کریم صفایی در کنار مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، به هدف می نگرد
در روزهایی که کل کشور به دلیل ناکارآمدی و سوءمدیریت دچار بحران شده بود، ورزش ایران هم خارج از این قاعده نبود و درست به همان اندازه که صنعتی بودن و برقراری آرامش و مدیریت در کشور می تواند ضامن موفقیت های ورزشی باشد، سوءمدیریت ها هم این مقوله را دچار مشکلات فراوان کرده بود.
ورزش ایران در هشت سال دولت احمدی نژاد به تَبع وضعیت کلی کشور با اتفاقات عجیب و غریب و حاشیه های دور از تصور مواجه بود. حاشیه هایی که همچنان ادامه دارد و هنوز هم با وجود گذشت چهار سال از آن روزها، نتوانسته ایم از بار سنگین حواشی قد راست کنیم.
رشته تیروکمان هم یکی از رشته هایی بود که در آن سال ها دستخوش حاشیه های زیادی شد، از نامه نگاری به مراجع بین المللی برای اعزام دو ورزشکار به المپیک لندن گرفته تا تعلیق 6 ماهه این رشته و برکناری پر حرف و حدیث رئیس فدراسیون و بازداشت 15 روزه او.
در این رابطه با کریم صفایی هم صحبت شدیم. رئیسی که فدراسیون تیروکمان را راه اندازی کرد و در ادامه نیز با حکم وزیر ورزش محمود احمدی نژاد از کار برکنار شد تا تیروکمان ایران با تعلیق در عرصه جهانی مواجه شود.
ناگفته های آن روزهای ورزش در دولت های نهم و دهم را در گفت وگوی "مردم سالاری" با کریم صفایی می خوانید:
** تیروکمان پیش از شما فدراسیون نداشت، چه کسی از شما خواست که فدراسیون را راه اندازی کنید؟
اواخر دولتِ آقای خاتمی بود که به خواسته دکتر مهرعلیزاده موظف شدم فدراسیون تیروکمان را راه اندازی کنم. قبل از آن تیروکمان زیر نظر شوتینگ، زیرمجموعه تیراندازی بود. مرا خواستند و گفتند که فدراسیون تیروکمان را تشکیل بده.
** خودتان هم پیش از آن در این رشته فعال بودید؟
بله قهرمان تیراندازی کشور بودم. قهرمان ارتش های جهان شده بودم در رشته تپانچه جنگی. از من خواستند که فدراسیون تیروکمان را تشکیل دهم و خودم رئیس فدراسیون شوم و من از سال 82 این کار را انجام دادم. از 15 ورزشکارِ تیروکمان در سال 82، به 25 هزار ورزشکار بیمه شده رسیدیم. رتبه جهانی ما 129 بود که به رنکینگ یک رقمی رسیدیم. برای ریکرو مربی کره ای و برای کامپوند مربی نروژی آوردیم. پایه تیروکمان در شهرها ایجاد شد و بالغ بر 200 هیات ورزشی در استان ها و شهرستان ها راه اندازی شد. یک استادیوم المپیکی در آزادی ساختیم. مدارس آرش و آذر برای پسران و دختران در این رشته راه اندازی شد که از اول راهنمایی بچه ها را جذب کند تا در آموزش و پرورش استعدادیابی شود. همان زمان در بازه زمانی دو سال، 70 نفر استعدادیابی شدند. ساخت مجموعه های ورزشی و تفریحی برای تیم های ملی، خرید 50 کلبه دوخوابه که با درآمدش تیم ملی می توانست دیگر بودجه ای از وزارت ورزش نگیرد. ساخت یک سالن نزدیک به 3هزار متری با چادر و سوله و همچنین دوهکتار چمن مصنوعی و طبیعی. همه اینها را در دولت بعد (احمدی نژاد) آمدند و نه تنها کارهای ساخت و ساز من را ادامه ندادند بلکه پولهای شان را هم ندادند و گفتند بروید چک های کریم صفایی را برگشت بزنید و حکم جلبش را بگیرید. اینها کارها و برخوردهایی بود که آقای وزیر و آقای رئیس فدراسیون در آن زمان با بدهکاران فدراسیون می کردند.
** از قهرمانانی که در همان دوره استعدادیابی شدند اسم می برید؟
رضا زمانی نژاد، مجید احمدی، مجید قیدی، صابر حسینی، پاک زاد؛ در کامپوند مردان قهرمان زیاد داشتیم. مهتاب پارسامهر، ویدا حلیمیان، سیما حاجی انزهایی، سکینه قاسم پور، رنجبر و... در ریکرو هم میلاد وزیری و زهرا دهقان که به المپیک 2012 رفتند، حجت واعظی که ورودی المپیک را در سال 2008 گرفت، نجمه آبتین، کیوان ریاضی مهر و... اینها از قهرمانان دوره من بودند. چیزی که بود من پایه تیروکمان را در ایران گذاشتم. خودم نایب رئیس آسیا و عضو کمیته فکر برتر جهان بودم. دو سال ریاست کمیته پارالمپیک تیروکمان جهان را برعهده داشتم.
** فکر کنم زهرا نعمتی هم در دوره ریاست شما جذب این رشته شد؟
زهرا نعمتی را خودم از کرمان آوردم زمانی که معلول شده بود. تیروکمان را دستش دادیم و کنار بقیه کمانداران تمرین کرد. براساس نامه ایران به فدراسیون جهانی بود که مجوز ورود معلولین در مسابقات غیرمعلولها را گرفتیم. این درخواستی بود که برای اولین بار ایران مطرح کرد. به میسیز لی گفتم که تیروکمان را به زهرا نعمتی آموزش دهد و او هم درست مثل افراد غیرمعلول کار را یاد گرفت.
** نگفتید که استارت برکناری تان از چه زمانی زده شد؟
ابتدا بگذارید برایتان از اولین برخوردی که با آقای احمدی نژاد داشتم بگویم، سال 82 که من رئیس فدراسیون بودم او شهردار تهران بود و از همینجا بود که ما با هم زاویه پیدا کردیم و همان زمان این را به مسئولان کشوری گفتم. جلسه ای با احمدی نژاد داشتیم که توسط سرتیم حفاظتی رئیس جمهور هماهنگی های لازم انجام شد. اتفاقا من مرحوم سردار دانشیار، که نایب رئیسم بود را با خودم بردم. زمانی که رفتیم مشایی هم بود و همچنین شیخ رئیس دفتر احمدی نژاد. در خیابان بهشت خدمت ایشان رسیدیم. اولین چیزی که در این برخورد ایجاد شد در همان ابتدای کار بود. احمدی نژاد از سه چیز من خوشش نیامد یک ریشِ کوتاه من، دو قد بلندِ من، سه لباسِ رنگِ روشن من.
** این موضوع را به شما گفتند؟!
وقتی با او دست دادم، روبوسی سردی با من کرد. درحالیکه من قبل از این دیدار نظرم این بود که احمدی نژاد شهردار هست و خیلی برای انقلاب و کشور زحمت می کشد و می خواستم به همین دلیل برخورد خیلی گرمی با او داشته باشم، اما به همان سه دلیلی که گفتم او برخورد گرمی با من نداشت اما سردار دانشیار که کنارم ایستاده بود را به گرمی در
اواخر دولتِ آقای خاتمی بود که به خواسته دکتر مهرعلیزاده موظف شدم فدراسیون تیروکمان را راه اندازی کنم. قبل از آن تیروکمان زیرمجموعه تیراندازی بود. مرا خواستند و گفتند که فدراسیون تیروکمان را تشکیل بده. از سال 82 این کار را انجام دادم. از 15 ورزشکارِ تیروکمان در سال 82، به 25 هزار ورزشکار بیمه شده رسیدیم. رتبه جهانی ما 129 بود که به رنکینگ یک رقمی رسیدیم. برای ریکرو مربی کره ای و برای کامپوند مربی نروژی آوردیم. پایه تیروکمان در شهرها ایجاد شد و بالغ بر 200 هیات ورزشی در استان ها و شهرستان ها راه اندازی شد. یک استادیوم المپیکی در آزادی ساختیم. مدارس آرش و آذر برای پسران و دختران در این رشته راه اندازی شد که از اول راهنمایی بچه ها را جذب کند تا در آموزش و پرورش استعدادیابی شود. همان زمان در بازه زمانی دو سال، 70 نفر استعدادیابی شدند
آغوش گرفت و برخورد خیلی خوبی با او داشت به طوریکه به این موضوع اشاره کردم که من رئیس فدراسیونم و ایشان نایب رئیسم. اما احمدی نژاد تا اسم سردار را شنید و دید که او ریش بلندی دارد و کت و شلوار تیره به تن کرده و چفیه انداخته او را به شکل دیگری تحویل گرفت که همین هنگام من خیلی جدی این موضوع را تذکر دادم که رئیس فدراسیون من هستم و به شوخی گفتم باید مرا دو برابر بغل می کردی که اتفاقا مشایی و شیخ خندیدند و خودش هم لبخند زد. موضوع بعدی هم که مرا به فکر فرو برد، این بود که بعد از اینکه نامه های تیروکمان را به دستش دادم بدون اینکه بخواند روی همه آنها دستور داد.
** درخواست تان چه بود؟
یکی اینکه در چند بوستان تهران از جمله پارک طالقانی و بانوان مکانی مخصوص تیروکمان دایر کنم. این برخورد احمدی نژاد و نخواندن نامه ها و دستور انجام آن دومین موضوعی بود که برای من تعجب انگیز بود. او نامه ها را به شیخ داد و گفت کارش را انجام بده. بعد گفتم آقای احمدی نژاد اجازه هست دو موضوع را با شما درمیان بگذارم، البته موضوع شخصی نیست. گفتم می شود تمام جوی های آب خیابان ولیعصر را به من بفروشید؟! او تعجب کرد و گفت جوی آب به چه درد تو می خورد، گفتم آنها را پنج میلیارد می خرم، نگاه تمسخرآمیزی به من کرد و گفت تو می خوای پنج میلیارد تومان بابت جوی آب بدهی؟ گفتم اشکالی ندارد من می خرم. بعد گفت برای چه می خواهی، گفتم می دانید در خیابان ولیعصر چقدر جوی آب داریم؟ گفت نه، گفتم این خیابان 20 کیلومتر جوی آب دارد که با احتساب دو طرف خیابان می شود 40 کیلومتر، با جدول های کنار خیابان که دو متر است ضربدر 40 کیلومتر می شود هشتاد کیلومتر، روی جوی آب این خیابان باز است و مغازه دارها آشغال می ریزند و ما سالی پنج میلیارد هزینه می کنیم برای موش زدایی، گفتم من جوی آب را می برم زیر، بعد جای پارک را اجاره می دهم به مغازه دارها سالی 200 هزار تومان. تا این را گفتم، احمدی نژاد گفت البته من دستورش را داده ام. این کار در منطقه یک انجام شده و در منطقه 6 هم دارد انجام می شود و جزو پروژه های دو سه ماه آینده است.
** این کار واقعا انجام شده بود؟
10 دقیقه طول کشید برایش توضیح دادم که چه فکری دارم. این طرح را هم به کسی نگفته بودم. با این حرفش من را روی پل برد. گفتم «جدی؟ دارید انجام می دهید؟ باشه، خداحافظ». گفت : «خب طرح دیگرت؟» گفتم «آن را هم دارید حتما.» گفت «ندارم، حالا طرحت را بگو.» گفتم: «داری آقای احمدی نژاد» و سردار دانشیار را بلند کردم که برویم. با حالت قهر داشتم می رفتم چون به نظرم رسید که داشت دروغ می گفت. بعد یک دفعه گفت «می دانی اگر دستِ تو بود سقف اتوبان مدرس را هم خرید و فروش می کردی»، گفتم «اتفاقا می خرم». بعد گفت «برای چه کاری»، گفتم «شما طرحش را داری آقای احمدی نژاد! خداحافظ.» داستان زاویه پیدا کردن من و احمدی نژاد از همین زمان آغاز شد. اتفاقا همین موضوع را به حاج آقا ناطق نوری که بازرس رهبری بود هم گفتم که احمدی نژاد مشکل دارد. به آیت الله هاشمی رفسنجانی و سردار محسن رضایی هم گفتم.
** در بُعد ورزشی چطور؟
حالا من از طرف ورزشی ها می گویم، چیزی را که در ورزش تیروکمان دیدم. هرودت تاریخ نویس یونانی می گوید ایرانی ها به سه چیز مشهور بودند، یکی تیراندازی، یکی سوارکاری، یکی هم راستگویی. در این هشت سال چه دروغ هایی از مسئولان کشوری شنیدیم. مثلا یکی از آنها که من خدمت آقای یونسی هم عرض کردم، قبل از اینکه آقای روحانی مراسم تنفیذ را اجرا کند من و پنج شش نفر رفته بودیم پیشنهاد وزیر ورزش را بدهیم که از آقای یونسی خواستم که «سلام مرا به آقای روحانی برسانید و بعد بگویید که مردم ما نیاز ندارند که شما دلار و سکه و طلا را ارزان کنید، شما لطفا شرافت انسانی و دروغگویی را گران کنید.» متاسفانه ما در هشت سال دیدیم که چون به پول احتیاج داشتند بانک مرکزی شب عید قیمت سکه را در بازار بالا می برد و بعد سکه را به مردم می فروخت. بعد که کارشان با مردم تمام می شد و نقدینگی مردم تمام می شد در خرداد قیمت سکه را پایین می آورد. آیا این دزدی آشکار نیست؟ آیا این دروغگویی نیست؟ این کار صحیح بود؟ مردم اگر به بانک ها اعتماد نکنند به چه کسی می توانند اعتماد کنند؟ این حرف را به آقای یونسی هم گفتم که مشکل ما با دولت احمدی نژاد روی این موضوعات بود. من در کمیته ورزش مجمع تشخیص مصلحت نظام، جلوی آقایان هاشمی طباء، سردار محسن رضایی، نصرالله سجادی و ورزشی های قدیمی یک جمله گفتم که من برای موضوع میلاد وزیری و زهرا دهقان به سران سه قوه نامه دادم. به حاج آقای ناطق که بازرس رهبری بود و سردار محسن رضایی که دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام بود که مرا واگذار کردند به دولت، که این دو تا بچه را به المپیک ببرند چون حق شان است.
** شما هم در نهایت به فدراسیون جهانی نامه زدید که این موضوع مورد اعتراض قرار گرفت.
وقتی دیدم اینجا هیچ اتفاقی نمی افتد و کاری برای این دو نفر انجام نشد 14 شعبان نامه زدم به فدراسیون جهانی، 15 شعبان هم جوابم را دادند که آقای صفایی شما رئیس فدراسیون تیروکمان ایران هستید و فقط این دو نفر می توانند در مسابقات شرکت کنند. به خاطر همین نامه و پیگیری 15 روز رفتم اوین.
** پس ماجرای بازداشت تان در دولت گذشته همین بود؟
بله سرِ نامه ای که من به فدراسیون جهانی زدم و از همه مهم تر دسیسه ای که در دولت احمدی نژاد چیدند تا کریم صفایی و علی کفاشیان را بفرستند زندان. کفاشیان 24 ساعت بازداشت شد.
** او دیگر چرا؟
با همین دسیسه ای که چیدند. حالا
رفتم توی اتاق آقای وزیر ورزش احمدی نژاد، به من گفت آقا کریم اگر پول می خواهی ورزشکارانت باید بروند استقبال رئیس جمهور. بعد گفتم چه ربطی به هم دارد؟ گفت در شهرستان ها تیروکمانی ها برای استقبال نمی آیند. من هم گفتم اصلا به این موضوع اعتقاد ندارم. ورزشکار باید تیرش را بزند و چه کار دارد به موضوعات سیاسی. گفت اگر نروند تو هم قید پول را بزن. گفتم شما دو سال است به من پول نداده اید این هم روی آن
او 24 ساعت بیشتر بازداشت نماند اما من 15 روز اوین بودم. برای من هم پاپوش درست کردند و گفتند که تو جاسوسی که به فدراسیون جهانی نامه دادی. نامه ای هم از آی او سی (کمیته بین المللی المپیک) آمد که اگر کریم صفایی به فدراسیون تیروکمان برنگردد و این دو نفر به المپیک نیایند هم تیروکمان و هم کل ورزش تان در المپیک تعلیق خواهد شد. وزیر احمدی نژاد گفت که اینها کاغذی بیش نیست. بعد جلسه ای در لندن گذاشتند که وزیر ورزش علت حاضر نشدنش در این جلسه را ماندن در ترافیک اعلام کرد! اینها جهان و مجامع بین المللی را به مسخره گرفته بودند و برایشان پست های جهانی دیگران اصلا مطرح نبود.
** چرا نمی خواستند این دو نفر به لندن بروند؟
سیستم اینها همین است. با هر کسی که مصاحبه کند برخورد می کنند. علت اینکه میلاد وزیری را از لیست المپیک خط زدند این بود که در فیس بوکش نوشته بود «مربی من کجایی که کلاغ ها آمده اند گردوهای درخت تو را می خورند» به خاطر همین جمله از تیم ملی خط خورد و نمی خواستند اجازه دهند که به المپیک برود.
** درنهایت هم تیروکمان تعلیق شد؟
بله. از یکی از وزارتخانه های بی ربط نامه زدند که کریم صفایی را از تمام پست های جهانی بیرون کنید. بعد هم تعلیق صورت گرفت و شش ماه رشته تیروکمان تعلیق شد.
** رفع تعلیق هم ماجراهایی داشت.
آقایان از طرف من و با ایمیلم به فدراسیون جهانی نامه جعلی زدند که من خودم استعفا کرده ام. من در زندان بودم که گفتند استعفا بده که ندادم. بعد که فدراسیون جهانی ایمیل جعلی من را دریافت کرد تیروکمان رفع تعلیق شد.
** ایمیل جعلی را چه کسی فرستاد؟
ایمیل از داخل فدراسیون زده شد. یکی از آنها فعلا یک سال زندان گرفته که البته اعتراض هم کرده و هنوز رای قطعی نشده، یکی هم دو میلیون تومان جریمه شد. این دو نفر در فدراسیون دستور داشتند که ایمیل جعلی را بفرستند. پرونده رئیس فعلی فدراسیون هم به خاطر برگزاری انتخابات جعلی در دادگاه رسانه در جریان است. ولی اینها به درد من نمی خورد، نه محکومیت آقایی که ایمیل را جعل کرده، نه جاعلِ اصلی، اینها باید بگویند که وزیر به ما دستور داده بود که این کار را انجام دهیم و این جمله را از قول رئیس جمهور بگویند که وقتی حکم وزیر ورزش را داد گفت باید دو نفر را از ورزش خارج کنی، یکی احمد دنیامالی و دیگری هم کریم صفایی و دلیلش هم ذهنیتی بود که از ما از زمان شهردار بودنش داشت. متاسفانه این آدم از زمانی که در شهرداری مچش را گرفتم این بساط را برای من راه انداخت. عباسی هم به اعتراف خودش، احمدی نژاد او را وادار کرده که این کار را انجام دهد. از زمانی که رئیس جمهور شد نگاهش همین بود. فکر نمی کردم از همان زمان موضوع را این قدر به دل گرفته باشد.
** از نظر تامین اعتبار و بودجه مشکل نداشتید؟ وزارت ورزش بودجه مصوب را پرداخت می کرد؟
رفتم توی اتاق آقای وزیر ورزش احمدی نژاد، به من گفت آقا کریم اگر پول می خواهی ورزشکارانت باید بروند استقبال رئیس جمهور. بعد گفتم چه ربطی به هم دارد؟ گفت در شهرستان ها تیروکمانی ها برای استقبال نمی آیند. من هم گفتم اصلا به این موضوع اعتقاد ندارم. ورزشکار باید تیرش را بزند و چه کار دارد به موضوعات سیاسی. گفت اگر نروند تو هم قید پول را بزن. گفتم شما دو سال است به من پول نداده اید این هم روی آن. گفتم آقای عباسی من یک موضوعی را به شما بگویم. من آقای اوباما رئیس جمهور آمریکا را دیدم که وارد یک مهدکودک شد، اول اینکه محافظانش را داخل نیاورد دوم، کتش را درآورد و آستین هایش را بالا زد و سوم اینکه وارد سالنی شد که بچه ای آنجا در حال نقاشی بود. به صورت دولا دولا و پامرغی رفت بالای سر بچه و نقاشی را نگاه می کرد. بچه سرش را بالا آورد و دید رئیس جمهور بالای سرش هست، فکر کرد رویا دیده، وقتی آقای اوباما آمد بیرون خبرنگار از او پرسید برای چه این کار را کردی که پاسخ داد اینجا جای بچه هاست و من نمی توانم محافظانم را با خود با داخل ببرم. پرسیدند چرا دولا دولا وارد سالن شدی، گفت آن بچه داشت نقاشی می کشید اگر من راه می رفتم حس نقاشی اش به هم می ریخت. گفتم آقای عباسی نمی گویم آمریکا خیلی خوب است اما یک سری چیزهای شان عجیب است. مگر آن آدم مسلمان است؟ اما انسان هست. چرا آقای احمدی نژاد می خواهد به اردبیل برود از سه استان اطرافش مدارس را تعطیل می کنند و با اتوبوس آدم می برید جلوی آقای احمدی نژاد بای بای کند. نکنید، این کارها نه شرعا، نه عقلا، نه عرفا و نه اخلاقا درست نیست. شما از آذربایجان شرقی با اتوبوس آدم می برید اردبیل. گفت آقا وارد کارهای سیاسی نشو. گفتم آخر شما کار سیاسی می کنید با ورزش. من می گویم این کارها درست نیست.
** تعلیق تیروکمان چه سالی اتفاق افتاد؟
دو ماه مانده به المپیک 2012 من را برکنار کردند و بعد در لندن تعلیق شدیم. بعد که وزیری و دهقان را به المپیک فرستادم گفتند که صفایی باید انتخابات بگذارد که بعد با نامه جعلی انتخابات را برگزار کردند. همین آقایی که رئیس فدراسیون شد قبلا که شهردار بندرعباس بود بالغ بر 12 ورزشکار را ترور شخصیت کرده بود و پرونده قضایی داشت که موضوع به دادگاه بین المللی ورزش هم رسید ولی زمان عباسی پرونده به آن مهمی مسکوت ماند. ورزشکاران شکایت کرده بودند اما بعد به زور رضایت گرفته است. همچین آدمی را آوردند در ورزش. آن زمان حاج آقا علیپور خودش اعتراف کرد که وقتی پرونده این آقا را به عباسی دادم، پرونده را در کشوی میزش قایم کرد و دیگر به کسی نشان نداد. جالب اینجاست که آنها می خواستند با فساد برخورد کنند. چه کسی می خواست برخورد کند؟ این آقایان؟