مجلس یازدهم که در سالی که گذشت تشکیل شد مجلس جذابی نیست. با وجود آنکه این مجلس با شعار بهبود معیشت مردم روی کار آمد، هفتهای نیست که از طرف مجلس نشینان، یک سوژه خاص به دست رسانههای داخل و خارج داده نشود. البته پرداختن به همه حواشی مجلس یازدهم تا همینجا که هنوز به یکسالگی خود نرسیده، شاید چندین مصاحبه را بطلبد. اما نقش هیات رئیسه تازه مجلس در این حواشی انکارناپذیر است. در گفتگوی «
مردم سالاری آنلاین» با داریوش قنبری، عضو شورای مرکزی حزب مردم سالاری و نماینده ادوار مجلس، از او پرسیدیم چرا هیئت رئیسه مجلس در اداره کردن مجلس تا این حد ناتوان به نظر میرسد؟
- به نظر میرسد نقش هیئت رئیسه و شخص ریاست مجلس در ایجاد و تداوم حواشی مجلس انکارناپذیر باشد. شما در این باره چه فکر میکنید؟
در مجموع ضعف مجلس به نظر من فراتر از ضعف هیئت رئیسه است. یعنی نمیتوان صرفا هئیت رئیسه را مقصر دانست. به هر حال هیئت رئیسه محصول همه نمایندگان است. در کل باید گفت که مشکل اساسی مجلس یازدهم فقدان آگاهی و اشراف کامل نسبت به وظایف و اختیارات نمایندگی و همین طور ضعف تخصص به صورت خاص است. البته در مجالس گذشته هم ضعف تخصصی بود، اما در هر مجلسی، نمایندگان باتجربهتر از ادوار گذشته حضور داشتند که توازن ایجاد میکردند.
مجلس فعلی علاوه بر فقدان شناخت مناسب، مشکل عدم تجربه دارد. به هر حال بسیاری از نمایندگان، بار اولی هست که حضور پیدا میکنند و تجربه مناسبی در تعامل بین قوا ندارند. همچنین شناخت دقیقی هم از مسائل و مشکلات ندارند. با این ویژگیها نمیتوان انتظار یک هیئترئیسه بی عیب و نقصی داشت. شاید اگر بتوان مقایسه کرد، بعضی از اعضای هیئت رئیسه افراد مطلعتری نسبت به نمایندگان هستند. البته جز شخص رئیس مجلس که تجربه کار نمایندگی ندارد و در مجموع آن طور که انتظار میرفت، ایشان نتوانست مدیر خوبی در مجلس باشد و مناسبات مجلس را با جاهای دیگر برقرار کند.
- ...ظاهرا بخشی از نمایندگان هم به این مدل اعتراض دارند...
یکی از مسائل اصلی همین است که نمایندگان هم اخیرا صدای اعتراضشان بلند شده است. بحث این نمایندگان این است که رئیس مجلس ظاهرا به جای نمایندگان تصمیم گرفته یا اقداماتی را انجام میدهد که با وظایف رئیس مجلس همخوانی ندارد.
تذکری که همین چند روز پیش آقای صباغیان نماینده یزد مطرح کرد، قابل تامل است. حالا ممکن است هئیت رئیسه این کار را کرده باشد، اما خطاب ایشان به آقای قالیباف بود. به طور کلی رئیس مجلس در ارتباط با اقدامات هئیت رئیسه مسئول است. اینکه نمایندهای پیشنهاد بدهد و اجازه طرح آن داده نشود، عملا تصمیمگیری به جای نمایندگان است. اساسا تصمیمگیری به جای نمایندگان با وظایف هیئترئیسه سازگاری ندارد. رئیس مجلس هم مثل بقیه یک نماینده است و اساسا در کشورهای دیگر، به جای "رییس مجلس" از عنوان "سخنگوی مجلس" استفاده میشود.
- در دوره های قبلی هم انتقاداتی در مورد اداره مجلس وجود داشت. اساسا مشکل چیست و چرا همیشه در این موضوع انتقاد وجود دارد؟
ببینید اساسا وظیفه رئیس مجلس طبق آییننامه داخلی اداره جلسات مجلس است. نه اینکه به جای اداره جلسات مجلس، ذائقه و تمایلات نمایندگان را دستکاری یا جهتدهی کند. آقای صباغیان صحبت از حزبی کردند که توسط رئیس تشکیل شده و مانع از این انجام وظیفه نمایندگان میشود. آن چیزی که من از صحبتهای ایشان استنباط کردم، دخالت در تمایلات نمایندگان و اعمال یک سلیقه خاص در مجلس است. البته چیزی که جای تامل دارد، این است که مجلس اساسا به لحاظ سیاسی یکدست است. یعنی این مجلس و نمایندگانش در یک فضای غیررقابتی وارد مجلس شدهاند و این دستکاری در تمایلات همفکران، آن هم وقتی تقریبا یک فضای یکدستی بر مجلس حاکم است، واقعا جای تامل و تعجب دارد. اما برداشت من از اظهارات آقای صباغیان این است که حتی نظر همفکران در حال دستکاری شدن و جهتدهی در یک مسیر خاص است.
- البته ظاهرا موارد انتقادی زیاد بوده و آقایان میرسلیم و زاکانی هم انتقادات جدی را مطرح کردهاند. آیا به نظر شما با وضعیت فعلی مجلسیان به این نتیجه رسیدهاند که در هیئت رئیسه و ریاست مجلس باید تغییری ایجاد شود؟
البته نسبت به ریاست آقای قالیباف ظاهرا بگومگویی وجود داشته است. از همان زمان که بحث چینش کمیسیونها پیش آمد، اعتراض نسبت به آقای قالیباف در مجلس بالا گرفت و بعضی به فکر برکناری ایشان بودند. اینکه مجلس از یک تفکر خاص سیاسی هست، به معنی رقابتهای درون گروهی و اختلافات شخصی نیست. این رقابتهای درون گروهی بیشتر بر مبنای خواستهها و تمایلات شخصی است و طیفهای مختلف اصولگرا سعی میکنند با هم رقابتهایی داشته باشند. به هر حال اینها از محافل خاصی آمدند که بعضیهایش حول محور یک یا چند شخص خاص شکل گرفته باشد. البته من نمیخواهم بگویم حزب، چون اطلاق حزب در جبهه اصولگرایی، به آن صورت معنا ندارد. دو حزب سنتی که یک مقدار تاثیرگذاری داشتند، امروز رنگ و لعاب خود را از دست دادهاند. مثلا جامعه اسلامی مهندسین در گذشته یکی از تشکلهای نسبتا مهم در جریان اصولگرا بود، اما این روزها نامی از آن برده نمیشود یا حزب موتلفه که از احزاب باسابقه جریان اصولگرا بود که به ضعف گراییده است. بنابراین رقابتهایی در سطح فردی، محفلی و گروهی در عین یکدست بودن مجلس وجود دارد. البته احزابی که از قدیم در جریان اصولگرایی بودند در مقابل محفلهای جدیدی که شکل گرفتهاند در حال مقاومت هستند و آنها را به چالش میطلبند.
- سوال پایانی من درباره آقای بذرپاش است. هم در زمان انتصاب ایشان و هم در روزهای پیشین با پس گرفتن تاییدیهای که برای ایشان صادر شده، حواشی زیادی حول این شخصیت وجود دارد. اما در مجلس صحبتی در این باب نیست. شما این مساله را چطور ارزیابی میکنید.
در ارتباط آقای بذرپاش، بعضیها ظاهرا گرایشهای جناحی را برتری دادند، اما یه عدهی دیگری، در کنار مسائل جناحی، چارچوبهای حقوقی و قانونی را نیز مدنظر داشتند. این مسایل را باید در کنار هم بررسی کرد. ضمن اینکه باز به نظر من اختلافات خاص محفلی، حزبی و فردی درون اصولگرایان، در این زمینه بیتاثیر نیست.
- یعنی به نظر شما ارادهای برای رسیدگی به این موضوع وجود ندارد؟
بعید میدانم که به این سادگی بتوانند آقای بذرپاش را کنار بزنند. حداقل تا خیالشان از لحاظ انتخابات ریاست جمهوری راحت نشود، بعید است که این اتفاق بیفتد. در مجموع یکسری افراد مدعی در جریان اصولگرایی وجود دارند که بایستی به شکلی مشغول شوند، و الا احتمال دارد برای عدهای دیگر از مدعیان مزاحمت ایجاد کنند. از این لحاظ من بعید میدانم که در ارتباط با این موضوع اتفاق خاصی شکل بگیرد و تصور میکنم ایشان همچنان سرجای خود باقی میماند، مگر اینکه به دلیل اهداف دیگری که شاید مدنظر داشته باشد، کنارهگیری کند.