; ?>; ?> مردم سالاری آنلاين - داستان یک دیوار - نسخه قابل چاپ

کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

داستان یک دیوار

28 دی 1397 ساعت 15:15

دیوار برلین که سال‌ها آلمان را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کرده بود و بزرگترین نماد جنگ سرد بود، چرا و چگونه شکل گرفت؟


دیوار برلین که سال‌ها آلمان را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کرده بود و بزرگترین نماد جنگ سرد بود، چرا و چگونه شکل گرفت؟
به گزارش ایسنا، روزنامه سازندگی نوشت: جلوگیری از یک انقلاب کارگری به عنوان یکی از پیامدهای «پرخطر» بحران اقتصادی ۱۹۲۱، «ذلت‏بار» خوانده‏ شدن قرارداد ورسای که به موجب آن آلمان ملزم به پرداخت غرامتی سنگین به کشورهای «پیروز» و دادن بخش ‏هایی از خاک خود به لهستان شد. همچنین مقابله‏‌گرایی دو جبهه نازیسم و فاشیسم از یک سو با دموکراسی غربی و کمونیسم از دیگر سو مهمترین عوامل آغاز جنگ جهانی دوم از جانب آلمان بود.
از این رو با نقض یک‏جانبه قرارداد عدم تعرض مورخ ۱۹۳۹ بین آلمان و شوروی از سوی آلمان و تهاجم به خاک لهستان در تاریخ ۱ سپتامبر ۱۹۳۹ و شوروی در تاریخ ۲۴ ژوئن ۱۹۴۱ تحت عنوان عملیات «بارباروسا»، جنگ پرخونی درگرفت. حمله آلمان به شوروی، این کشور را از جمله متحدین غربی قرار داد و یک ائتلاف ضد هیتلری، در طول جنگ بنا نهاده شد.
به دنبال پیشروی‏های آلمان و اعلام جنگ انگلیس و فرانسه و پس از مدتی ورود آمریکا به جبهه‏‌های جنگ ضد آلمان هیتلری، از تاریخ ۲۸ نوامبر تا اول دسامبر ۱۹۴۱ کنفرانس تهران در سفارت شوروی در تهران با شرکت استالین، روزولت و چرچیل تشکیل شد. در همین کنفرانس بود که اول بار صحبت از تقسیم آلمان به میان آمد. یک سال بعد سران دول متفق در تاریخ ۳ نوامبر ۱۹۴۲ با امضای موافقت‏نامه لندن تصمیم گرفتند که فرانسه را نیز به اعضای کمیسیون مشورتی اروپا اضافه کنند. سرانجام «سران بزرگ» در کاخ تزارها در شبه‌جزیره کریمه در کنفرانس یالتا از ۴ تا ۱۱ فوریه ۱۹۴۵ به طور قطعی تصمیم گرفتند که فرانسه را نیز در اشغال آلمان مشارکت دهند. بنابراین با اقناع استالین و روزولت از سوی چرچیل با هدف تقویت جبهه انگلستان، سهمی از خاک آلمان را برای فرانسه قائل شدند!
به دلیل عدم توافق بر سر دیگر تصمیمات مذاکرات این دوره بر سر میزان خسارات جنگی، غرامت و... کنفرانس دیگری در ماه اوت ۱۹۴۵ در پوتسدام با حضور هری ترومن، ژوزف استالین و وینستون چرچیل برای تکمیل طرح‏های ارائه شده در دو کنفرانس پیشین و تعیین سرنوشت کشورهای اشغال شده، برگزار شد. متفقین در مقدمه اسناد کنفرانس پوتسدام تاکید کرده‏‌اند که «تمامی مساعی خود را به کار خواهند بست تا آلمان هرگز نتواند خطری برای همسایگان یا برای صلح جهانی به حساب آید». متفقین در نظر داشتند با توجه به تحقق چهار اصل «غیرنظامی کردن، تصفیه نازی‏گری، عدم تمرکز و تحقق دموکراسی» این برنامه را عملی کنند. جرج کنان از دیپلمات‏های آمریکایی در آن دوره معتقد بود: «قرارداد پتسدام پیش از آنکه مشکل‏ گشای مسائل باشد، مشکلات غیرقابل‌حلی را به وجود آورده است».
علاوه بر پروژه‌های غیر‏نظامی و نازی‏‌زدایی آلمان، طرح‏‌هایی هم برای از بین بردن یا اخراج آلمانی ‏ها از سرزمینی که قرن‏‌ها در آن زندگی کرده بودند، مطرح بود. به عنوان مثال در دسامبر ۱۹۴۸ یعنی تقریباً یک سال قبل از خاتمه رسمی جنگ، «ادوارد بِنِش» که بعدها رئیس‏ جمهور چکسلواکی شد، اخراج ۵/۳ میلیون آلمانی را پیشنهاد داد... در سال ۱۹۴۷ بنش و «کرامر» که بعدها نخست‏‌وزیر و رئیس‏‌جمهور شدند، در یادداشتی به متحدان، تجزیه آلمان و ضمیمه کردن آن و مناطق وسیعی از امپراتوری آلمان و اتریش-مجارستان به چکسلواکی، درخواست شده بود.
در مجموع می‌توان گفت کنفرانس‏‌های تهران، یالتا و پوتسدام تصمیمات سرنوشت‏‌سازی را برای جهان به همراه داشتند؛ از این رو جایگاه خاصی در تاریخ جنگ جهانی دوم دارند. در ارتباط با آلمان ایده‏‌های مطروحه در این کنفرانس‌ها «به‏ منظور از بین بردن ظرفیت جنگی ملی آلمان در داخل و خارج خاک آلمان، انهدام میلیتاریسم و نازیسم و مطمئن ساختن اینکه آلمان دیگر قادر به اختلال در صلح جهانی نخواهد بود» در نظر گرفته شدند. همچنین گفته می‏شود سلسله این کنفرانس‏‌ها به‏ ویژه کنفرانس یالتا آغاز «تقسیم جهان» و بلوک‏بندی شرق و غرب بود. 
تقسیم بر دو
 ایده‏ آلمان تقسیم بر پنج در نهایت به ایده‏ آلمان تقسیم بر دو مبدل شد. از آنجایی که ارتش سرخ به عنوان اولین ارتش «فاتح» به برلین رسیده بود و توانسته بود برلین غربی را نیز تصرف کند، برای «تملک» و کنترل یکی از این دو خاک وزنه ادعای شوروی سنگین‏تر شده بود. با اعلام تسلیم بدون قید و شرط ارتش آلمان از سوی مقامات آمریکایی در تاریخ ۷ ماه مه ۱۹۴۵ در «زایمر»، آمریکا، شوروی، انگلیس و فرانسه، در تاریخ ۵ ژوئن ۱۹۴۵ مسئولیت کامل اداره آلمان را بر عهده گرفتند. در این راستا کمیسیون کنترل مرکزی متشکل از فرماندهان عالی کشورهای «فاتح» که مقر آن در برلین بود برای اداره و کنترل هماهنگ بر امور آلمان تشکیل شد. سرانجام خاک آلمان شرقی تحت سیطره اتحاد جماهیر شوروی درآمد و خاک آلمان غربی تحت سیطره دیگر قدرت‏‌های حاضر در کنفرانس‏‌های مذکور. 
دو حکومت، یک ملت
خاک کشور آلمان به مساحت ۳۵۷,۱۲۱ کیلومتر مربع، دو کشور آلمان شرقی با ۱۰۸ هزار کیلومتر و آلمان غربی با ۲۴۸ هزار کیلومتر را در خود جای داد. جمهوری فدرال آلمان (آلمان غربی) در ۲۳ مه و جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی) در ۷ اکتبر ۱۹۴۹ اعلام موجودیت کردند. آلمان شرقی در سال ۱۹۵۴ رسماً اعلام استقلال کرد اما بنا به توافقات چهار قدرت جهانی در نشست پتسدام نیروهای نظامی شوروی هنوز در این کشور مستقر بودند. این عمل بیش از هر چیز به علت حضور گسترده‏ نیروهای آمریکایی در آلمان غربی و شرایط دوران جنگ سرد بود. تقسیم آلمان به دو کشور مجزا هرکدام از آنان را به منطقه نفوذ شوروی و آمریکا تبدیل کرد و هر یک دیگری را به فاشیسم و نژادپرستی متهم می‏‌کردند. در ۷ اکتبر ۱۹۴۹ اتحاد جماهیر شوروی در بخش تحت حاکمیت خود یک دولت کمونیستی روی کار آورد و آلمان شرقی عضو پیمان ورشو شد.
از سیم خاردار تا بتن
اقتصاد آلمان شرقی پس از جنگ با کمک شوروی پا گرفت و در جهت صنعت اتحاد جماهیر شوروی به کار گرفته شد. با خروج بخش زیادی از نیروی کار و اقشار مختلف، اقتصاد آلمان در تنگنا قرار گرفت. برای جلوگیری از این مهاجرت‏‌ها، قوانین سخت‏گیرانه عبور و مرور و همچنین استقرار سیم‏های خاردار به طول مرز دو کشور آغاز شد. به دستور نیکیتا خروشچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی با ساخت دیوار برلین در شهر برلین پایتخت «رایش سوم» در ۱۳ اوت ۱۹۶۱ جداسازی عینی و عملی دو آلمان به اوج خود رسید. دیوار به طول ۱۵۵ کیلومتر و به ارتفاع ۳ متر بود.
این دیوار تا سال ۱۹۸۹ شهر برلین را به دو منطقه‏ شرقی و غربی تقسیم کرده‏ و اصلی‏‌ترین سمبل جنگ سرد بود که به پرده آهنین شهرت یافت. در جهت ساخت دیوار ۹۷ مورد خیابان‏‌های شهری برلین در جهت شرقی-غربی و ۹۵ مورد مسیرهای بیرون شهری بین برلین غربی و سایر مناطق آلمان شرقی بسته شد. در ۲۰ سپتامبر ۱۹۶۱، کار ساخت حصار موازی با فاصله‏‌ای در حدود ۹۱ متر از سوی هر دو آلمان آغاز شد. تمام خانه‏‌هایی که در فاصله‏‏‏ بین این دو حصار قرار داشتند، تخریب شدند. مرحله آخر ساخت دیوار در سال ۱۹۷۵ آغاز و در آن از ۴۵ هزار قطعه بتنی مقاوم شده به ارتفاع سه و نیم متر و عرض یک و نیم متر استفاده شد. «دیواری که به قول کندی راه‌حل چندان مناسبی به حساب نمی‏‌آمد اما به مراتب بهتر از جنگ است».
به رسمیت شناخته شدن دو آلمان
در پاییز سال ۱۹۷۳، جمهوری فدرال آلمان و جمهوری دموکراتیک آلمان به عضویت سازمان ملل متحد درآمدند. ضمن اینکه طی مراسم خاصی، اعضای سازمان ملل، هر دو آلمان را مورد شناسایی قرار دادند، هر دو آلمان نیز یکدیگر را به رسمیت شناختند. این عمل چشم‏‌انداز وحدت مجدد هر دو آلمان را دست‏کم در کوتاه‌مدت از نظرها دور داشت. این در حالی است که حکومت‏‌های هر دو آلمان همواره در قوانین و طرح‏‌های بلندمدت خود بر اتحاد مجدد آلمان تاکید داشتند.
تقسیم به بهای گوشت و خون انسان
طبق مطالعات و گزارشات رسمی بیش از ۱۲۵ نفر در جریان فرار از دیوار در طی سال‏ های استقرار آن در سال‌های ۱۹۶۱ تا ۱۹۸۹ جان خود را از دست دادند و در حدود ۲۰۰ نفر نیز طی اقدام به فرار مجروح شدند. در همان سال نخست ۴۱ آلمانی در حین فرار به غرب کشته شدند. همچنین در این سال‌ها بیش از ۵۰۰۰ نفر توانسته بودند از برلین شرقی به برلین غربی فرار کنند. با وجود اینکه کیفیت زندگی در برلین شرقی در صدر همه کشورهای اروپای شرقی قرار گرفت و آمار فرارها کاهش یافت، بسیاری از خانواده‏‌های آلمانی در تمام طول سال‏‌های پابرجایی دیوار برلین هرگز نتوانستند یکدیگر را ملاقات کنند. «در سال ۱۹۴۵ ماموران پلیس در یکی از قصابی‏‌های شهر رورِ آلمان مقدار زیادی گوشت انسان پیدا کردند.
آلمان کشوری شکست‌خورده بود، ویرانه‏‌ها، پناهندگان و مردمی اسیر یأس و ناامیدی روزافزون. کارخانه‏‌های آلمان که زمانی کشور صنعتی بزرگی محسوب می‏‌شد دست از کار کشیده بودند. تولیدات کشاورزی کفاف سیر کردن شکم مردم را نمی‏‌داد. جمعیتی که با ورود ۱۶ میلیون آلمانی از اروپای شرقی دائم بر تعداد آن افزوده می‏‌شد. مغازه‏‌ها به جز حداقل جیره معین چیزی برای عرضه نداشتند و در خرابه‏‌هایی که اکثر مردم به آن خانه می‏‌گفتند، چندان خبری از آسایش خیال نبود. پول رایج قبلی ارزشی نداشت و اکثر معامله ‏ها با سیگارهای آمریکایی انجام می‏‌گرفت».
یالتا و تهران
دولت ایران در ۱۰ شهریور ۱۳۱۸ تنها یک روز پس از شروع جنگ جهانی دوم اعلام بی‏طرفی کرد، اما ارتش متفقین به بهانه حضور کارشناسان آلمانی و خودداری رضاشاه از اخراج اتباع آلمان در ایران، در ۲۵ اوت ۱۹۴۱ بخش‏‌هایی از خاک ایران را در زمان نخست‏‌وزیری علی منصور اشغال کرد. آلمان در طی جنگ خواهان آن بود که از طریق ایران به هند دسترسی پیدا کند و منافع انگلستان در این کشور را به خطر اندازد.
این اتفاق باعث شد که انگلستان به‏ رغم اینکه تا آن هنگام با اتحاد شوروی همکاری چندانی نداشت، در پی اتحاد با شوروی در برابر آلمان باشد. در روز ۳ شهریور ۱۳۲۰ نیروهای شوروی از شمال و شرق و نیروهای بریتانیایی از جنوب و غرب، به ایران حمله و به سمت تهران حرکت کردند. ۹ آذر ۱۳۲۲، در کنفرانس تهران روزولت، چرچیل و استالین قرارداد قوای متفقین را امضا کردند که در آن تضمین شد قوای متفقین ایران را پس از پایان جنگ جهانی دوم ترک خواهند کرد و ایران غرامتی برای این مدت خواهد گرفت. پیش‌نیاز این قرارداد این بود که دولت ایران به آلمان اعلان جنگ بدهد که ایران در ۱۷ شهریور ۱۳۲۲ این خواسته را عملی کرد. مسأله ایران و خروج نیروهای متفقین در کنفرانس یالتا مجدداً مورد تأکید اعضا قرار گرفت.
پس از پایان جنگ جهانی دوم نیروهای آمریکایی و انگلیس طبق توافق قبلی با دولت ایران به تخلیه نیروهای خود از ایران پرداختند ولی نیروهای نظامی ارتش سرخ شوروی، همچنان در ایران باقی ‏ماندند و از اجرای توافق سر باز زدند. حضور نیروهای ارتش سرخ در ایران به تشکیل دو حکومت خودمختار و کوتاه‏ مدت جمهوری مهاباد در کردستان و حکومت فرقه دموکرات در آذربایجان انجامید. دولت شوروی قبل از خاتمه جنگ درصدد به دست آوردن امتیاز استخراج نفت شمال برآمد، اما چون با تصویب قانون منع اعطای امتیاز نفت به خارجی‏‌ها در مجلس شورای ملی، از دریافت این امتیاز محروم شد، بنای مخالفت و ناسازگاری با دولت ایران را گذاشت و نیروهای خود را از ایران خارج نکرد.
پس از شکایت دولت ایران به شورای امنیت و مسافرت قوام‏ السلطنه نخست‏ وزیر وقت به مسکو که به امضای موافقت‌نامه‏‌ای درباره تشکیل شرکت مختلط نفت ایران و شوروی انجامید، شوروی در اردیبهشت ۱۳۲۵ نیروهای خود را از ایران خارج کرد. حکومت خودمختار حزب دمکرات در آذربایجان و کردستان نیز بیش از ۷ ماه پس از خروج نیروهای شوروی دوام نیاوردند. موافقت‏نامه مربوط به تشکیل شرکت مختلط نفت ایران و شوروی نیز، سال بعد در مجلس رد شد.


کد مطلب: 101266

آدرس مطلب :
https://www.mardomsalari.ir/news/101266/داستان-یک-دیوار

مردم سالاری آنلاين
  https://www.mardomsalari.ir