معمول اين است كه هر فردي به هنگام نقد موضوعي و ارائه پيشنهاد و نظري در حوزه خاصي، علاوه بر سبقه دانشي و مهارتي، اقداماتي هم در آن زمينه داشته باشد. به طور مثال در عرصه ي اجتماعي و فرهنگي ، شخصي مي تواند صاحب سبك و نظر باشد كه از جامعه شناسي و مردم شناسي و تبار و.. سوادي در خور داشته باشد و آن قدر علم آموزي و مهارت ورزي و پيامدهاي پژوهشي و تحقيقي داشته باشد كه بتواند دردي را درمان كند و يا از آسيبي پيشگيري كند .
معمول اين است كه هر فردي به هنگام نقد موضوعي و ارائه پيشنهاد و نظري در حوزه خاصي، علاوه بر سبقه دانشي و مهارتي، اقداماتي هم در آن زمينه داشته باشد. به طور مثال در عرصه ي اجتماعي و فرهنگي ، شخصي مي تواند صاحب سبك و نظر باشد كه از جامعه شناسي و مردم شناسي و تبار و.. سوادي در خور داشته باشد و آن قدر علم آموزي و مهارت ورزي و پيامدهاي پژوهشي و تحقيقي داشته باشد كه بتواند دردي را درمان كند و يا از آسيبي پيشگيري كند . متاسفانه در كشور ما هر كس از هرجا در هر موضوعي دلش بخواهد و وقت را مغتنم براي كسب مقام و پُست بداند، نظر مي دهد و كاري به نتايج سوء حضورش در آن شرايط را ندارد . پزشك در كار معلم، معلم در كار صنعتگر، صنعتگر در كار سياستمدار، سياستمدار در كار جامعه شناس و... همه و همه به گونه اي مطالبه گرانه در حوزه هاي تخصصي همديگر وارد مي شوند و ارائه فرضيه و نظر پيشنهاد مي دهند و اين بي گمان نتيجه رويكردهاي غلطي است كه بر جامعه سلطه كرده است ( رويكردهايي كه از آخر به اول برنامه ريزي شدند). در برنامه هاي دولت هاي روي كار آمده رعايت حقوق شهروندي و بهره مندي مردم از امكانات و نيازهاي اوليه و رفاهي از بديهي ترين سياست هايي است كه در دهه ي اخير در ايران به آنها توجه خاصي شده است اما در همين برنامه هاي خوشنام و در خور جهاني نگريسته شدن، در مسير اشتباهي گام برداشته شده است. انتظار يادگيري مطلوب و كارآمد از دانش آموزان زماني به ثمر مي نشيند كه معلم، آموزشي شايسته و با نتيجه داشته باشد. اگر معلمي از همان روز اول برنامه كلاس خود را براي كسب نتايج خوب پي ريزي كند و پيوسته از داش آموزان بخواهد كه براي كسب نمره بالا تر و پيشرفت در امور درسي تلاش كنند اما خودش كه نقش اصلي و محور فعال كلاس درس است، هيچ انگيزش و حركتي براي تسهيل مسير دانش آموزانش نداشته باشد، اين مي شود كه كلاس بدون خروجي مطلوب به پايان مي رسد.اين مثال را به جامعه تعميم دهيد كه دولت دم از حقوق شهروندي مي زند ف اما در هيچ انگاره اي از حوزه هاي فعاليتش نمي توان آن را ديد. نه مسير را آماده مي كند و نه محتواي ارزشي براي اين مسير دارد.
در حال حاضر در نقطه اي ايستاده ايم كه هر روز در رسانه ، فضاي عمومي جامعه ، مدارس، دانشگاه و... تاكيد بر رعايت حقوق شهروندي مي شود و در هر برنامه و فضايي كه مهيا باشد از حقوق شهروندي و بشر مي گويند. اما به دقت كه بررسي شود آنچه بيشتر به چشم مي آيد تنها الفاظ و كلمات زيبايي است كه گاه گاهي از لسان سياستمداران و دولتمردان شنيده مي شود. جملاتي كه براي آن هيچ اقدامي انجام نمي گيرد و فقط ژست آن را به خود مي گيرند. رعايت حقوق شهروندي را بايد از درون دولت ها و برنامه ها پيگيري كرد. شايد زياد هم به ذهن خطور نكند اما عدم رعايت حقوق شهروندي را مي توان در ناوگان حمل و نقل شهري مشاهده كرد كه نه راننده ايمن به حد نصاب دارند و نه وسيله نقليه سالم به حد كفاف . هر روز از حقوق شهروندي مي گويند اما سرماي هوا در مدارس كشته مي گيرد و در دانشگاه ها مسير ناهموار و اتوبوس معيوب. اگر حفظ جان دانش آموزان و دانشجويان ، مدارس ايمن و برخوردار، عدالت آموزشي ، فرصت برابر، كارگاه ها و آزمايشگاه هاي دانشگاهي مجهز ، آموزش مهارت هاي خود مراقبتي در مدارس ، سلامتي و ايمني سرويس هاي حمل و نقل و...جزء حقوق شهروندي محسوب نمي شود ، پس دقيقا حقوق شهروندي و اجتماعي چه مولفه هايي مي تواند داشته باشد كه در كشور بخوبي رعايت مي شود و ما از آن بي خبريم. اگر استاد دانشگاه علم و صنعت داراي دكتري برق يا آن استاد دانشگاه تهران داراي دكتري علوم سياسي قبل از آنكه وارد حوزه آموزش عمومي مي شدند ، كمي در همان آموزش عالي چالش ها را به زبان دانشجويي بيان مي كردند و مطالبات را به گوش مسئولين مي رساندند شايد امروز آن قدر سوزش دل از اين نبود كه چرا متخصصان آموزش عالي در رسانه و جامعه، عدم وجود عدالت و امكانات را در آموزش عمومي فرياد مي زنند اما از خلاء هاي آموزش عالي و نبود امكانات سخني به ميان نمي آورند. متاسفانه آموزش عالي امروز كشور در كنار تمام پيشرفت هايي كه داشته در بحث درخواسته هاي دانشجويي و رعايت آرمان هاي آنان بسيار كوتاهي كرده و عملكرد قابل دفاعي نداشته است . به صاحبنظران آموزش عالي پيشنهاد مي شود كمي از فضاي آموزشي عمومي و شانتاژهاي آن كه عقبه فكري سياسي بازي را به ذهن مي نشاند ، دور شوند و دانشجويان دانشگاه هاي كشور را به داشتن حاميان اجتماعي، سياسي و فرهنگي نويد بخشند. با توجه به سخنان شاهدان حادثه دلخراشي كه در دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقيقات رخ داد، بي گمان بايد گفت اين قبيل اتفاقات ناگوار ثمره عدم ديده شدن و شنيده شدن مطالبات دانشجويي است . آتشي كه در دبستان اسوه حسنه زاهدان زده شد، اتوبوسي كه در دانشگاه آزاد علوم و تحقيقات دچار حادثه شد، گزار ش هاي آزار جنسي كه از مدارس به گوش مي رسد و... وزيري كه از يارانه بي مقدار مردم مايه مي گذارد و رييس دانشگاهي كه چندين شغله است و لنگ پوشيدن را به مردم پيشنهاد مي دهد ، همه اينها و آن ديگرها كه مخفي مي ماند و جامعه از آن مطلع نمي شود ، گواه اين است كه در اين مملكت زماني مي توان از حقوق شهروندي و حق بشري سخن به زبان آورد ، كه اين اتفاقات ناخوشايند رخ ندهد و همگان در رفاه و آسايش باشند. كلام آخر آنكه تا زماني كه حال آموزش عمومي و آموز ش عالي كشور تا اين حد خراب باشد ، نمي توان دم از توسعه و پيشرفت زد. گام ها را براي توسعه پايدار از رعايت اجتماعي حق بشر آغاز كنيد نه از توان نظامي و موشك پراني....