آسمان نوشت:
مناظره تلویزیونی ابراهیم اصغرزاده با حسین شریعتمداری، فارغ از نتیجهای که برای اصلاحطلبان داشت، حائز یک نکته بااهمیت بود. اصغرزاده با نمایشی که از خود در تلویزیون ایران ارائه داد. باعث شد دوباره به جمع دوستان سابق خود برگردد. با گذشت یک هفته از برگزاری این مناظره، هنوز شعف آن برای اصغرزاده مانده است. او چنان که خود گفت در گوشهای از این شهر قرار داشت اما با همین مناظره ناگهان به مرکز اصلاحطلبان منتقل شد. دوستان سابق او مانند محسن میردامادی و عباس عبدی به او تلفن زدند، از او تشکر و تقدیر کردند بابت آنچه بیان کرده بود. اما این فقط اصلاحطلبان نبودند که به سراغ او رفتند. حتی برخی از اصولگرایان نیز با او تماس گرفتند، از او تشکر کردند بابت آنچه که باید بیان میکرد.
آقای اصغرزاده هنوز از شوک مناظره بیرون آمدید یا نه؟
خیلی برای من شوک نبود یعنی من این آمادگی را داشتم که مناظره را تا صبح ادامه بدهم.
برای دعوتکنندگان چطور؟ آیا برای آنها شوک نبود؟
این دعوت تعجب من را خیلی برانگیخت. ابتدا نمیپذیرفتم که چرا میخواهند از من دعوت کنند. خوابنما شدهاند؟ چرا از بین این همه آدم از روشنفکران و صاحبنظران جامعه یا اصلاحطلبان یکراست به سراغ من آمدهاند. هنوز هم به این سوال نتوانستم جواب بدهم.
از خود آنها نپرسیدید که چرا سراغ شما آمدند؟
چرا اما در سطحی نبودند که بخواهند جواب من را بدهند. معلوم بود این یک معادله چندمجهولی است.
چه شد که با شما تماس گرفتند؟
طبیعتاً ۱۳ آبان مثل کفشهای میرزانوروز، وبال گردن ماست. فکر میکنم در قبر هم نکیر و منکر از ما درباره ۱۳ آبان بپرسند.
در واقع از نظر آنها شما در بین بچههای لانه، موجهترین شخص برای تلویزیون هستید؟
شاید هم کمخطرتر؟
از نظر آنها دیگر؟
به هر حال پخش زنده تلویزیون مراقبتهای خاص خودش را دارد. شاید وجود من برای آنها مشکلی ایجاد نمیکرد. من روی یکسری اصول ایستادهام و نمیخواهم رابطه و علقهام را با سیستم مسدود شود.
چه زمانی به شما اطلاع دادند؟
اواسط هفته به من گفتند که آیا حاضرید در مناظره شرکت کنید. از لحاظ برنامهریزی برای خودم دیر بود. فکر میکنم صبح سهشنبه بود که گفتند میخواهند مناظرهای را با آقای شریعتمداری برگزار کنند. آیا من میپذیرم یا خیر؟ من کمی مشکوک بودم. فکر میکردم مناظره با آقای شریعتمداری در نهایت برگزار نمیشود و آنها سراغ عنصر دست دوم و ضعیفتری از جناح اصولگرا میروند تا سطح مناظره را پایین بیاورند. بعد از مناظرههایی که در اول انقلاب مرحوم شهید بهشتی با کیانوری داشت دیگر تا انتخابات ۸۸ که مناظرهها تبدیل شد به یک تکنیک فوقالعاده تبلیغاتی برای اثرگذاری در روان جمعی جامعه، چنین مناظرهای نداشتیم. آنها از مناظرهها جهت اثرگذاری بر جامعه استفاده میکردند.
تصور چنین مناظره داغی را داشتید؟
تصور دقیقی نداشتم. ولی به نظرم افکار عمومی تمایل داشت یک فینال زودهنگام مثل دربی را ببیند. در عمل نیز ساختار سیاسی و تقابل دو جبهه مقابل هم در انتخابات ۹۲ در این مناظره، خودش را نشان داد. ما در انتخابات سال آینده با دو گفتمان یا اندیشه یا دو رویکرد با اختلاف و تضاد روبهرو هستیم.
این دو گفتمان چیست؟
یکی صلحطلبی مداراطلبانه است و دیگری دشمن ستیزی ایدئولوژیک. یک طرف مدافع قانونیت و قراردادهای اجتماعی و جمهوری مشروط است و طرف دیگر به دنبال مدینه فاضله به نام حکومت مطلقه اسلامی با تمام لوازمش. یک اندیشه که در جناح مقابل ما حضور دارد به دنبال آن است که از قانون عبور کند و به نظام جمهوری اسلامی یک ساختار ایدئولوژیک بدهد. در حالی که قانون اساسی ما اگرچه دینی است اما ایدئولوژیک نیست.
فکر میکنید چنین مناظرهای تکرار شود؟
شاید، ولی واکنشهای گسترده آن میتوان موجب ترساندن برنامهریزان شود و دوباره بروند سراغ خودیهای راست.
بعد از مناظره واکنش مدیران تلویزیون چه بود؟
من برایشان نامحرم بودم بنابراین جلوی من عکسالعملی نشان ندادند. گفته میشد که تلفنهای زیادی به صداوسیما شده است.
ولی بعد از آن ما دیدیم که فایل صوتی را روی سایت گذاشتند.
معلوم است صداوسیما بازی برد - برد میکند یعنی با این کار توجه مردم را از شبکه های ماهوارهای به سمت داخل برمیگرداند. در اینجا برنده صداوسیما است چون بخش مهمی از اطلاعات سیاسی را مردم ما از طریق این رسانه به دست میآورند. ولی به نظر من میتواند چپهراسی یا اصلاحهراسی را نقش بر آب کند و ترسی را که دائما حکومت از نیات پلید جناح اصلاحطلب به خورد بخشی از مردم داده است بزداید.