک اطلاعات مجرمان سابقهدار پرداختند تا اینکه مشخص شد اثر انگشت با یکی از مجرمان سابقهدار مطابقت دارد. او پسری جوان بود به نام حامد که چند ماه قبل از زندان آزاد شده بود، اما ظاهرا درس عبرت نگرفته و سرقتهایش را از سر گرفته بود. آنطور که بررسیها نشان میداد حامد پیش از این چندین مرتبه به اتهام سرقت خانه و لوازم داخل خودرو به زندان رفته بود و یکی از مجرمان حرفهای محسوب میشد.
با بهدست آمدن هویت متهم سابقهدار، پاتوقهای وی زیرنظر گرفته شده، اما او در پاتوقهایش آفتابی نمیشد. از سوی دیگر تعداد شاکیان در پرونده مجرم سابقهدار هر روز بیشتر میشد. همچنان که تحقیقات در این پرونده برای شناسایی مخفیگاه مجرم سابقهدار ادامه داشت، مردی که قهرمان بوکس کشور و عضو سابق تیم ملی بوکس بود به اداره پلیس رفت و گفت به خانهاش دستبرد زدهاند. وی در ادامه گفت: زمانی که در خانه نبودم دزدان با تخریب قفل در و بالکن، وارد خانهام شده و هرچه طلا و سکه در خانهام داشتم را سرقت کردند. پس از بررسی دوربین مداربسته نیز مشخص شد که سارقان، ۲ نفر هستند که یکی از آنها وارد خانهام شده و دیگری تمام مدت مقابل خانهام کشیک میداد تا چنانچه مورد مشکوکی دید به همدستش اطلاع بدهد. با این شکایت، مأموران پلیس آگاهی تهران راهی آنجا شدند و پس از بررسی دوربینهای مداربسته متوجه شدند سارقی که وارد خانه قهرمان بوکس کشور شده اگرچه صورتش را با ماسک پوشانده، اما آثار خالکوبی و چاقو روی گردنش مشهود است. طرح خاص خالکوبی او نشان میداد که وی احتمالا از متهمان سابقهدار است. حدس پلیس درست بود چرا که بررسیها نشان داد او کسی جز حامد، سارق سابقهدار تحت تعقیب نیست که از روی اثر انگشتش شناسایی شده و مدام از ترس دستگیری، پاتوق و مخفیگاهش را تغییر میداد. در این شرایط ردیابیها به شکل ویژه ادامه داشت تا اینکه مأموران توانستند روز سهشنبه مخفیگاه وی را در یکی از مناطق تهران شناسایی و در عملیاتی غافلگیرانه دستگیرش کنند. متهم دیروز برای انجام تحقیق به شعبه دوم بازپرسی دادسرای ویژه سرقت منتقل شد و در بازجوییها به سرقتهای سریالی اقرار کرد. وی گفت با همدستی دوستش راهی سرقتها میشده و همدستش نقش زاغزن را بهعهده داشته است. وی پس از اقرار به سرقت با قرار قانونی بازداشت شد و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
سارق توبه شکن
متهم متولد سال ۶۸ است و بارها به جرم سرقت منزل و لوازم داخل خودرو، دستگیر شده و به زندان افتاده است. او میگوید هربار که به زندان میافتاده توبه میکرده تا دور خلاف را خط بکشد، اما پس از آزادی توبهاش را شکسته و سرقتهایش را از سر میگرفته است.
چرا هر بار توبه ات را میشکستی؟
مواد روانگردان و توهم آن باعث میشد تا توبهام را بشکنم و بار دیگر به سمت خلاف بروم.
چرا؟
هر بار که قرص روانگردان مصرف میکردم، جسور میشدم، احساس جرأت به من دست میداد و باعث میشد ترس را کنار بگذارم. احساس میکردم میتوانم پرواز کنم و درواقع جسورتر میشدم. به همین دلیل راهی سرقت میشدم تا کار خارقالعادهای انجام دهم. سرقت برایم یک جور کار خارقالعاده محسوب میشد.
با چه شگردی سرقت میکردی؟
ابتدا زنگ خانهها را میزدم، اگر کسی جواب نمیداد پس از تخریب قفل در وارد میشدم و دست به سرقت میزدم. فقط طلا سرقت میکردم همین. تخصصم سرقت طلا بود و اگر قیمتیترین وسیله را هم در خانه میدیدم دست به آن نمیزدم. حتی گاهی از بالکن خانهها به بالکن واحد دیگری میپریدم؛ همان روزهایی که مواد روانگردان مصرف کرده و جرأت پیدا میکردم, مانند عنکبوت یک متر از روی این بالکن میپریدم روی بالکن دیگر. میدانید که من معروف به عنکبوت هستم.
چرا معروف به عنکبوت هستی؟
این، لقب من است. چون میتوانم از بالکنها بپرم، درست مثل یک عنکبوت.
با پول دزدی چه میکردی؟
ماشینهای مدل بالا مثل بنز و بیام و اجاره میکردم و چند روزی زیر پایم بود و احساس قدرت میکردم. با این ماشینها میرفتم خیابان و با ماشینهای دیگر کورس میگذاشتم، دوردور میکردم و لذت میبردم. البته چون در پرونده قبلی به رد مال محکوم شده بودم بخشی از پول را هم به مالباختهها دادم، ولی باز دستگیر شدم که این بار به خودم قول دادم پای توبهام بمانم و دور خلاف را خط بکشم چون واقعا از زندگی پشت میلههای زندان خسته شدهام.
منبع:حادثه ۲۴