روزنامه آفتاب یزد با اشاره به تصمیمات جدید در حوزه غربالگری جنین نوشت:مسئله بارداری و سلامت جنین و نوزادان در حال حاضر چنانکه شرط عقل و تدبیر بوده در محدوده علم پزشکی بوده، هزاران صفحه از منابع معتبر و مقالات در حال به روز شدن دائم در علومی چون ژنتیک، زنان، پریناتولوژی (طب نوزادی و حول و حوش آن) و... به این مسئلهی مهم اختصاص داده شده است تا باعث به دنیا آمدن حداکثری کودکان سالم گردیده و حتیالامکان از پا به دنیا گذاشتن کودکان دردمندی که بدون درمان قطعی باید در تمام عمر زجر کشیده و تحت فشار مضاعف زندگی قرار بگیرند، جلوگیری کند.
در کشور ایران نیز در این مورد یک هیئت پزشکی حرفهای در ارتباط با قانون تاکنون تصمیم میگرفته است.
روشهای غربالگری سلامت جنین که طبعا به کم شدن بیش از پیش به دنیا آمدن کودکان دارای بیماریهای شدید بدو تولد که یک زندگی سخت و پر از رنج و سختی پیش روی آنها است کمک میکند و آموزش و گسترش آن با تضمین نسبی به عرصه رسیدن بیشترین کودکان سالم یکی از وظایف اصلی سیستم بهداشت و درمان هر کشوری است.
حالا اینکه قرار است این حق از تیم پزشکی گرفته شده به عهدهی قضات نهاده شود چه مفهومی دارد؟
سوال اول این است که آیا قضات واجد اطلاعات و اشراف کافی در مورد موضوعی که ذاتا پزشکی بوده، در نوع خود به بالاترین درجات آگاهی فنی از نظر اختصاصیت و پیچیدگی نیاز دارد، هستند؟!
مسئله بعدی اینکه وزارت بهداشت از اینکه طبق آییننامهاش هرگونه آموزش، مشاوره و توصیه به انجام غربالگری توسط کادر بهداشت و درمان را غیرقانونی و جرم انگاری عنوان نموده دقیقا چه منظوری دارد؟!
مگر مسائل علمی اساسا بخشنامهبردار است؟
آیا وزارت بهداشت میخواهد کادر بهداشت و درمان عامدانه، والدین را از راهنماییها و مشاورههای علمی و حرفهای در مورد بیماریها و آنومالیهای رنجآور بدو تولد محروم نمایند و با آگاهی از خطرات بالقوه- که توسط متدهای علمی تعیین و تعریف شده- آنان را به سمت داشتن نوزادی با احتمال بالای آنومالی شدید بدو تولد هل بدهند؟!
آیا منظور وزارت بهداشت این است که کادر سلامت و بهداشت کشور با آگاهی کامل از عواقب به دنیا آمدن کودکی با بیماری شدید برای خود کودک و والدین او، تداوم بارداری مادری را تسهیل کنند که قرار است به خاطر بیماریهای دردناک و تحلیل برنده، هم خود و هم والدینش محکوم به یک زندگی پر از درد و سختی در تمام لحظات آن گردند و هم هزینههای سنگینی را بر دوش سیستم مالی درمان کشور بگذارند.
از نظر وزارت بهداشت پزشکان با اجرای این بخشنامهی مغایر با قسم و علم پزشکی، چه جوابی باید برای وجدان خود و چنین کودکانی و والدین آنان در قبال تحمیل و تسهیل چنین زندگی پر از درد و رنجی داشته باشند؟!
وزارت بهداشت باید توضیح و پاسخ روشنی هم در مورد وجه علمی و هم در مورد وجه وجدانی و عاملیت داشتن موجود در این آییننامهی مبهم و عجیب داشته باشد.
از سوی دیگر مسئله این است که چنین افزایش جمعیت بیحساب و کتابی، بجز تحمیل درد و رنج بیماری مادامالعمر بر تعداد بیشماری کودک دردمند و خانوادههایی که باید تمام عمر با کودکان خود رنج بکشند و قسمت بزرگی از اقتصاد خانوار را صرف اقدامات و درمانهای صرفا نگهدارنده برای بیماریهای مزمن و بدون درمان قطعی نمایند و همزمان بسان تمثیل قوز بالای قوز بار سنگین اضافهای را هم روی سیاستهای درمانی کشور قرار دهند که هم اکنون نیز با کمبودهای جدی روبرو است چگونه و به پشتیبانی کدام برنامهریزی و طراحی قرار است باعث پیشرفت و بهبود اوضاع برای نفوس یک کشور شده، به جوانتر شدن توام با توسعه آن کمک نماید؟!