کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

هنگامی که فوتبال همبستگی ملی را نشانه می‌رود

دو اتفاق که باید آن را جدی گرفت

21 آبان 1397 ساعت 12:47

یکی از کارکردهای بازیهای ورزشی، همچون بازیهای فوتبال، چه در سطحِ ملی و چه در سطحِ باشگاهی، افزایشِ همبستگیِ ملی و گسترشِ شور و نشاطِ اجتماعی است. با همه‌ی این، در آستانه‌ی بازیِ تیمِ پرسپولیس به نمایندگی از ایران با تیمِ کاشیما آنتلرزِ ژاپن شاهدِ رخدادهایی تأمل‌برانگیز بودیم که نشانگرِ به بیراهه رفتنِ ورزش در ایران است.


یکی از کارکردهای بازیهای ورزشی، همچون بازیهای فوتبال، چه در سطحِ ملی و چه در سطحِ باشگاهی، افزایشِ همبستگیِ ملی و گسترشِ شور و نشاطِ اجتماعی است. با همه‌ی این، در آستانه‌ی بازیِ تیمِ پرسپولیس به نمایندگی از ایران با تیمِ کاشیما آنتلرزِ ژاپن شاهدِ رخدادهایی تأمل‌برانگیز بودیم که نشانگرِ به بیراهه رفتنِ ورزش در ایران و گواه آن است که ناهنجاریهای اجتماعی مجالی مناسب برای بروز و ظهور میانِ برخی از تماشاگران فوتبال یافته و با نشانه‌گرفتنِ پیوستگیِ ملی ملجأیی برای بروزِ قوم‌گراییِ ارتجاعی و منطقه‌گراییِ واپس‌گرا و لمپنیسمِ فرهنگی شده است که اگر در این میان جامعه‌ی ایرانی به خود نیاید و دربرابرِ این آسیب چاره‌ای نیندیشد و پاسخی درخور ندهد، آنگاه خویشتن را دربرابرِ مسائلی بسیار حادتر خواهد دید که دیگر امکانِ چاره‌اندیشی دربرابرِ آن را نیز نخواهد داشت.
این دو صحنه را با هم مرور کنیم تا متوجه‌ی کُنه ماجرا شویم:
۱. «زهره سادات هاشمی»، مجری صداوسیما، در یکی از برنامه‌های تلویزیونیِ استانِ اصفهان به نامِ «کاشانه» برای پرسپولیس در بازی با کاشیما آرزوی موفقیت کرده بود. این آرزوی ساده بر وی گران تمام شد، چراکه هزاران کاربرِ شبکه‌های اجتماعی به وی تاختند و بدو توهین کردند! این مجری گفته است از عصرِ روزِ جمعه ۱۱ آبان که برنامه پخش شد، حمله به او در فضای مجازی آغاز و بیش از هزاران حرفِ رکیک و ناسزا به او و خانواده‌اش در اینستاگرام داده‌اند و حتی تهدیدش کرده‌اند و امنیتِ روانی‌اش را گرفته‌اند. گویا یکی از مهم‌ترین دلایل این رفتارهای زشت این بوده است که مردمانِ این استان توقع نداشته‌اند که در شبکه‌ی استانی‌شان از تیمی تهرانی حمایت شود!
۲. در جریانِ بازی تراکتورسازیِ تبریز با ذوب‌آهنِ اصفهان، چند سکوی هوادارانِ این باشگاهِ تبریزی کاشیمای ژاپن را تشویق می‌کنند و این حرکت اندک‌‌اندک به همه‌ی سکوها سرایت می‌کند تا جایی که همه یکصدا کاشیمای ژاپن را تشویق می‌کنند و به پرسپولیس دشنام می‌دهند! چنین حرکتهایی پیش‌تر نیز، بارها و بارها و به صورتهای گوناگون، ازسوی برخی هوادارانِ این تیم سر زده است، برای نمونه، چندی پیش در بازی با استقلالِ تهران در یک حرکتِ هماهنگ و از پیش برنامه‌ریزی‌شده در ورزشگاهِ آزادی شعارِ «خلیجِ ع ر ب ی» سر دادند که موردِ توجه رسانه‌های عربی نیز قرار گرفت، بدون آنکه این کارِ ضدِ ایرانی و توهین‌آمیزِ این گروه عواقبی سخت برایشان در پی داشته باشد یا صدای چهره‌های ورزشی را درآورد. البته در این میان تنها علی دایی بود که واکنشی درخور نشان داد و به این حرکتِ زشت اعتراضی جدی کرد. البته این وقایع بدینجا ختم نشده است و در جایی دیگر شاهدِ آن بودیم که در سکوتِ نیروهای امنیتی، برخی از لیدرها و هوادارانِ این تیم با پیراهنهایی یکدست که بر روی آنها پرچمِ جمهوریِ باکو حک شده بود به ورزشگاه آمدند و به ایرانیان دشنام دادند و آب از آب نیز تکان نخورد. همچنین، همین چندی پیش بود که در جریانِ نقل‌و‌انتقالاتِ لیگِ شانزدهم، مدیرعاملِ این باشگاه، مصطفی آجرلو، خبر از عقدِ قراردادی دو ساله با وارازداد هارویان، مدافعِ میانیِ تیمِ ملیِ ارمنستان، داد؛ ولی با گذشتِ ۱۲ ساعت از این اتفاق مدیرعاملِ باشگاهِ تراکتورسازی با انتشارِ نوشته‌ای در اینستاگرامش اعلام کرد از جذب هارویان منصرف شدند، و دلیل این اقدام را پاسخ به اعتراضِ عده‌ای از هواداران تیم اعلام کرد! به دیگر سخن، این گروهِ اندک، نژادپرستی و ضدیت با ارمنیان را که واژگونه‌ی ترکیه و جمهوریِ باکو در میانِ آذربایجانیانِ ایرانی هیچ پیشینه‌ای ندارد واردِ ایران کرده‌اند و متاسفانه مسئولان نیز پاسخی قاطع به این واقعه ندادند.
کنون، نامِ این دو حرکت را چه می‌توان گذارد جز ابتذالِ فرهنگی و اوباشگری علیه فرهنگ و تمدنِ ملی؟!
انسانِ خردمند سده‌ی بیستم هویتِ خویشتن را نه برپایه‌ی قوم و قبیله‌ی خویش یا زبانی که بدان سخن می‌گوید که برپایه‌ی گزینشهای شخصی و پایبندی به بنیادهای شهروندیِ ملی و سپس شهروندیِ جهانی برمی‌سازد. در دهه‌های اخیر متاسفانه شاهدِ آن بوده‌ایم که بنیادهای هویتِ ملی ایرانیان همچون تاریخِ ایران، فرهنگِ ایران و زبانِ ملی ایرانیان در بهترین حالت با بی‌توجهی روبه‌رو بوده و کمتر روزی بوده است که شخصیتهای تاریخ‌سازِ ایرانی آماجِ توهینها و تازشها قرار نگیرند. این امر نسلِ تازه را با بحرانِ هویتی روبه‌رو کرده است.
در همین زمینه، در ۲۹ مهرماهِ  ۹۷، بهرام پارسایی، نماینده‌ی شیراز در مجلسِ شورای اسلامی در سخنرانی‌‌ای در مجلس نگرانیِ جدیِ خود از روندِ کاهشی عرق و هویتِ ملی به علت برخوردهایی دوگانه با تاریخ و فرهنگِ ایران ابراز کرد و هشدار داد: «دلیلِ اصلیِ همکاریِ مردم هر کشوری با سیستمهای جاسوسیِ اجنبی همان کاهشِ عرقِ ملی و هویتِ ملی و عدمِ احساسِ تعلق به سرزمینِ خود است، این را بارها از زبان نیرویهای زحمتکش و وفادارِ اطلاعات شنیده‌ایم. مسئله‌ای مثلِ عملیاتِ تروریستیِ اهواز، به گفته‌ی دوستانِ اطلاعاتی، بخشِ عمده‌ی آن به دلیلِ کاهشِ عرقِ ملی و هویتِ ملی بود، دامن‌زدن به گسست و ایجادِ فاصله‌ی مردم با گذشته‌ی تاریخی‌شان آسیبهای جبران‌ناپذیری را در پی خواهد داشت.»
به هر روی، درد مشخص است و درمان نیز مشخص. باید تا پیش از آنکه دیر شود به بنیادهای هویتِ ملیِ ایرانیان و تاریخِ تمدن‌سازِ ایشان روی آورد و به آن ارج و بها داد. از بُن‌مایه‌های سترگِ آن نهراسید که آن را به نسلِ جوانِ ایران ازراهِ آموزش و پرورش، سینما، موسیقی، اپرا، نمایش و ... شناساند. باید تا دیر نشده است این نسلِ تازه را با فرهنگِ ملیِ کهنسال و دیرپای خویش آشنا کرد و اندیشه‌های نیاکانِ سرفرازِ تاریخ‌سازش را به ژرفی بدانها شناساند و مسیرِ پیمودنِ راهِ تاریخیِ ایشان را نیز نشان داد تا جامعه از چنین ابتذالِ فرهنگی و گسستِ اجتماعی رهایی یابد، و یکپارچگیِ ذهنیِ خویش را بازیابد و برای خودش در جهانی که حتی بی‌ریشگان نیز برای خود هویتی دروغین می‌تراشند جوانِ ایرانی که وارثِ کهن‌ترینِ تمدنِ جهانی است، هویتِ راستینِ خود را به درستی بشناسد و آن را بازیابد.
 


کد مطلب: 97220

آدرس مطلب :
https://www.mardomsalari.ir/report/97220/دو-اتفاق-باید-جدی-گرفت

مردم سالاری آنلاين
  https://www.mardomsalari.ir