گروه فرهنگي - فخري سادات مسچي: هنوز از زماني که مهمترين و گرانترين تبليغات، تبليغ در صدا و سيما بود سالهاي زيادي نميگذرد اما در همين سالها چنان تغييرات وسيعي در عرصه رسانه و مخاطب رخ داده است که نه تنها ديگر تبليغ در تلويزيون براي بسياري از صاحبان آگهي مطلوب و در اولويت نيست، بلکه صدا و سيما هم براي توليدات خود مجبور شده که از روشهاي ديگر تبليغي استفاده ميکند.
به گزارش
مردم سالاری آنلاین ،طي يکي دو سال اخير مردم با تعجب ديده اند که تبليغ توليدات صدا و سيما بر روي بيلبوردهاي شهري آمده است. اين امر اگرچه ميتواند به معناي خالي ماندن اين بيلبوردها هم باشد و به نوعي رابطه دوگانه صدا و سيما و شهرداري را براي استفاده از فضاهاي خالي مانده تبليغاتي را نشان ميدهد، اما از آنجا که در اين گزارش بيشتر به موضوع خروج صداو سيما ار مرجعيت رسانهاي و کاهش مخاطبان آن ميپردازيم بيشتر اين وجه مورد توجه قرار دارد که چگونه صداو سيمايي که کمتر از يک دهه قبل براي هر ثانيه تبليغ در تلويزيون ميليونها تومان طلب ميکرد، حالا چرا بايد براي سريالهاي خود به تبليغات شهري رو بياورد. سال گدشته زماني که سريال «مستوران» از توليدات تلويزيوني روي بيلبوردهاي شهري ديده شد، يکي از روزنامه نوشت: «اين مسئله پارادوکسگونه که نوعي نقض غرض در آن مشاهده ميشود نشان ميدهد صدا و سيمايي که محل بروز و نمايش بسياري از آگهيهاي تبليغاتي است و زماني حرف اول را در تبليغات رسانهاي ميزد، حال ظرفيت تبليغ خود را از دست داده و به روزي افتاده که براي ديده شدن سريال خودش دست به دامن تبليغات محيط شهري و نگاه مردم در کوچه و خيابان شده است.»
اين در حالي است که در سالهاي قبل اگر يک فيلم سينمايي امکان استفاده از تبليغات تلويزيوني را پيدا ميکرد پرفروش ميشد اما حالا ديگر تقريبا هيچ فيلم مستقلي در تلويزيون تبليغ ندارد و يا اگر تبليغي در تلويزيون منتشر شود، چندان تاثيري در فروش آن ندارد! چند سال قبل برحي از فيلمها در شبکههاي تلويزيوني خارج از کشور تيليغ ميشدند که البته با ممانعت مواجه شدند اما اين روزها استفاده از امکان فضاي مجازي و روشهاي تبليغي در شبکههاي مجازي بسيار موثرتر از تبليغ در تلويزيون است. در واقع تاثيري که يک صفحه پرمخاطب اينستاگرامي دارد مجموعه همه شبکههاي صدا و سيما ندارد!
بر همين اساس است که علي رغم فيلتر بودن بسياري از شبکههاي اجتماعي خارجي، دائما در برنامههاي تلويزوني از مردم دعوت مي شود که آنها را در اين شبکهها دنبال کنند. البته نام بردن از اين شبکهها ممنوع است اما با ايما و اشاره و يا با گفتن اينکه عنوان صفحه يک برنامه در تمام شبکههاي اجتماعي، فلان نام است، سعي ميکنند از اين طريق در شبکههاي مجازي حضور داشته باشند تا برنامه خود را تبليغ کنند. راه ديگر اين است که برخي برنامه سازان و شايد مديران صدا و سيما خوش دارند که حتي سوتيها و اشکالات برنامههاي تلويزيوني در شبکههاي مجازي وايرال شود تا به اين طريق مخاطبي براي برنامه پيدا کنند و مردم را بيشتر متوجه اين برنامههاي کم مخاطب کنند.
دو سال بر اساس يک نظرسنجي که ايسپا منتشر کرد، مشخص شد که صدا وسيما نه تنها نتوانسته رقابت مثبت و پيروزمندانهاي با فضاي مجازي داشته باشد، بلکه در دوسال و نيم گذشته (يعني از سال 1398 تا ميانه سال 1400) ، درصد مخاطباني که اخبار را از صداوسيما دنبال ميکنند، از 57.7 درصد به 42.1 درصد کاهش يافته است. در همين بازه زماني، درصد افرادي که اخبار را از طريق فضاي مجازي دنبال ميکنند، از 26.1 درصد به 41.4 درصد رسيده است. اين آمار نشان ميدهد که مخاطبان تلويزيون در زمينه پيگيري اخبار با 15.6 درصد کاهش مواجه بوده است، در حالي که 15.3 درصد به مخاطبان فضاي مجازي براي پيگيري اخبار اضافه شده است. در واقع نظرسنجي ايسپا نشان ميداد که همان 15 درصد از مخاطباني که ديگر براي شنيدن اخبار سراغ صدا و سيما نميروند، به سمت فضاي مجازي حرکت کردهاند؛ فضايي که در ايران با مشکلات زيادي از جمله فيلترينگ، هزينه بالاي اينترنت، ضعيف بودن پهناي باند و... همراه است؛ اما چه چيزي باعث شده تا مخاطبان، تلويزيون و راديويي را که رايگان است، فراگيري زيادي دارد و به راحتي در دسترس است، کنار بگذارند، خودشان را به دردسر بيندازند و اخبار را در فضاي مجازي دنبال کنند؟ در دو سال اخير اگرچه فيلترينگ و کاهش سرعت اينترنت مردم را با مشکلات بسياري براي استفاده از فضاي مجازي مواجه کرده اما ناگفته پيداست که مردم علي رغم همه موانع ايجاد شده بيش از پيش از فضاي مجازي استفاده ميکنند و صدا و سيما مهجورتر شده است؛ و همين موضوع است که نياز به ديده شدن در فضاي مجازي را براي برنامههاي اين سازمان واجب کرده است!