مراسم اسکار هر چند وقت یکبار با گافهایی باور نکردنی همراه است، اما همچنان نفوذ و اعتبار خود را حفظ کرده است. بردن جایزه اسکار یکی از موفقیتهایی است که هر شخص فعالی در حوزه سینما آرزوی آن را دارد، زیرا جایزه اسکار معتبرترین جایزه سینمایی در سراسر جهان به شمار میآید. اگر چه کارگردانان شناخته شده معمولاً در مرحلهای از فعالیت هنری خود موفق به کسب این جایزه میشوند، اما کارگردانان بسیار مشهوری نیز وجود دارند که علیرغم اعتبار و موفقیت خود در عرصه فیلمسازی، تاکنون این جایزه معتبر را در دستان خود ندیده اند.
به گزارش برترینها به نقل از whatculture، اگر چه کارگردانان شناخته شده معمولاً در مرحلهای از فعالیت هنری خود موفق به کسب این جایزه میشوند، اما کارگردانان بسیار مشهوری نیز وجود دارند که علیرغم اعتبار و موفقیت خود در عرصه فیلمسازی، تاکنون این جایزه معتبر را در دستان خود ندیدهاند. برخی نیز بعد از سالها نادیده گرفته شدن توسط داوران آکادمی در نهایت موفق میشوند که به این جایزه دست پیدا کنند. مشهورترین کارگردان در این زمینه مارتین اسکورسیزی است که سالها نادیده گرفته شد تا اینکه در سال ۲۰۰۶ برای فیلم «رفتگان» (Departed) موفق به دریافت جایزه اسکار شد.
1.دیوید لینچ
دیوید لینچ فیلمهای حقیقتاً عجیب و غریبی میسازد. فیلمهای او در باکس آفیس رکوردشکنی نمیکنند یا نمیتوان آنها را به فرانچایزهایی بزرگ تبدیل کرد، اما نمیتوان سرگرم کننده بودن، جذابیت داستانی و پیچیدگیهای موجود در این فیلمها را نادیده گرفت که برای درک آنها باید به مسیر داستان توجه کامل داشت. خلاصه اینکه او فیلمهایی میسازد که باید به مذاق داوران اسکار خوش بیایند، اما علیرغم اینکه لینچ برخی از بهترین فیلمهای کالت تاریخ سینما را ساخته موفق به کسب جایزه اسکار در دسته بهترین کارگردانی نشده است. او تاکنون سه بار نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین کارگردانی شده، اما هر بار نادیده گرفته شده است. «جاده مالهالند» (Mulholland Drive)، «مخمل آبی» (Blue Velvet) و «مرد فیلنما» (The Elephant Man) سه فیلم برتر لینچ هستند که مورد استقبال و تحسین منتقدان قرار گرفتند.
فیلم «کله پاککن» (Eraserhead) از آن دسته فیلمهایی نبود که معمولاً در مراسم اسکار مورد توجه قرار میگیرد و فیلم «تلماسه» (Dune) نیز در دوران اکران خود مورد بیمهری قرار گرفت، اما بعدها شناخته شده و جایگاه یک فیلم کالت را یافت. «از ته دل وحشی» (Wild At Heart) نیز از فیلمهای مورد علاقه داوران اسکار به نظر میرسید، اما این فیلم نیز توفیقی در مراسم اسکار نیافت. به نظر میرسد دیوید لینچ اهمیت زیادی به جوایز سینمایی نمیدهد وگرنه فیلمهایش را طوری میساخت که نظر آکادمی را به خود جلب کنند. با این وجود نادیده گرفته شدن لینچ در اسکار بسیار غیرمنصفانه به نظر میرسد.
2. آلفرد هیچکاک
آلفرد هیچکاک کارگردان کارگردانی است. او در بسیاری از تکنیکهای داستانپردازی و فیلمسازی پیشرو بوده و اولین چهره شناخته شده و معروف پشت دوربین بود که بسیاری از فیلمهایش امروزه نیز جذابیت اولیه خود را حفظ کردهاند. اما او نیز در کمال ناباوری هیچگاه مجسمه طلایی اسکار را در دستانش لمس نکرد. هیچکاک نیز ۵ بار در بخش بهترین کارگردانی و برای فیلمهای «ربهکا» (Rebecca)، «قایق نجات» (Lifeboat)، «طلسم شده (Spellbound، «پنجره پشتی» (Rear Window) و البته «روانی» (Psycho) نامزد دریافت جایزه اسکار شد.
دیگر شاهکارهای او مانند «شمال با نورث وست» (North by Northwest)، «سرگیجه» (Vertigo)، «پرندگان» (The Birds)، «ام را به نشانه مرگ بگیر» (Dial M For Murder) و «غریبهها در قطار» (Strangers On A Train) نیز حتی نامزدی اسکار را بدست نیاوردند. باورکردنی نیست که او مغز متفکر این همه شاهکار سینمایی است و هیچگاه داوران اسکار او را شایسته دریافت جایزه اسکار کارگردانی سال ندانستند. به نظر میرسد عدم علاقه داوران اسکار به فیلمهای ترسناک نقش مهمی در نادیده گرفتن فیلمهای هیچکاک داشته است هر چند خلاقیت و هنری که در فیلمهای ترسناک هیچکاک وجود دارد را نمیتوان در بسیاری از فیلمهای برنده جایزه اسکار نمیتوان یافت.
3. پل توماس اندرسون
پل توماس اندرسون کارگردانی است که در دستههای مختلف تاکنون ۸ بار نامزد دریافت جایزه اسکار شده، اما هر بار دست خالی به خانه بازگشته است. در بخش کارگردانی، فیلمهای «رشته خیال» (Phantom Thread) و «خون بپا خواهد شد» (There Will Be Blood) تنها فیلمهای اندرسون بودهاند که مورد تحسین قرار گرفته و در بخش بهترین فیلم اسکار نیز نامزد شدند. همچنین اندرسون برای «خون بپا خواهد شد»، «خباثت ذاتی» (Inherent Vice)، «مگنولیا» (Magnolia) و «شبهای عیاشی» (Boogie Nights) نیز در بخش بهترین نویسندگی نامزد دریافت جایزه اسکار شد، اما باز هم اسکاری در کار نبود. جالبتر آنکه فیلمهای «عشق احمقانه» (Punch Drunk Love) و «استاد» (The Master) به طور کلی نادیده گرفته شدند. او همواره فیلمهایی انسانی و قابل باور در ژانرهای مختلف میسازد و کمتر کسی را میتوان یافت که دستکم یکی از فیلمهای او را ندیده باشد. نمیتوان دلیلی بر نادیده گرفته شدن اندرسون در مراسم اسکار یافت و تنها میتوان گفت که بدشانسی عامل محرومیت او از جایزه اسکار تاکنون بوده است.
4. اورسن ولز
فیلم «چه سرسبز بود دره من» (How Green Was My Valley?) ساخته جان فورد را به یاد دارید؟ نه؟ مایه تاسف است فیلمی که نماد روایت «خوب، اما نه عالی» به شمار میآید توانست فیلم افسانهای «همشهری کین» (Citizen Kane) را در دسته بهترین فیلم سال و بدتر از آن در دسته بهترین کارگردانی شکست داد. نمیتوان فیلم «چه سرسبز بود دره من» را فیلمی ضعیف دانست، اما در مقایسه با «همشهری کین» توانی برای رقابت نداشت. با این وجود داوران اسکار بارها نشان دادهاند که میتوانند یک فیلم خوب را به جای فیلمی بینقص و عالی برنده اعلام کنند.
«همشهری کین» به عنوان یکی از بینقصترین فیلمهای تاریخ سینما و شاید بهترین آنها، تنها باری بود که اورسن ولز بزرگ را نامزد دریافت جایزه اسکار میکرد، اما برخی دیگر از فیلمهای او نیز میتوانستند در چنین جایگاهی قرار داشته باشند. «محاکمه» (The Trial)، «آقای آرکادین» (Mr. Arkadin) و بخصوص «نشانی از شر» (Touch Of Evil) فیلمهایی درخور نامزدی اسکار بودند در حالی که «اتللو» (Othello) و «مکبث» (Macbeth) نیز شانسی در این عرصه داشتند، اما همگی همانند خود اورسن ولز نادیده گرفته شدند. ولز برای «همشهری کین» در بخش بهترین سناریو و بهترین بازیگر مرد نیز نامزد دریافت جایزه اسکار شده و جایزه بهترین سناریو را نیز به خانه برد، اما هیچگاه نتوانست در بخش کارگردانی چنین توفیقی بدست آورد.
۵. ریدلی اسکات
ریدلی اسکات در سال ۲۰۰۱ و با فیلم «گلادیاتور» (Gladiator) بیش از هر زمان دیگری به کسب جایزه اسکار بهترین کارگردانی نزدیک شده بود، اما در نهایت قافیه را به استیون سودربرگ برای فیلم «ترافیک» (Traffic) باخت. اسکات برای فیلمهای «تلما و لوییز» (Thelma & Louise) و «سقوط شاهین سیاه» (Black Hawk Down) نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین کارگردانی و برای فیلم «مریخی» (The Martian) نیز در بخش بهترین فیلم سال نامزد شد، اما داوران بار دیگر او را نادیده گرفتند. علاوه بر این، فیلمهای دیگر او مانند «بیگانه» (Alien)، «بلید رانر» (Blade Runner)، «گانگستر آمریکایی» (American Gangster) و «تمام پولهای دنیا» (All The Money In The World) به طور کلی نادیده گرفته شده و نامزد جایزه اسکار نیز نشدند.
6. اسپایک لی
اسپایک لی حقیقتاً شخصیت و آثار نامتعارفی دارد که باعث بروز دیدگاههای متناقضی نسبت به او میشود. او فیلمهایی بسیار تاریک ساخته و دائم در مورد نژادپرستی در هالیوود صحبت میکند. اگر چه برای یک دوره نسبتاً طولانی بیشتر نامزدهای دریافت جایزه اسکار سفید پوست بوده و میتوان اظهارات لی را کمی بجان دانست، اما برخی از صحبتها و ادعاهای او نیز بجا نبوده و موضعگیریهای نامتعارف باعث شده که این کارگردان چهره محبوبی در میان عموم نباشد. او میگوید کوئنتین تارانتینو یک نژادپرست است، زیرا شخصیت فیلمهایش به کررات از عبارت «کاکا سیاه» استفاده میکنند که نمیتواند استنباط درستی باشد، زیرا با همین منطق میتوان تارانتینو را یک قاتل بالفطره نیز دانست، زیرا شخصیتهای فیلمهای او اغلب دست به کشتار میزنند.
با این وجود باید اعتراف کرد که اسکار گاهی نیز لی را مورد بیمهری غیرمنصفانه خود قرار داده است. او امسال توانست به قحطی جایزه اسکار خود پایان داده و در بخش بهترین فیلمنامه برای فیلم «بلککلنزمن» (BlacKkKlansman) برنده جایزه اسکار شود. علاوه بر این، لی امسال برای اولین بار نامزد دریافت جایزه اسکار در بخش بهترین کارگردانی نیز شد هر چند رقابت را در این بخش باخت. وقتی به «کار درست را بکن» (Do The Right Thing)، «بیست و پنجمین ساعت» (۲۵th Hour) و «مالکوم ایکس» (Malcolm X) نگاه میکنیم که حتی نامزد اسکار نیز نشدند میتوان درک کرد که چرا لی داوران اسکار را علیه خود میداند.
7. دیوید فینچر
دیوید فینچر دوره کاری بسیار عجیب و غریبی در سینمای هالیوود داشته است. او کارش را با کارگردانی موزیک ویدیوها آغاز کرد تا این که اولین فیلم بزرگ او با عنوان «بیگانه ۳» (Alien ۳) با واکنشهای متفاوتی مواجه شد. فینچر حتی پیش از این که وارد عرصه کارگردانی در سطح بالا شود نیز نزدیک بود شکست بخورد، اما در ادامه توانست با «هفت» (Se۷en) و در ادامه نیز «باشگاه مشتزنی» (Fight Club) استعداد خود را به همه اثبات نماید. «باشگاه مشتزنی» اکنون به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما در نظر گرفته میشود، اما در دوران اکران با شکست در گیشه مواجه شد.
این فیلم یک نامزدی اسکار در بخش بهترین تدوین صدا نیز بدست آورد. «هفت» اگر چه به خوبی «باشگاه مشتزنی» نبود و علیرغم بازی خارقالعاده کوین اسپیسی نیز توسط داوران اسکار نادیده گرفته شد. این فیلم نیز تنها در یک بخش و آن هم بهترین تدوین نامزد شد که توفیقی نیز بدست نیاورد. اما فیلمهای «مورد عجیب بنجامین باتن» (The Curious Case Of Benjamin Button) و «شبکه اجتماعی» (The Social Nerwork) که در زمره فیلمهای ضعیفتر فینچر قرار میگیرند هر دو در بخش بهترین کارگردانی نامزد دریافت جایزه اسکار شدند. هیچ کدام از این دو فیلم شایستگی دریافت جایزه اسکار بهترین کارگردانی را نداشته و این اتفاق نیز نیفتاد، اما شاید اگر عدالت رعایت میشد، فینچر دستکم برای «باشگاه مشتزنی» جایزه اسکار را به خانه میبرد.
8. تری گیلیام
وقتی که به کارگردانان بزرگ فکر میکنید شاید اسم تری گیلیام به ذهنتان نرسد، زیرا او خودش را زیاد جدی نگرفته و در جلوی دوربین نیز کارهای شناخته شدهای انجام داده است. وقتی گفته شود که گیلیام برنده جایزه اسکار نشده، واکنش بسیار بالا انداختن ساده شانهها خواهد بود، اما وقتی فیلمهایش را ببینید واکنشی بسیار بدتر نشان خواهید داد. قحطی اسکار برای گیلیام بدین معناست که مرد پشت دوربین فیلمهای «مانتی پایتن و جام مقدس» (Monty Python and the Holy Grail)، «معنای زندگی» (The Meaning Of Life)، «برزیل» (Brazil)، «دوازده میمون» (Twelve Monkeys) و «ترس و نفرت در لاس وگاس» (Fear And Loathing In Las Vegas) هیچگاه برنده جایزه اسکار بهترین کارگردانی نشده که غیرقابل باور است. حتی بدتر اینکه گیلیام هیچگاه برای این بخش نامزد اسکار نیز نشده است. تنها نامزدی او در اسکار در بخش نویسندگی فیلمنامه و برای فیلم «برزیل» بود که در نهایت نیز به فیلم دیگری رسید. همانند ژانر ترسناک و آلفرد هیچکاک، داوران اسکار نشان دادهاند که به فیلمهای کمدی علاقه و توجهی ندارند.
9. کوئنتین تارانتینو
به عنوان بهترین کارگردان عصر معاصر از نگاه بسیاری و در حقیقت متمایزترین آنها، کوئنتین تارانتینو هنوز بدون جایزه اسکار است، اگر چه بسیاری از بهترین فیلمهای دو دهه اخیر سینمای هالیوود را ساخته است. فیلمهای زیادی وجود ندارند که بتوان از آنها با عنوان بهترین فیلم تاریخ سینما سخن گفت، اما بدون شک نام «پالپ فیکشن» (Pulp Fiction) در میان ۵ فیلم برتر تاریخ سینما قرار میگیرد.
این فیلم نیز مانند «جانگوی آزاد شده» (Django Unchained) برنده جایزه اسکار بهترین فیلمنامه شده، اما در بخش بهترین کارگردانی نادیده گرفته شد. اما «سگهای انباری» (Reservoir Dogs)، دو فیلم «بیل را بکش» (Kill Bill)، «هشت نفرتانگیز» (The Hateful Eight) و «جکی براون» (Jackie Brown) حتی نامزد دریافت اسکار نیز نشدند. به همین دلیل به نظر میرسد که داوران اسکار عمداً تارانتینو را نادیده میگیرند. به نظر میرسد که داوران آکادمی به اندازه کوئنتین تارانتینو به هیچ کارگردان دیگری یک جایزه اسکار بدهکار نباشند.